«رقصِ مسیح با سماعِ زهره» (در آسمان سوم یا چهارم؟)
در آسمان نه عجب گر به گفتهٔ حافظ
سماع زهره بهرقصآورد مسیحا را
دورهٔ کارشناسی از معانی گوناگونی که برای این بیت در منابع حافظپژوهی ارائه شدهبود، اقناع نشدم و کنار این بیت در حاشیهٔ حافظنامه (اثر استاد خرمشاهی) نکتهای نوشتم. آن نکته اکنون نوشتنِ این یادداشت را موجب شد: چرا زهره که میدانیم خنیاگر آسمان است و جایگاهش در فلک سوم با شعر حافظ، مسیحای بنابهروایت مشهور جایگرفته در فلک چهارم را بهرقصدرمیآورد؟!
در میان شرحهای قدیمِ دیوان حافظ نکتهای دراینباب نیامدهاست (ازجمله: شرح سودی بُسنوی: برگردان عصمت ستارزاده؛ شرح عرفانی غزلهای حافظ، عبدالرحمان ختمیِ لاهوری: بهتصحیح استاد خرمشاهی و همکاران؛ و بدرالشّروح بدرالدین اکبرآبادی: چاپ کویتهٔ پاکستان).
در شرحهای متأخر نیز به این نکته کمتر پرداختهاند (ازجمله در این آثار جای پرسش یادشده خالی است: «جستجوی حافظ»: پرویز اهور؛ «دیوان خواجهحافظ»: خطیب رهبر؛ «غزلهای حافظ»: بهروز ثروتیان و «درسهای حافظ»: محمد استعلامی). اغلب شارحان به ظرافت و زیبایی این بیت توجهی نکردهاند. هروی در شرح غزلهای حافظ و پس از او استعلامی، اشارهکردهاند که سماع زهره چنان است که حتی مسیحِ نمادِ تقوی و متانت و پرهیزگاری را به دستافشانی و پایکوبی وامیدارد. البته پیش از این دو شرح ،در کتاب «حافظ و موسیقی» اثر موسیقیدان برجسته استاد حسینعلی ملاح به این نکته اشارهشدهاست (انتشارات وزارت فرهنگ و هنر، ص ۱۴۳).
اما تعداد انگشتشماری از پژوهشگران به نکتهٔ بحثبرانگیز بیت نیز پرداختند:
استادفروزانفر با احاطهای که بر متون و سنتهای کهنِ ادبی داشتند، در «شرح مثنوی شریف» چنین آوردهاند: ۱_ «در اشعار فارسی غالباً» به حضور عیسی در آسمان چهارم اشارهشدهاست. ۲_ «به روایتی او در آسمان سوم قرار دارد». ۳_ «به اکثر روایات در آسمان دوم قرار دارد» که پیداست مراد استاد از «روایت»، روایات دینی و تفاسیر است.
ایشان در پایان با اشاره به بیت یادشدهٔ حافظ، افزودند: «و ظاهراً خواجه حافظ به روایت دوم [ فلک سوم] نظرداشتهاست». استاد البته به برخی از منابع که جایگاه عیسی را در «پیرامون عرش» و «بیتالمعمور» دانستهاند (ازجمله بیتی از خاقانی: عیسیام از بیت معمور آمده...)، نیز ارجاع دادهاند ( شرح مثنوی شریف، انتشارات زوار، ج۱، صص۳_۲۷۲).
نویسندهٔ این سطور پس از جستجو در دهها منبع شعری و تفسیری، نتوانست چیزی بر اشارات استاد بیفزاید.
استاد خرمشاهی نیز در بحث از این بیت، پس از ذکر نکاتی مشابه در پایان آوردهاند: «ظاهراً حافظ جایگاه او را در آسمان سوم که فلک زهره هم هست، میشمارد» (حافظنامه، ج۱، ص۱۲۵).
چنانکه آمد اگرچه در منابعی نادر به جایگاه عیسی در فلک سوم نیز اشارهشده اما بهنظر نمیرسد حافظ روایت مشهور در اعم و اغلب دیوانهای شعر فارسی را (از سنتهای ادبی و بیگمان از سرچشمههای اصلی شعرِ او) نادیدهگرفتهباشد و برپایهٔ منابعی نادر حکم کردهباشد. ضمناً در آن صورت، «عجب»بودنِ رقصیدنِ مسیح با شعر حافظ و سماع زهره، اگرچه «مبالغه» دارد اما چندان شگفتآور و «غلوآمیز» و شاعرانه نخواهدبود. منطقیتر آن است که بگوییم حافظ نیز جایگاه مسیح را در آسمان چهارم میدانست اما در توصیفی غلوآمیز، شورانگیزیِ ساز و سماعِ زهره را چندان مؤثر دانسته که مسیحای مجرد را در آسمانی دیگر بهرقصدرمیآورده.
شاید این بیت خاقانی نمونهٔ مناسبی برای فهم زیبایی بیت حافظ باشد:
زهره به دو زخمه از سرِ نعش
در رقص کشد سهخواهران را
سماع شورانگیزِ زهره سوگواران بر سر نعش پدر (بناتُالنّعش) را نیز به رقص درمیآورد.
نکتهٔ آخر که پژوهشگران در فهم معنی بیت حافظ از آن غفلتکردهاند: در شعر حافظ همواره به همخانهبودنِ مسیح با خورشید که میدانیم در آسمان چهارم است اشارهشده؛ ازجمله این بیت:
مسیحای مجرّد را برازد
که با خورشید سازد هموثاقی
@azgozashtevaaknoon