عاشقانه های فاطیما

#غسان_زغطان
Канал
Эротика
Политика
Музыка
Искусство и дизайн
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала عاشقانه های فاطیما
@asheghanehaye_fatimaПродвигать
791
подписчик
20,9 тыс.
фото
6,39 тыс.
видео
2,93 тыс.
ссылок
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا عشق گلایه دلتنگی اعتراض ________________ و در پایان آنچه که درباره‌ی خودم می‌توانم بگویم این است: من شعری عاشقانه‌ام در جسمِ یک زن. الکساندرا واسیلیو نام مرا بنویسید پای تمام بیانیه‌هایی که لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
در ازدحام دنیا
اگر انسانی را یافتی
که تو را می‌فهمد رهایش نکن
چقدر آن‌ها که ما را نمی‌فهمند بی‌شمارند...

#غسان‌_زغطان

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در ازدحام دنیا
اگر انسانی را یافتی
که تو را می‌فهمد رهایش نکن
چقدر آن‌ها که ما را نمی‌فهمند بی‌شمارند


#غسان_زغطان


@asheghanehaye_fatima
تنهایان چنین می‌کنند
تبعیدگاه را به خانه می‌آورند
و گذشته را در مرثیه‌یی عادلانه
ترمیم می‌کنند.
قهوه درست می‌کنند
با همدستی خانه،
و چون ملازمان رنگین‌پوش
بر شكوه آن می‌افزایند.
تنهایان چنین می‌کنند،
نیمکتی در جایی دنج بر می‌گزینند
چون نام پژمرده درختی
و دوباره شروع می‌کنند به مرور گذشته،
یک نوعروس
و خیانتی فراهم آمده در باغ همسایه
راه‌پله‌یی تاریک
و گنجه‌ی خانواده
حرکت در طول داستان
بررسی رهگذران
کاشتن زنان در خیال
تجدیدنظر در پشیمانی،
و دستی به منحنی‌های کمِ تاقچه‌ها می‌کشند
در حالی‌که شمع روشن می‌کنند

#غسان_زغطان

@asheghanehaye_fatima
📌



در ازدحامِ دنیا

اگر انسانے را یافتے

ڪہ تُو را مےفہمد

رهایش نڪُن ،

زیرا آن‌ها ڪہ

ما را نمےفہمند

بےشمارند !



#غسان_زغطان





@asheghanehaye_fatima
در ازدحام دنیا
اگر انسانی را یافتی
که تو را می‌فهمد رهای‌اش نکن،
چه، آن‌ها که ما را نمی‌فهمند، بی‌شمارند.

■●شاعر: #غسان_زغطان | فلسطین |

■●برگردان: #محبوبه_افشاری


@asheghanehaye_fatima
در ازدحام دنیا
اگر انسانی را یافتی
که تو را می‌فهمد رهایش نکن،
چه، آن‌ها که ما را نمی‌فهمند، بی‌شمارند.


■شاعر: #غسان_زغطان

■برگردان: #محبوبه_افشاری


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




تنهایان چنین می‌کنند
تبعیدگاه را به خانه می‌آورند
و گذشته را در مرثیه‌ای عادلانه
ترمیم می‌کنند.
قهوه درست می‌کنند
با هم‌دستی خانه،
و چون ملازمان رنگین‌پوش
بر شكوه آن می‌افزایند.
تنهایان چنین می‌کنند،
نیمکتی در جایی دنج بر می‌گزینند
چون نام پژمرده درختی
و دوباره شروع می‌کنند به مرور گذشته،
یک نوعروس
و خیانتی فراهم آمده در باغ همسایه
راه پله‌ای تاریک
و گنجه‌ی خانواده
حرکت در طول داستان
بررسی ره‌گذران
کاشتن زنان در خیال
تجدید نظر در پشیمانی،
و دستی به منحنی‌های کمِ تاقچه‌ها می‌کشند
در حالی‌که شمع روشن می‌کنند●


#غسان_زغطان

🔘برگردان: #محبوبه_افشاری