📌 دربارهی سوریه و نادانی دانشگاه
دربارهی سوریه نمیخواهم چیزی بگویم؛ اما دربارهی دانشی که از سوریه داریم، چرا:
دربارهی سوریه کم میدانیم!
سوریه، تحول بزرگی را از سر گذراندهاست. حکومتی رفتهاست و کسانی آمدهاند که چندان معلوم نیست کیستند و چه میخواهند. در این رفت و آمد، جهل جامعهی دانشگاهی ایرانی آشکار شد. گویا در نهادِ پرهزینه و عریض و طویلِ دانشگاه، کسی نیست که تحقیقاً از ماجرا باخبر باشد یا اگر باشد، ترجیح میدهد چیزی نگوید.
علت عمدهی این بیخبری، سیاست است. وقتی نهاد سیاست گلوی نهاد علم را گرفتهباشد و اجازه ندهد محقق مستقل به دانشگاه بیاید، آزادانه تحقیق کند، تحقیقش را منتشر کند و به اطلاع عموم برساند، اوضاع همین میشود که میبینید: بیخبری! و مشتی حرف بیپایه صرفاً جهت مصرف رسانه.
وقتی همه در ابتدای ورود چک میشوند که عقاید و طرز فکرشان، آرمان و آرزویشان، خواستن و نخواستنشان شبیه کاربهدستان باشد، اوضاع همین میشود که میبیند. کسی به خودش اجازه نمیدهد گامی فراتر بنهد، اطلاع دقیقی پیدا کند و واقعیت را چنانکه میفهمد به اطلاع دیگران برساند.
کاربهدست سیاسی به کارمند هیئت علمی میگوید در صورتی صلاحیت تدریس داری که آنچه را من میخواهم به جامعه بگویی نه آنچه را که پژوهیدهای و فکر میکنی درست است!
ماجرای سوریه بار دیگر نشان داد، سیاست دانشگاه را تهی کردهاست. دانشگاه نه فقط دربارهی سوریه که دربارهی بسیاری چیزها کم میداند؛ اصلاً اگر چیزی بداند.
💠 اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی
@azdanameh