View in Telegram
"تَصدانه=پیکسل!" (برابرنهادی نارسا و نازیبا) با واژه‌های مصوّبِ فرهنگستانِ زبان و ادب فارسی (اعم از واژه‌های ساخته‌شده یا پذیرفته‌شده)، باید واقع‌گرایانه و منتقدانه روبه‌رو شد. برخی‌شان زیبا و رسا هستند و بعضی‌ها هم، نه زیبا هستند و نه رسا. پاره‌ای از این پیشنهادها، واژه‌هایی مرکب اند. و برخی از این واژه‌های مرکب نیز، ترکیب‌هایی منحوت یا آمیغی. این شیوه‌ی واژه‌سازی در زبان‌ انگلیسی بسیار رایج است. حتی در زبانِ عربی که از رده‌ی زبان‌های اشتقاقی است نیز این شکلِ واژه‌سازی، نمونه‌هایی دارد. در فارسیِ امروز واژه‌هایی زیبا و رسا که به این شیوه ساخته‌شده‌اند کم نداریم: "خصولتی" (خصوصی+دولتی) ، "گیلماز" (گیلان+مازندران) و ... شاملو واژه‌ی زیبای "کاریکلماتور" را از ترکیبِ "کاریکاتور" و "کلمات" ساخت. بعدها استاد شفیعی کدکنی "کاریکراماتور" را گویا متأثر از همین واژه‌ ساختند؛ و مرادشان نیز لاف و گزافِ صوفیانِ مدعیِ کشف و کرامات است. در علوم تجربی نیز ده‌ها واژه بر همین اساس ساخته شده. از آن جمله اند واژه‌های "خوکفند" (خوک+گوسفند) و "شیبر" (شیر+ببر). شاید شنیده‌اید گاه کودکانی که تازه به حرف آمده‌اند، "پشه" را "پَشَره" می‌گویند. آنان این واژه‌ی آمیغی را از تلفیقِ بخش‌هایی از دو واژه‌ی "پشه" و "حشره" می‌سازند! در زبانِ طنّازانه‌ی مردم نیز نمونه‌های مشابه فراوان است: ژنیز (ژیانِ مدل‌پایینِ پرزرق‌ و‌ برق) از ترکیب "ژیان" و "ماتیز" ساخته شده. هم‌چنین است واژه‌ی "آشغولانس" (آشغال+آمبولانس) که دلالت دارد به خودروِ حمل‌ِ زباله. و نیز "راستقیم" که ترکیبی است شوخ‌طبعانه و مرکب از "راست" و "مستقیم". مردم گاه حتی دشنام‌هایی ترکیبی و طبیعتاً مضاعف ساخته‌اند که نمونه‌ آوردن‌شان این‌جا چندان شایسته نیست. حتی شنیده‌ام دانشجویانِ شوخ‌طبع و سبک‌روح، دراشاره به افتِ کیفیِ دانشگاه‌های شهرستانی، واژه‌ی "تاکسفورد" ([دانشگاهِ] تاکستان+آکسفورد) را ابداع‌کرده‌اند؛ ساختی که در زبان‌ انگلیسی نیز مشابه‌اش نمونه دارد: "آکسبریج" (آکسفورد+کمبریج). چنان که ملاحظه‌می‌کنید، این ساخت امکاناتِ فراوانی برای نوواژه‌سازی در اختیار ما می‌گذارد. حال این ماییم و این امکانِ زبانیِ لایزال. این روزها دیدم و شنیدم که فرهنگستان به‌جای واژه‌ی "پیکسل" (مرکب از واژه‌های Pictures و Element) که به معنای "کوچک‌ترین اجزاء تصویرهای دیجیتالی" است "تَصدانه" (تصویر*+دانه) را پیشنهادداده‌؛ برابرنهادی که ساختی مشابه با معادلِ فرنگی‌اش نیز دارد. اما دریغ از اندکی زیبایی و خردکی رسایی در این پشنهاد! آیا مردم این واژه‌ی به‌گمان‌ام نازیبا و نارسا را با آغوشِ باز خواهندپذیرفت و در مکالماتِ روزمره‌شان به‌کارخواهندبرد؟! باید منتظرماند. * شاید بتوان بر عربی‌بودنِ واژه‌ی "تصویر" نیز خرده‌گرفت. @azgozashtevaaknoon
Telegram Center
Telegram Center
Channel