روانشناسیِ الهیات ِ نفرت٭. یکی از کارهای اریک فروم در کتاب معروف «گریز از آزادی» تحلیلِ دلالتهای روانیِ الهیات نفرت است. او میپندارد یکی از ریشههای اتفاقات آلمان نازی، الهیات کالون و لوتر است. الهیاتی که نفس را حقیر و گمراه میشمارد و کوشش عقلانی شخص را برای بهبود اخلاقی و روانی خود به هیچ میگیرد و آن را تماماً به عنایت الهی وابسته میکند، راه به توتالیتاریسم میبرد. شخصی که به خود بدبین است، کمکم به خود بیاعتماد و از خود متنفر میشود. کسی که به خود بیاعتماد و از خود متنفر است، به دیگران نیز که عقل و نفسی شبیه او دارند، بدبین میشود و دیگران در نظرش نفرتانگیز میآیند. جامعهی از خودمتنفر و از دیگریبیزار، دست در دست رهبری میگذارد که ضمن تأیید گمراهی و ناتوانی نفوس آدمی، اعتماد به نفس را به او بازگرداند؛ مشروط بر آنکه جامعه تماماً مطیع و گوشبهفرمان باشد. او به آنها
هدایت میبخشد و آنها به او
اطاعت. توده،
آزادیاش را قربانی میکند تا از
اضطرابِ بیاعتمادیِ زندگی در سایهی عقلِ هوسناک بگریزد. حاصلجمعِ تودهای که به عقل و تشخیص خود بدبین است و کسی که مدعی است راه مطلق هدایت را میداند چیزی نیست جز تشکیل جامعهی توتالیتر.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
٭ عبارت «الهیات نفرت» از من است؛ نه از او.
💠 اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی
@azdanameh