«دو نکتهٔ نویافته دربابِ سعدی و سقّاگری»
پیشتر در یادداشتی («بسامدِ بالای مفهومِ تشنگی در شعرِ سعدی») به مقالهای خواندنی از استاد شفیعیِ کدکنی («سعدی در سلاسلِ جوانمردان») اشارهکردم؛ استاد در آن مقاله، برپایهٔ جستجو در منابعی کهن، روشنساختند سعدی در سلسلهٔ سقایان و یکی از ممدوحانش (سعدِ زنگی) نیز از سقایهگران بودهاست. اینک دو نکتهٔ تازه در این باب:
۱_ میدانیم که همامِ تبریزی (۷۱۴_۶۳۶) از پیروان و متأثّرانِ غزلِ سعدی بودهاست. او خود سروده:
همام را سخنِ دلفریب و شیرین هست
ولی چه سود که بیچاره نیست شیرازی! (دیوان، بهکوشش استاد رشیدِ عیوضی، موسسهٔ تاریخ و فرهنگِ ایران، ۱۳۵۱، ص۱۵۳).
زندهیاد استاد عیوضی در مقدمهٔ تصحیحِ خویش آوردهاند: «همام بیشاز هر شاعری از سعدی تأثیرپذیرفتهاست و بهجرأت میتوانگفت که کمالِ سبکِ همام بستگی به تتبّع از غزلهای سعدی دارد». ایشان همچنین یادآور شدند «سعدی و همام در یک نقطه باهم اشتراکِ کامل دارند و آن نقطهٔ اشتراک، خاندانِ معروفِ جوینی است [...]. این اشتراک در ممدوح اهمیّتِ فراوان در کیفیّتِ برخوردِ همام با آثارِ سعدی داشتهاست». به اعتقادِ مصحّح، همام «اگرچه مستقیماً نزدِ سعدی تلمّذ نکرده ولی در معنی شاگردِ اوست». ایشان درادامه اشارهکردهاند، در جُنگی که در سالِ فاصلهٔ سالهای ۲_۷۴۱ تحریر شده، چهلونه غزلِ هموزن از سعدی و همام موردِ معارضه قرارگرفته: «المعارضاتُ بینَ غزلیاتالشیخ سعدیّ و مولانا همامالدین طابَ ثَراهما». و آخرین نکته آنکه تذکرهنویسان حتی داستانی از دیدارِ سعدی و همام در حمامِ تبریز نقلکردهاند (دولتشاهِ سمرقندی، آذر بیگدلی و دیگران) که از شوخطبعی و حاضرجوابیِ سعدی حکایتدارد (مقدمهٔ مصحّح، صص شصت _ شصتوشش).
غرض از این مقدمه اشاره به این قطعهٔ دوبیتی است که همام در آن با لحنی ستایشگرانه به سقاگریِ سعدی «ازبهرِ تشنگان، از حِلّه تا به کوفه» اشارهای دارد:
سعدی که مَشکِ آب به گردن کشیدهاست
تا ز آبِ عذب تشنه شود فارغ از عذاب
تشنیعِ او ز چیست که از بهرِ تشنگان
از حِلّه تا به کوفه روان کردهاست آب (همان، ص۱۷۹).
۲_ چنانکه آمد، استاد شفیعیِ کدکنی در مقالهٔ یادشده اشارهکردهاند، برپایهٔ کتابُالفتوّهٔ ابنِ معمار ( نگاشته در قرنِ هفتم، تصحیحِ مصطفی جواد)، سعدِ زنگی (از ممدوحانِ سعدی) در زمرهٔ سقایهگران بودهاست.
یادآورمیشوم برپایهٔ شیرازنامهٔ زرکوبِ شیرازی (ف: ۷۸۹) بوبکر، پسرِ سعدِ زنگی نیز از ادامهدهندگانِ راهِ پدر در کارِ سقایهگری بودهاست. در این اثر ذیلِ عنوانِ «ذکرِ ابنیه و عماراتی که اتابک مظفرالدین ابوبکرِ بنِ سعد، در عهدِ سلطنت ساخته»، درکنارِ «دارُالشِّفا»، «رِباط» و ... آمده: «یکی دیگر سقایهٔ اتابکِ قبلی مسجدِ عتیق در شیراز» و افزوده: «و هریکی از این عمارات، بسیاری از املاک بدان وقف کرده و مجموعِ آن اوقاف به دیوانِ سلغری تعلّق دارد، و از دیوانْ مفروز کردهاند» (به تصحیحِ دکتر اکبرِ نحوی، دانشنامهٔ فارس، ۱۳۹۰، ص۱۰۰).
@azgozashtevaaknoon