عاشقانه های فاطیما

#نامه_به_پدر
Канал
Эротика
Политика
Музыка
Искусство и дизайн
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала عاشقانه های فاطیما
@asheghanehaye_fatimaПродвигать
790
подписчиков
20,9 тыс.
фото
6,39 тыс.
видео
2,93 тыс.
ссылок
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا عشق گلایه دلتنگی اعتراض ________________ و در پایان آنچه که درباره‌ی خودم می‌توانم بگویم این است: من شعری عاشقانه‌ام در جسمِ یک زن. الکساندرا واسیلیو نام مرا بنویسید پای تمام بیانیه‌هایی که لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
نامۀ دردمندانۀ کافکا به پدرش

نامه به پدر که هرگز به دستِ مخاطبش نرسید، نمایانگر صادقانه‌ترین کوششی‌ست که نویسنده، زیرین‌ترین لایه‌های روابط خانواده‌گی را کاویده و از این منظر، بسیاری از دردمندی‌های جان و روا‌نش را با رویکردی روان‌کاوانه، غنایِ هنرمندانه بخشیده است. نامه چنین آغاز می‌شود:
«پدر بسیار عزیزم!
به تازه‌گی پرسیدی، چرا به نظر می‌آید از تو می‌ترسم …».
خانواده‌یی که کافکا در آن پرورش یافت، پدری مستبد، مادری خرافی و خواهرانی معمولی داشت. کافکا از پدرش حساب می‌برد، می‌ترسید و تمام دوره‌های زنده‌گی‌اش را زیر سایۀ وحشت از پدر گذراند.
هرمان کافکا، بازرگانی خودساخته و تنومند، قوی‌بنیه، پرسر و صدا؛ و فرانتس کافکا، نویسنده‌یی باریک‌اندام و حساس و روشن‌فکر بود که بیش‌تر عمر خود را در زادگاهش، پراگ گذراند. اگرچه کافکا بسیار پرانرژی و بنا به گفتۀ دوستانش، آرام و مسحورکننده بود، هیچ‌گاه موفق به بیرون آمدن از زیر یوغ پدر و فرار از خودعداوتیِ او نشد. البته بعدها در زنده‌گی‌اش به انواع گوناگون برای بالا بردن قدرتِ فیزیکی‌اش روی آورد.
در برابر پدر احساس حقارت می‌کرد و همیشه با مخالفتِ پدری مواجه بود که نوشتن را اتلاف وقت می‌دانست.
پدر هیچ‌گاه به این‌که به پسرش یأس و نومیدی می‌آموزد، توجه نکرد. تفکر «پدر» و «خانواده» بافت بسیاری از آثار کافکا را چه به صورت مستقیم و چه به صورت انتزاعی تشکیل داده است. پدر دکان‌داری منفعت‌طلب بود با افکاری پدرسالارانه که چیزی را نمی‌پرستید جز کامیابی مادی و پیشرفت اجتماعی.

#فرانتس_کافکا
#نامه_به_پدر
#بخش_اول

@asheghanehaye_fatima
3ژوئن 1924.
#فرانتس_کافکا، این هنرمندترین فیلسوفِ قرن بیستم می‌میرد.


(گاهشمارِ زندگیِ فرانتس کافکا)
1883 فرانتس کافکا در ٣ ژوئیه در پراگ زاده می‌شود، پسرِ هرمان کافکا و ژولی لووی.
1889 ورود به دبستانِ آلمانی در فلایشمارکت. زبانِ خانواده آلمانی بود، هر چند پدر در اصل به زبانِ چک نیز سخن می‌گفت. تولدِ خواهرش اِلی. دو برادرِ فرانتس در خردسالی مرده بودند.
1890 تولدِ خواهرش والی
1892تولدِ خواهرش اُتلا.
1893-1901 دورانِ تحصیل در دبیرستانِ آلمانی، پراگ؛ دوستی با اُسکار پولاک.
1899-1900 کارهای #اسپینوزا، #داروین و #نیچه را می‌خواند. دوستی با هوگو برگمان.
1899-1903 نوشته‌های آغازین(#نابود_شده‌اند)
1901-1906 تحصیل ادبیاتِ آلمانی، سپس حقوق در دانشگاهِ آلمانی، پراگ.
1902 آشنائی و دوستی با ماکس برود، فلیکس وِلچ، و اسکار بائوم. حشر و نشر با محافلِ ادبی.
1903 روی رمانِ کودک و شهر کار می‌کند(گم شده است).
1904 #وصف_یک_پیکار.
1905 ماجرای عاشقانه با زنی نام برده نشده.
1906 در دفترِ حقوقی در پراگ، کار می‌کند. از دانشگاهِ آلمانی پراگ دکترای حقوق می‌گیرد.
1907 #تدارک_عروسی_در_روستا. اکتبر: کار در شرکتِ بیمهٔ ایتالیایی.
1908 در زمینهٔ بیمه مقاله‌ای می‌نویسد به نامِ "دربارهٔ بیمهٔ اجباری در صنعتِ ساختمان."
1909 انتشارِ هشت قطعهٔ منثور در مجلهٔ ادبیِ هیپریون.
1910 آغازِ نوشتنِ دفترِ خاطراتِ روزانه - #یادداشت‌ها
1911 قصد می‌کند با برود رمانی بنویسد، نامش: ریشارد و زاموئل. رویِ رمانِ #آمریکا کار می‌کند.
1912 در خانهٔ پدرِ ماکس برود در پراگ با دوشیزه #فلیسه باوئر اهلِ برلین آشنا می‌شود. 14 اوت: دستنوشتِ تأملات را به ناشر می‌سپارد. 20سپتامبر: آغازِ مکاتبه با #فلیسه. #داوری را می‌نویسد. اکتبر: #سوخت‌انداز را می‌نویسد که بعداً نخستین فصلِ #آمریکا گردید. نوامبر: #مسخ را می‌نویسد.
1913 ژانویه: انتشارِ تأملات. شکاف در فرآوریِ ادبی. عیدِ پاک: نخستین دیدار از #فلیسه باوئر در برلین. بهار: انتشارِ #داوری. مه: انتشارِ #سوخت‌انداز. سپتامبر: سفر به وین، ونیز و ریوا. در ریوا، دوستی با دخترِ سوئیسی. نوامبر: آشنائی با #گرته_بلوخ.(گرته پسری از کافکا به دنیا آورد که پیش از هفت سالگی مُرد و کافکا هیچ‌گاه از وجودش آگاه نشد.)
1914 آوریل: نامزدی با #فلیسه باوئر در برلین. 12ژوئیه: نامزدی را برهم می‌زند. اکتبر: #کیفرگاه را می‌نویسد. پائیز: آغازِ به نوشتنِ #محاکمه می‌کند. زمستان: #جلوی_قانون (جزئی از محاکمه) را می‌نویسد.
1915ژانویه: دیدارِ #فلیسه را از سر می‌گیرد. به کار کردن روی #محاکمه ادامه می‌دهد. جایزهٔ فونتانه را از بهرِ #سوخت‌انداز می‌گیرد. نوامبر: انتشارِ #مسخ. دسامبر:#آموزگار_دهکده را می‌نویسد.
1916 فهرستی تنظیم می‌کند از دلائلِ موافق و مخالفِ ازدواج. داستانهایی می‌نویسد که بعداً در مجموعهٔ #پزشک_دهکده گردآورده می‌شوند.
1917 نیمهٔ نخست: #گراکوس_شکارچی را می‌نویسد. بهار: #دیوار_بزرگ_چین را می‌نویسد. ژوئیه: دومین نامزدی با #فلیسه. اوت: خون سرفه کردن کافکا آغاز می‌شود. پزشکان تشخیص #سل در او می‌دهند. پایانِ دسامبر: دومین نامزدی‌اش را با #فلیسه برهم می‌زند. گزین‌گفته‌ها را می‌نویسد.
1918 گزین‌گفته‌ها را ادامه می‌دهد. طرحی برای انجمنِ کارگرانِ فقیر، می‌دهد.
1919 #فلیسه شوهر می‌کند. انتشارِ #کیفرگاه. انتشارِ مجموعهٔ داستانهایی که عنوانِ #پزشک_دهکده را دارند. #نامه_به_پدر را می‌نویسد. مجموعهٔ گزین‌گفته‌هایی را تحتِ عنوانِ #او می‌نویسد.
@Asheghanehaye_fatima



باید بر وجودِ هر دوِ ما خطِ بطلان کشید. ولی حالا که وجودِ ما همین است که هست، راهِ ازدواج برای من سد است، چون درست در قلمروِ بی‌چون و چرای تو قرار دارد.
من گاهی این تصور را در ذهن دارم که نقشهٔ زمین را پهن کرده‌اند و تو با تمامِ بدنت رویش دراز کشیده‌ای. آن وقت احساس می‌کنم که فقط آن مناطقی برای زندگی به من اختصاص داده شده که یا بدنت آنها را نپوشانده، یا دور از دسترست قرار دارند.



#فرانتس_کافکا
#نامه_به_پدر
#امير_جلال_الدين_اعلم