ما نمیدانیم از دلِ تاریکترین شبها و سختترین روزهای زندگیمان قرار است چه ورژنی از خودمان را از «درد» تحویل بگیریم.
اما هر کسی که در درد مینشیند و به درد اعتماد میکند، از درد، یک «شگفتی» تحویل میگیرد.
پس در جانمان، در قلبمان، برای «درد» جا باز کنیم و اجازه دهیم کمی آرام بگیرد و کارش را انجام دهد.
در درد، بیرون برویم.
در درد، معاشرت کنیم.
در درد، چایمان را سر بکشیم
و در درد بخندیم و بگرییم.
در درد، زندگی کنیم و به او هم اجازهی زندگی کردن بدهیم.
کارش که تمام شود، خودش آرام آرام، قلبمان را ترک میکند.
با او نجنگید. درد، دلسوزترین درمانگر شماست...
پونه مقیمی
@Aphrodite89