بهار آفرینش را
نگاری نیست غیر از تو
نگار این گلستان را بهاری نیست غیر از تو
[تاسیس 1400/2/31]
تماس با مدیران کانال برای پیشنهاد یا مشورت به این ایدی تماس بگیرید@SAmafari674
این منم که هرصبح دلم را به عشق و گلویم را به دوست داشتن ات تازه میکنم، این منم که هرصبح از تو خیر میخواهم از خدا برکت، این منم که چون میخندی، ذوق از درونم بیرون میجهد، و به چشمانم میخزد، این منم که دوستت دارم این منم که میگویم عشق یعنی صمیمیتی از جنس دوست داشتن ات...
"محبوب من یاد شما در پاییز شکفتهتر است ... یاد آن روزها بخیر زیر باران بودیم من شنلی از باران بر تن داشتم همۀ بارانهای عالم بر سر من میریخت و در کوچههای دلم عروسی بود."
من اعتقاد دارم که یک بخش بسیار زیبا و دلنشین زندگی، رؤیاپردازیهای مربوط به آینده است و غوطه خوردن در دریای مواج و خروشان آرزوها؛ فقط به یک شرط: به شرط آنکه ارتباط واقعیت با رؤیا و ارتباط عمل با اندیشه قطع نشود. بر بالهای سپید و پهناور این خیال بلند پرواز نشستن، و با آن به دور، دور، دورترین نقطهها سفر کردن، چقدر شیرینِ شیرین است و چقدر خوب خستگیها را از تن و روح آدمی میتکاند. بله! البته باز هم به همان شرط: به شرط آنکه در بازگشت، گیوههایت را وَربکشی و بخواهی که به هر ترتیب که هست، یک قدم، فقط یک قدم، به سوی آن مقصد باورنکردنی، آن خیالِ بلورین، آن جعبه رنگ صدهزار رنگ، و آن عطر پاشیده برداری. از هیچ سفری، دست خالی نباید بازگشت.
كلمات خیلی شیطان هستند. فکر میکنیم فقط به آنهایی که برای ما شایسته هستند اجازه خروج از دهانمان را میدهیم. ولی ناگهان متوجه میشویم یکی از آنها، آن وسط ظاهر میشود. نمیدانیم از کجا آمده است. اصلا آن را خبر نکرده بودیم که آنجا بیاید و یک دفعه همه چیز عوض میشود، آنچه را که قبلا انکار کردهایم، تایید میکنیم یا برعکس.
عشق به کسی که پاسخ احساساتت را نمی دهد، ممکن است در کتاب ها هیجان انگیز باشد، ولی در واقعیت به شکل غیرقابل تحملی خسته کننده و زجرآور است. هیچ چیز جالب و خوبی در عشق یکطرفه وجود ندارد...