⚡️پاسخ به نقد شبکه ولیعصر(ع)
🔻بخش اول
در ادامه نقدها به یادداشت "
نقدی بر تفکر عزادرای برای تسلی خاطر حضرت زهرا(س)" برنامهای در شبکه ماهورهای ولیعصر(ع) با کارشناسی جناب جواد ابوالقاسمی به این موضوع اختصاص داده شد. فارغ از اتهاماتی که در این برنامه به بنده نسبت داده شد و ارزش پاسخگویی ندارد، نکاتی درباره نقدهای کارشناس این برنامه وجود دارد که آنها را در ادامه بیان میکنم.
١. کارشناس این برنامه مدعی شد که آیه ۱۷۰ سوره آل عمران «فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» درباره قیامت و ورود به بهشت است و ارتباطی به برزخ ندارد. وی برای اثبات این موضوع به آیه بعدی استشهاد میکند که میفرماید:«يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ» او استبشار در این آیه را به معنای بشارت و خبر دادن به بهشت ترجمه میکند و عدم خوف و حزن را نیز به معنای عدم خروج از آن. این در حالی است که اولا استبشار در این آیه به معنى خوشحال شدن بر اثر دريافت نعمتى براى خود يا دوستان است و به معنى بشارت دادن و استخبار نيست.(به تفسیرها و ترجمههای قرآن مراجعه شود) ثانیا این آیات صراحت در توصیف وضعیت شهدا در عالم برزخ دارند و تعابیری همچون زنده بودن شهدا بعد از شهادت و خوشحال شدن آنها نسبت به وضعیت کسانی که هنوز به آنها ملحق نشدهاند و... تردیدی در اینباره ایجاد نمیکند. سپس جناب ابوالقاسمی بحث درباره عدم خوف و حزن را به آیه ۶۲ سوره یونس میبرد که میفرماید:«أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ آگاه باشید (دوستان و) اولیای خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند! » و عجیب اینکه با تقطیع و تحریف سخنان علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میخواهد اطلاق این آیه را نفی کند و حزن و خوف دنیوی را برای اولیای الهی اثبات کند. این درحالی است که علامه طباطبایی با تمسک به اطلاق آیه هر نوع خوف و حزنی را- غیر از خوف از خداوند- از اولیای الهی نفی میکند و به کسانی که اطلاق این آیه را به تأویل برده یا مقید کردهاند با تندی سخن میگوید. ایشان مینویسد: «[این آیه] خوف و حزن را بطور مطلق نفى كرده، و نفى آن را مقيد به هيچ قيدى و هيچ حالى نفرموده، تنها قيدى كه براى اين جمله در قرآن كريم مىبينيم آياتى است كه مىفرمايد: اولياى خدا از خدا مىترسند، پس اين اولياء از هيچ چيزى نه در دنيا و نه در آخرت نمىترسند و اندوهناك نمىشوند، تنها ترسى كه دارند از خداى سبحان است.» متنی هم که جناب ابوالقاسمی از المیزان تقطیع کرده در واقع توضیحی برای نحوه عدم خوف و حزن است و در ادامه مرحوم طباطبایی تأکید بر اطلاق آیه دارند.(رک: الميزان في تفسير القرآن، ج10، ص 92 و ترجمه المیزان، ج 10، ص 136) اگر به آیه مورد بحث خودمان یعنی 170 آلعمران باز گردیم، در آنجا نیز علامه طباطبایی بر اطلاق آیه بر عدم حزن و خوف تأکید میکنند. (ترجمه المیزان، ج4، ص95) بلکه اطلاق عدم خوف و حزن در این آیات با توجه خروج شهداء از عالم مادی و به تعبیر ایشان «خلود سعادت براى انسان و خلود انسان در آن سعادت» روشنتر است. به هر حال جناب ابوالقاسمی با استفاده از تقطیع و تحریف و مغالطه تکرار مدعا کوشیده است تعارض روایات مورد بحث را با این آیه قرآن مرتفع کند.
۲. جناب ابوالقاسمی بحث را به موضوعاتی میکشاند که نه تنها اثباتگر موضوع موردپسند وی نیست بلکه تردیدها و شبهات در میان عموم بیشتر میکند. مثلا ایشان با استشهاد به رجعت قصد اثبات حزن و اندوه حضرت زهرا(س) را در عالم برزخ را دارد. در حالیکه اگر رجعت و بازگشت امام حسین(ع) را به قصد انتقام از قاتلان ایشان بدانیم دیگر عزاداری و سوگواری و حزن حضرت فاطمه(س) بعد از آن معنایی ندارد. روایات مورد بحث ایشان از دوام حزن و اندوه و جزع حضرت فاطمه(س) تا روز قیامت سخن میگویند. حال سؤال مطرح است که با حیات دوباره امام حسین(ع) و حیات قاتلان و انتقامگرفتن از آنها چرا باید حضرت زهرا(ع) همچنان در عالم برزخ جزع و بیتابی کنند؟ طبق روایاتی که میگوید امام حسین(ع) با شهدای کربلا رجعت میکنند، وجهی برای بقاء اصل عزاداری باقی میماند؟ آیا امام حسین در دوران رجعت برای خودشان روضه میگیرند و عزاداری می کنند؟ (بنده در مقام اثبات و رد روایات رجعت نیستم)
ایشان انتقام مختار از قاتلان امام حسین(ع) را برای تسلی حضرت زهرا(ع) ناکافی میکند آیا انتقام شخص امام از قاتلانش نیز ناکافی است و لازم است که جزع حضرت زهرا(ع) تا روز قیامت باقی بماند و با سر بریده شدن قاتلان در روز قیامت حزن و اندوه اهلبیت(ع) فروکش نماید؟ طبق ملاکهایی که شما میگویید اصلا چرا نباید حزن و اندوه و جزع در بهشت وجود داشته باشد؟
بخش دوم
........
@azadpajooh