#چالش_امشب_انجمن_ادبی_آن...
جلسه سیزدهم
#شعر_و_تحلیلمدیریت چالش: جناب آقای
#محمد_محمدی زمان شروع چالش:
#سه_شنبه_ها ۲۲:۰۰ تا ۲۳:۳۰
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🌷شعر برای تحلیل
👇ﺩﺭ ﭼﺸﻤﯽ ﺑﺎﺯ
ﭼﺸﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ
ﻭ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﯽ ، ﺑﺎﺯ
ﭼﺸﻢ ﺑﺎﺯ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ
ﻭ ﺑﺎﺯ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﯽ
ﭼﺸﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ ، ﺑﺎﺯ
ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺩﺳﺖ
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﯿﺰﯼ
ﺩﺭ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﯿﺴﺖ
ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ
#یدالله_رویایی〰〰〰〰〰〰〰〰〰جناب آقای مجتبی مجتبایی:
با سلام و شب بخیر خدمت دوستان عزیز آن
چشم باز چیه چشم بصیرت یا چشم دل؟ یا چشم عضو بدنه؟
و همچنین چیز و آن چیز دوم که معلوم نیست چی هست
شعر گنگ و نامفهومه البته شاید دوستان نظری دیگه داشته باشند
شعرِ سپید نیست ریتمی نداره و فارغِ از محتوا
سرکارخانم سارا نامور:
باز اول و ششم قید حالت به معنای باز شدن چشمه
باز سوم و پنجم قید تکراره
چشم باز می تونه به ذهن باز اشاره داشته باشه که با باز شدن یک چشم باز شدن ذهن دیگر شکل بگیره و "اون چیزی که نمی دانم چیست" می تونه همون فهم باشه که باعث باز شدن ذهن بشه
و اینطوری فهم یکی باعث باز شدن ذهن و چشم اون و همین باعث باز شدن فهم و ذهن دیگری بشه و این تکرار بشه
من فکر میکنم باید فراتر از کلمه ها بریم و جای چشم و کلمه باز رو با مفهوم اونها عوض کنیم تا بفهمیم منظورش چیه اینجوری اون سه چهار بند آخر کاملاً روشن میشن
جناب آقای مهدی جعفریان:
سلام
منم نظر بدم
من قصد شاعرو متوجه نشدم
😄🙈گفته شاعر که چشم میروید و چشم میروید و چشم
برای چی
علت چیه
اخرشم چیزی که نمیدانم در نمیدانم چیزی میروید
اینهمه رویش برای چه
شاید پایان بندی خوبی نداره
جمع نشده
رو هواست
متن هم باید بار انتقال مفهومی رو به دوش بکشه باز
جناب آقای غلامرضا خدارحمی:
ابهام گرایی و پیچیدگی یکی از مولفه های شعر حجم است
از اونجا که شاعر حجم گرا سعی میکنه مخاطب رو بین یک واقعیت و فضای ذهنی نگه داره پس مخاطب درگیر میشه
و در این شعر شاعر راه رو برای مخاطب باز نکرده اتفاتفا سعی داشته که مخاطب رو درگیر فرم و شکل اثر کنه
(در
#چشمی باز
#چشم دیگرباز می روید
ودر
#چشمی ...
#چشم ...
تکراراوایی واژگانی باعث ایجاد موسیقی در شعر شده
من وقتی این شعر رو خوندم یاد این شعر شاملو افتادم و احساس میکنم از جهت کشف و تصویر شبیه هم هستند
(آینه ای
در برابر آیینه ات می گذام
تا با تو ابدیتی بسازم
شاملو)
در شعر شاملو با تکرار تصویر آیینه در آیینه ابدیت و بی پایانی به زیبایی نشان داده شده
آقای
رویایی همین تکرار رو با تصویر دو چشم در همدیگه نشون داده
(در چشمی باز
چشم دیگر باز میروید
ودر چشمی ، باز
چشم باز دیگر میروید....)
یه جایی خوندم که با آقای
رویایی مصاحبه میکردند وازش پرسیدند خدا رو تعریف کن در جواب این شعر رو خونده بود.
جناب آقای مهدی جعفریان:
اخه هرچقدر فرا بریم
سرانجام در دور دست
باید چیزی دیده بشه
که شاعر فک کنم قصدش اینه که بگه بتونه اونو ببینه
و اون چیزو که دید توش باز چندتا چیز دیگه رشد میکنه
یعنی سرانجامی بی سرانجام
معنی مشخص هم باشه خوب ادا نشده
سرکارخانم سارا نامور:
با توجه به بند آخر تحلیل شما اگه بخواهیم سماوی به این شعر نگاه کنیم این چشم اول رو خدا در نظر بگیریم که به دوار شدن که کاملاً رد شده میرسه که چون هی چشمی در چشمی باز میشه و این تکرار میشه و تهش هم جواب درستی نمیده
جناب آقای مجتبی مجتبایی:
میتونه نگاه هم باشه
یه جورایی چشم تو چشم شدنِ هر دو چشم
بعد شاعر میگه نمیدانم در دور دست چیزی که در چیزی که نمیدانم شاید منظورش رابطهی قلبیه که فاصله افتاده و نمیدونه توی دلش چیه توی اون نگاهش که نمیدونه چه نگاهیه آیا هست؟
در کل خیلی پیچیدست.
سرکارخانم یارا نامور:
این تحلیل با تحلیلی که جناب خدارحمی از زبون خود شاعر گفتن منافات داره و تهش بازم گره ها باز نمیشن
پس تکلیف چیزی که نمی دونه چیه رشد میکنه چی میشه اینجوری؟ این سماوی نمیشه که یه جورایی خودبینی میشه
جناب آقای غلامرضاخدارحمی:
سلام
برداشت من از نگاه مستقیم به متن همین بود
اتفاقا توی ایینه به چشمم نگاه کردم و این تکرار رو بررسی کردم
و از اونجا هم که خودشون در جواب تعریف خدا به این شعر اشاره داشتند
جواب و کلید رو در ابدیت میبینم
تا نظر دوستان چی باشه
جناب آقای مهدی جعفریان:
اتفاقا مشکل شعر چشم ها نیست همین جاست
که به جای چیز تصویری بده که مخاطب ادامه ش بده
ولی با اون چیز ذهن مخاطبم با شعر بسته میشه و تموم
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰@an_anjomansher🌹Insta: an_anjomansher
Veblag:
http://anjomanean.blog.ir🌻از حضور سبزتان صمیمانه سپاسگزاریم.
🌻