ادامه در بیان ماجرای کتاب نیست. این که با شنیدن آن کتاب، واقعا به مسلمانی خودمان بیشتر افتخار کردم و دیدم چه خوب که برای ما زنها، ستر و پوشش و در خانه ماندن در نظر گرفته شده است.
آن کتاب تماما ظلم به زن بود. نه آنکه در نگاه اول متوجه باشی. یعنی اگر درس دین نخوانده باشی به این نمی رسی که ما در بهترین حالت زندگی واقع شده ایم و نیازی نیست برای عقب نیفتادن از رقابت تنگاتنگ جلوهگری، به هر دستاویزی چنگ بزنیم.
مفهوم کتاب بطور خلاصه میگفت: زن فرانسه همیشه پله ترقی مردانش بوده. باید رویش پا بگذارند و قدم به قدم له کنند تا به مدارج عالی دست یابند. و چون برخی از این پله ها جزئی از عمارت شاهانه روزگار خود قرار گرفتهاند با افتخار، تنها دستاوردشان این است که با خودآرایی و زینت، بساط چند لحظه توقف و مکث بیشتر را حاصل کنند.
و خلاصه تر آنکه ،چه جای خام و بی تاثیر نشستن است که اسلام، دین ترقی ما زن هاست. که ما خود آن قصر شاهانهایم.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
البته هنوز خیلی مانده تا تمام شود، گفتم که، مدام باید برگردم و از نو تمرکز کنم، آنقدر که دور از فضای زندگی ماست.