بس کن ایرانی :)
به مضمون این دو شعر توجه کنید! اولی از شاعری است به نام لطفالله نیشابوری، دومی هم از شاعری مشهورتر به نام هلالی جغتایی.
هر دو شاعر از بختبرگشتگی شگفت خود میگویند. از حالوروزی که از بس تراژیک است کمیک شده. و با اینهمه هر دو در بیت پایانی اظهار خرسندی میکنند. یکی به این دلیل که بدتر از این هم ممکن بوده، دیگری به این دلیل که بدتر از این نمیشود!
😵💫
۱) طالعی دارم آنکه از پی آب
گر روم سوی بحر، بر گردد
ور به دوزخ روم پی آتش
آتش از یخ فسردهتر گردد
ور ز کوه التماس سنگ کنم
سنگ نایاب چون گهر گردد
اسپ تازی اگر سوار شوم
زیر رانم روان چو خر گردد
اینچنین حادثات پیش آید
هرکهرا روزگار برگردد
با همه شکر نیز باید گفت
که مبادا ازین بتر گردد!
۲) آه ازین روزگار برگشته
که ز من لحظه لحظه برگردد
گر فلک را به کام خود خواهم
او به کام کس دگر گردد
ور ز جام نشاط باده خورم
باده خونابۀ جگر گردد
ور قدم بر بساط سبزه نهم
سبزه درحال نیشتر گردد
لیک با این خوشم که طالع من
نتواند ازین بتر گردد!
مردمان سرزمینی که در ادوار مختلف انواع بلا بر سرشان ریخته چه کنند اگر در برابر محنت اینهمه چغر و بدبدن نباشند؟!
شر پایانی ندارد فلذا بس نکن ایرانی :)
@atefeh_tayyeh