بیش از آنکه بخاطر #زادروز خودم و خواهرعزیزم در سالهای ۵۰ و ۶۱ (درست روز آزادسازی خرمشهر) #سوم_خرداد را دوست بدارم، بواسطه روزنامهای است که در روزهای کودکیام بر دیوارهای روستای زیبا و تاریخی #بان به یاد دارم که خبر یکی از زیباترین و غرورانگیزترین رویدادهای این سرزمین اهورایی یعنی آزادسازی #خرمشهر عزیز را منعکس مینمود و من بارها و بارها مطالعهاش کردم درحالی که تنها ۱۰ سال داشتم. خرمشهری که به همت غیور مردان و زنان ایرانی(از نوجوان تا کهنسال) از دست ارتشِ تا دندان مسلح بعث صدام #آزاد شد ولی متاسفم عرض کنم همین خرمشهری که ناموس ایران و ایرانی است هنوز زخمهای کهنه از جنگ بر تن دارد و اگرچه آزاد شد و همه ساله این آزادی رو جشن میگیریم ولی این شهر هنوز #آباد نشده و این نیست مگر بی عرضگی و ناتوانی و ناکارآمدیِ مسئولینی بی غیرت!! و ای کاش #محمد_عزیزی این شاعر اراکیِ عزیز دوباره #شهیدمحمدجهان_آرا رو مورد خطاب قرار می داد که :
ممد نبودی ببینی شهر #ویران مانده خون یارانت بر زمین مانده
آه و واویلا از بی غیرتی
ممد نبودی ببینی اختلاسها رو نفت خواریها رو کوه خواری رو
یزدان پاک، رساییِ #خرداد و جاودانگیِ #امرداد را به کسی میبخشد که اندیشه، گفتار و کردارش برابر آیین راستی باشد و جشنِ زادروز، بهانه زیبایی است برای یادآوردنِ دوستیها و بودن در کنار شما رهروانِ #آیین_راستی، افتخاری است که به آن می بالم و از اینکه به یادم بودید شادمانم و برای همه شما عزیزان جان، بهترینها را آرزومندم.