از همون اوّلم ميدونستم اهلِ موندن و اهلى شدن نيستى تو اون موجودِ دوست داشتنىِ لعنتى بودى كه توى اولين ديدار، توى اون كافه ى تاريك دلِ منو برد... از همون اولم ميدونستم توى اين بازى اونكه ميبازه منم... من باختم به تو احساسم و غرورم و شخصيتم و... وقتى گذشتى و گذشتم از هرچه كه با من كردى وقتى خودم و زدم به اون راه وقتى ديگه بغض نكردم از نبودنت وقتى تا اسمت اومد سرخ نشد گونه هام... وقتى سعى كردم بسازم با تقديرم كه تو توش نبودى... من فقط باختم... من نتونستم واقعا با نبودنت كنار بيام لعنتى من فقط باختم... هنوز يواشكى عكساتو ميبينم و صداىِ حرفاتو توى تنهاييام گوش ميكنم و به يادِ خاطراتمون درد ميكشم و... درد ميكشم و... درد ميكشم... من از همون اولم ميدونستم كه تو پاىِ موندن ندارى اما لعنتى چشمات اونقدر قشنگ بود و صدات اونقدر دلنشين كه نميشد واسَت نَمُرد و نميشد كه ازت دست كشيد حتى به قيمتِ باختِ خودم...
▪️چرا باید شاهنامه خواند؟- گفتوگو با دکتر اسلامی نُدوشن
▫️خلاصه آنکه اگر شاهنامه نمــیبــود ایــن آب و خاک به جای خود میبود، اما به صورت دیگری. ایران در این هزار و صدساله به کمک زبان فارسی دری و شاهنامه مجموعیت خود را حفظ کرده است. مسئله این است که ایرانی هرگاه در طی این هزار سال احساس خطر داشته چنگ زده و کمک گرفته از روح شاهنامه، از تفكّر شاهنامه، برای اینکه بتواند خود را از مشکل برهاند. با این هجومی که شده بود به ایران براثر اتحاد میان ترکهای غزنوی و سلجوقی و خلافت بغداد شخصیت ایران میرفت تا آستانه انقراض، ولی به برکت شاهنامه همانگونه بر سر پا ماند.