عاشقانه های فاطیما

#آمریکا
Канал
Эротика
Политика
Музыка
Искусство и дизайн
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала عاشقانه های فاطیما
@asheghanehaye_fatimaПродвигать
790
подписчиков
20,9 тыс.
фото
6,39 тыс.
видео
2,93 тыс.
ссылок
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا عشق گلایه دلتنگی اعتراض ________________ و در پایان آنچه که درباره‌ی خودم می‌توانم بگویم این است: من شعری عاشقانه‌ام در جسمِ یک زن. الکساندرا واسیلیو نام مرا بنویسید پای تمام بیانیه‌هایی که لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
#سیمین_دانشور، آغازگر داستان‌نویسی زنان


توانا - سیمین دانشور هشتم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۰۰ شمسی در شیراز دیده به جهان گشود. پدرش #محمدعلی_دانشور پزشکی حاذق و مادرش #قمرالسلطنه_حکمت، مدیر هنرستان دخترانه و نقاش بود.
سیمین تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه‌ انگلیسی مهرآئین سپری کرد و سپس در رشته‌ ادبیات فارسی وارد دانش‌گاه تهران شد.

خواهرش #ویکتوریا_دانشور زندگی سیمین را اینگونه شرح می‌دهد:
«در اوایل قرن، خانواده‌ای در شیراز که پدر پزشک و مادر نقاش بود، دارای شش فرزند شدند. سومین فرزند دختری باهوش، قد بلند با تحرک بود، دست به هر کاری می‌زد اول و سرآمد بود. در پایان تحصیلاتش در دبیرستان مهرآئین شیراز در تمام ایران رتبه اول شد. مجموعه‌ دروسش نمره بیست بود؛ فقط در انشاء نوزده گرفته بود. او کسی جز سیمین خواهرم نبود. هر کسی از خارج به شیراز می‌آمد، خواهرم با او به زبان انگلیسی مصاحبه داشت. او از اوان زندگیش زبان انگلیسی را از فارسی کم نمی‌آورد.»

دانشور پس از مرگ پدر در سال ۱۳۲۰ برای رادیو تهران و روزنامه‌ ایران با نام مستعار «شیرازی بی‌نام» شروع به مقاله‌نویسی کرد.
او زمانی کار نوشتن را آغاز کرد که ادبیات و داستان‌نویسی در مجموع در تسلط مردان بود. نخستین مقاله‌ سیمین دانشور مقاله‌ای بود با عنوان «زمستان بی‌شباهت به زندگی ما نیست» که سیمین آن را زمانی نوشت که در کلاس هشتم دبیرستان تحصیل می‌کرد.
هنگامی که با سیمین دانشور مواجه می‌شویم با «اولین»‌های بسیاری رو به رو هستیم؛ اولین زن داستان‌نویس ایرانی، اولین زنی که داستانش به زبان انگلیسی ترجمه شد و … «آتش خاموش» اولین مجموعه‌ داستانی زنی ایرانی است که در سال ۱۳۲۷ انتشار یافت. آتش خاموش مجموعه داستانی است شامل ۱۶ داستان.

سیمین دانشور در سال ۱۳۲۸ از دانشگاه تهران مدرک دکترای ادبیات فارسی گرفت. عنوان رساله‌ دانشور «علم‌الجمال و جمال در ادبیات فارسی تا قرن هفتم» بود که استاد راهنمای او #فاطمه_سیاح و #بدیع‌الزمان_فروزانفر بودند. در سال ۱۳۳۱ سیمین دانشور با دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه #استنفورد #آمریکا رفت و در آن‌جا به مدت دو سال در رشته‌ «زیبایی‌شناسی» تحصیل کرد. او هم‌چنین در استنفورد نزد #والاس_استنگر و #فیل_پریک نمایشنامه‌نویسی آموخت. در همین زمان دانشور دو داستان کوتاه به زبان انگلیسی نوشت که در آمریکا منتشر شد.

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



وقتی آدم کتاب‌های تاریخ سنتی را مطالعه می‌کند ممکن است نیمی از مردم را فراموش کند. کاشفان مرد بودند. زمینداران و بازرگانان، مرد. سردمداران سیاسی، مرد. شخصیت‌های نظامی، مرد. نامرئی‌بودن تمام عیار زنان، ندیدن آن‌ها، نشانه‌ای از وضعیت به خاک سپرده و فراموش‌شده آن‌هاست.

زنان در این نامرئی‌بودن، کمی شباهت به بردگان سیاه‌پوست داشتند(و از این‌رو بردگان سیاه‌پوستِ زن دو چندان زیر فشار بودند). یگانه‌بودن بیولوژیکی زنان، همچون رنگ پوست و ویژگی‌های چهره سیاه‌پوستان، پایه‌ای شد تا با آن‌ها به عنوان انسان‌های کم‌ارزش رفتار شود. البته درست است و از منظر پراگماتیک در زنان عملا چیز مهم‌تری از رنگ پوست ـ یعنی جایگاه آن‌ها به عنوان زاینده ـ وجود داشت، ولی تنها این کافی نبود تا عقب‌ماندگی اجتماعی کلکتیو زنان را روشن سازد، حتی برای آن‌هایی که فرزندی بدنیا نیاورده بودند. یا آن‌هایی که بسیار جوان یا بسیار پیر بودند. به نظر می‌رسد که ویژگی‌های فیزیکی آن‌ها به راحت‌طلبی مردان انجامید که در جنب استفاده و سواستفاده از آن‌ها، ارزش فردی را که در آن واحد خدمتکار، همبستر، محرم و مادر ـ آموزگار و پرستار بچه‌هایش بود، می‌شناختند.

در جوامعی که بر پایۀ مالکیت خصوصی و رقابت بنا گردیده بود و خانواد تک‌همسری، یک واحد عملی برای کار و اجتماعی‌شدن بود، تثبیت این موقعیت ویژ زنان سودمند به نظر می‌رسید: وقتی که مسئله مربوط به روابط جنسی و نزدیک می‌شد، با آن‌ها رفتاری آمرانه چون رفتار با یک کنیز خانگی و از طرف دیگر وقتی که مسئله بر سر قیمومیت فرزندان و قدرت‌نمایی در مقابل آنان بود، رفتاری برابر. بعدها آشکار شد که یک چنین سرکوب ذاتی، پدیده‌ای است که به سختی می‌توان آن‌را از میان برد.

در جوامع پیشین ـ در آمریکا و یا هرجای دیگرـ که در آن مالکیت همگانی بود و خانواده‌ها گسترده‌تر و پیچیده‌تر بودند، که همه خاله‌ها و عموها، مادربزرگ‌ها وپدربزرگ‌ها دور هم زندگی می‌کردند، به نظر می‌رسید که زنان از تساوی حقوق بیشتری برخوردار بودند تا در جوامع سفیدپوستانی که بعدها هجوم‌ آورده و «تمدن» خود و مالکیت خصوصی را رواج دادند.

به عنوان مثال در قبیله‌های زونی در جنوب باختری، در پیرامون زنان، خانواده‌های گسترده‌ای شکل گرفتند که شوهران به خانواده زنان می‌پیوستند. این امر نهادینه شده بود که خانه به زنان تعلق دارد و کشتزار به عشیره و حق زنان بر هر چیز که کشت می‌شد با حق مردان برابر بود. زنان از امنیت بیشتری برخوردار بودند زیراکه با خانواده‌ خود می‌زیستند و هر گاه که می‌خواستند، می‌توانستند از مردانشان جدا شوند و همه دارایی خود را برای خویش نگاه‌ دارند.


داستان مردم #آمریکا
#هوارد_زین
ترجمه: خ.طهوری؛ م.هادی
تندیس « حکیم عمر خیام » در دانشگاه
« اوکلاهاما » #آمریکا

▫️

بی اشتیاقی خیام به زندگی بی اشتیاقی کسی نیست که نمی داند چه باید بکند، این اندوه کسانی است که مرده به دنیا آمده‌اند و کسانی که به طور مجاز خود را با مورفین و کوکائین تنظیم می‌کنند .

اندوهِ خردِ ایرانی عمیق‌تر و اصیل تر است. این اندوهِ کسی است که شفاف اندیشیده و نتیجه گرفته است که همه چیز سیاه است. او به همه ی ادیان و فلسفه ها فکر کرده و همچون سلیمان گفته است: "من دیدم که همه بطلان‌ها و درگیری‌ها زاده‌ی اندیشه است..."
یا مثل سپتیموس سه وه روس شاه دیگری که امپراطور بود هنگامی که از قدرت و جهان وداع می‌کرد گفته است: "من همه چیز بودم، هیچ یک از این‌ها به زحمت‌اش نمی‌ارزد."

#کتاب‌_دلواپسی
#‌فرناندو_پسوا


دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پرده اسرار فنا خواهی رفت

می نوش ندانی از کجا آمده‌ای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت،

#خیام

@asheghanehaye_fatima
3ژوئن 1924.
#فرانتس_کافکا، این هنرمندترین فیلسوفِ قرن بیستم می‌میرد.


(گاهشمارِ زندگیِ فرانتس کافکا)
1883 فرانتس کافکا در ٣ ژوئیه در پراگ زاده می‌شود، پسرِ هرمان کافکا و ژولی لووی.
1889 ورود به دبستانِ آلمانی در فلایشمارکت. زبانِ خانواده آلمانی بود، هر چند پدر در اصل به زبانِ چک نیز سخن می‌گفت. تولدِ خواهرش اِلی. دو برادرِ فرانتس در خردسالی مرده بودند.
1890 تولدِ خواهرش والی
1892تولدِ خواهرش اُتلا.
1893-1901 دورانِ تحصیل در دبیرستانِ آلمانی، پراگ؛ دوستی با اُسکار پولاک.
1899-1900 کارهای #اسپینوزا، #داروین و #نیچه را می‌خواند. دوستی با هوگو برگمان.
1899-1903 نوشته‌های آغازین(#نابود_شده‌اند)
1901-1906 تحصیل ادبیاتِ آلمانی، سپس حقوق در دانشگاهِ آلمانی، پراگ.
1902 آشنائی و دوستی با ماکس برود، فلیکس وِلچ، و اسکار بائوم. حشر و نشر با محافلِ ادبی.
1903 روی رمانِ کودک و شهر کار می‌کند(گم شده است).
1904 #وصف_یک_پیکار.
1905 ماجرای عاشقانه با زنی نام برده نشده.
1906 در دفترِ حقوقی در پراگ، کار می‌کند. از دانشگاهِ آلمانی پراگ دکترای حقوق می‌گیرد.
1907 #تدارک_عروسی_در_روستا. اکتبر: کار در شرکتِ بیمهٔ ایتالیایی.
1908 در زمینهٔ بیمه مقاله‌ای می‌نویسد به نامِ "دربارهٔ بیمهٔ اجباری در صنعتِ ساختمان."
1909 انتشارِ هشت قطعهٔ منثور در مجلهٔ ادبیِ هیپریون.
1910 آغازِ نوشتنِ دفترِ خاطراتِ روزانه - #یادداشت‌ها
1911 قصد می‌کند با برود رمانی بنویسد، نامش: ریشارد و زاموئل. رویِ رمانِ #آمریکا کار می‌کند.
1912 در خانهٔ پدرِ ماکس برود در پراگ با دوشیزه #فلیسه باوئر اهلِ برلین آشنا می‌شود. 14 اوت: دستنوشتِ تأملات را به ناشر می‌سپارد. 20سپتامبر: آغازِ مکاتبه با #فلیسه. #داوری را می‌نویسد. اکتبر: #سوخت‌انداز را می‌نویسد که بعداً نخستین فصلِ #آمریکا گردید. نوامبر: #مسخ را می‌نویسد.
1913 ژانویه: انتشارِ تأملات. شکاف در فرآوریِ ادبی. عیدِ پاک: نخستین دیدار از #فلیسه باوئر در برلین. بهار: انتشارِ #داوری. مه: انتشارِ #سوخت‌انداز. سپتامبر: سفر به وین، ونیز و ریوا. در ریوا، دوستی با دخترِ سوئیسی. نوامبر: آشنائی با #گرته_بلوخ.(گرته پسری از کافکا به دنیا آورد که پیش از هفت سالگی مُرد و کافکا هیچ‌گاه از وجودش آگاه نشد.)
1914 آوریل: نامزدی با #فلیسه باوئر در برلین. 12ژوئیه: نامزدی را برهم می‌زند. اکتبر: #کیفرگاه را می‌نویسد. پائیز: آغازِ به نوشتنِ #محاکمه می‌کند. زمستان: #جلوی_قانون (جزئی از محاکمه) را می‌نویسد.
1915ژانویه: دیدارِ #فلیسه را از سر می‌گیرد. به کار کردن روی #محاکمه ادامه می‌دهد. جایزهٔ فونتانه را از بهرِ #سوخت‌انداز می‌گیرد. نوامبر: انتشارِ #مسخ. دسامبر:#آموزگار_دهکده را می‌نویسد.
1916 فهرستی تنظیم می‌کند از دلائلِ موافق و مخالفِ ازدواج. داستانهایی می‌نویسد که بعداً در مجموعهٔ #پزشک_دهکده گردآورده می‌شوند.
1917 نیمهٔ نخست: #گراکوس_شکارچی را می‌نویسد. بهار: #دیوار_بزرگ_چین را می‌نویسد. ژوئیه: دومین نامزدی با #فلیسه. اوت: خون سرفه کردن کافکا آغاز می‌شود. پزشکان تشخیص #سل در او می‌دهند. پایانِ دسامبر: دومین نامزدی‌اش را با #فلیسه برهم می‌زند. گزین‌گفته‌ها را می‌نویسد.
1918 گزین‌گفته‌ها را ادامه می‌دهد. طرحی برای انجمنِ کارگرانِ فقیر، می‌دهد.
1919 #فلیسه شوهر می‌کند. انتشارِ #کیفرگاه. انتشارِ مجموعهٔ داستانهایی که عنوانِ #پزشک_دهکده را دارند. #نامه_به_پدر را می‌نویسد. مجموعهٔ گزین‌گفته‌هایی را تحتِ عنوانِ #او می‌نویسد.