(دلنوشته معصومه نعمتی، مادر زندانی سیاسی
#آتنا_دائمی )
معصومه نعمتی، مادر زندانی سیاسی آتنا دائمی پس
از آخرین ملاقات با دخترش
از پشت میلههای زندان، دلنوشتهای منتشر کرده و در آن
از وضعیت
زندانیان زن در زندان اوین نوشته است.
معصومه نعمتی مینویسد: «امروز وقتی پا به سالن ملاقات گذاشتم متوجه نصب میلههای آهنی شدم، که بعد
از دولایه شیشه ضخیم
از داخل به شیشه جوش خورده بود و غصه
را دوچندان کرد و همینطور که توی کابینها به دنبال آتنای خودم میگشتم، چشمم به شهناز اکلمی خورد، که داشت با دخترش مریم صحبت میکرد؛
از نگاه کردن به شهناز پشت آن میلهها خجالت میکشیدم،
از نگاه کردن به چشمهایش شرم داشتم؛ کدام قانون، کدام قاضی توانسته به چشمهایش نگاه کند و او
را که دادخواه خون فرزندش بود
را محکوم به زندان کند. [آیا] برای او که تنهاپسرش
را کشتند و محکومش کردن که تنها دخترش
را هم پشت میلههای زندان ملاقات کند، عدالت اجرا شده؟
برای مادر صبا راحله احمدی که دو سال دوری دخترش
را تحمل کرد، به دلیل حمایت
از فرزندش محکوم شد، به حبس و زندان و دیروز دیگر دخترش
را تنها گذاشت و به صبا در زندان پیوست آیا عدالتی اجرا شد؟
این چه عدالتیست که مریم اکبری منفرد مادری که ده سال
از عمرش
را در زندان سپری کرده به دلیل اعتراض به شرایط داخل بند در روز مادر
از ملاقات با دخترانش محروم بوده
از مرخصی هم محروم کرده؟
این چه عدالتیست که فاطمه مثنی
از ملاقات با مادر پیرش محروم بوده
از مرخصی هم محروم بوده؟
عدالت برای کدام یک
از ما اجرا شده؟ من یکسال است نتوانستم دخترم
را در آغوش بگیرم و یکسال است او
را در پشت میلههای غبار گرفته میدیدم و امروز حتی نگاه کردن به دخترم هم با اضافه شدن ان میلهها سختر شده.
عدالتی اجرا شده؟ این است عزتی که قولش
را داده بودن این است عدالتی که ادعایش
را داشتن؟
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #انگشت_در_خون #ضرورت_جبهه_انقلابی #زندانیان_را_از_یاد_نبریم #آوازهای_بند