#چالش_امشب_انجمن_ادبی_آن...
جلسه چهاردهم
#شعر_و_تحلیلمدیریت چالش: جناب آقای
#محمد_محمدی زمان شروع چالش:
#سه_شنبه_ها ۲۲:۰۰ تا ۲۳:۳۰
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ
ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﻢ ﺭﺍ
ﺑﺮ ﭘﻮﺳﺖ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﯼ ﺷﺐ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ
ﭼﺮﺍﻏﻬﺎﯼ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺗﺎﺭﯾﮑﻨﺪ
ﭼﺮﺍﻏﻬﺎﯼ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺗﺎﺭﯾﮑﻨﺪ
ﮐﺴﯽ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺁﻓﺘﺎﺏ
ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ
ﮐﺴﯽ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﮔﻨﺠﺸﮑﻬﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺩ
ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺴﭙﺎﺭ
ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻣﺮﺩﻧﯽ ﺳﺖ .
#فروغ_فرخزاد〰〰〰〰〰〰〰〰〰جناب آقای محمدکاویانی:
اگر چه لحن بیان
فروغ با غم همراه است لاکن در این جا با مبحثی مواجه هستیم
که بعنوان کدورت بیان شده
رابطه ای عاطفی که بر اساس کدورت.وتیره گی رابطه بهم خورده
در جای خوندم
نوشته بود.نگاه کن به تیر های تلفن
قد خمیده انها را نگاه کن
دو تیر ک تنها در انتطار ارتباط
یعنی راهی پیدا کن برای فرار از تنهای برقراری ارتباط
پوست کشیده شب تاکید داره بر شدت خرابی این ارتباط
شاید تاکید داره بر گم شدن انسان در خودش وعلتش را باید خودی در خود بیابد
یاد بگیرد پرواز کند. یعنی از افکار پوسیده خود خود رارها دهد.
بیان آزاد شدن از قید خود و خودخواهی شاید تاکید ایشان در بیان تکرار واژه ها بوده
〰〰〰〰〰〰〰〰〰سوال:
سرکارخانم وفا:
⬅️سلام بر استاد ما
سبک این شعر
فروغ به سپید میخوره ..ولی چه لزومی داشت جمله ها تکرار بشن؟
جواب
ودود:
⬅️سلام بر اساتید . در مورد تکرار دو قسمت شعر به نظرم چون لوکیشن شعر در ایوان است که صدا میپیچه . شاعر خواسته این پیچیدن و تکرار صدا رو برای ما تداعی کنه اگر اشتباه فکر میکنم بگویید.
جواب:
جناب آقای غلامرضاخدارحمی:
⬅️درود؛
در ابتدا اگه دوستان برداشت کلیشون رو در مورد کلیت شعر در یک پست بنویسند بهتره و سپس در مورد جزبه جز بندهای شعر در صورت تمایل و سوال صحبت خواهیم کرد
اما در مورد تکرار بنظرم درست می فرمایید
تکرار آگاهانه در شعر سپید باعث ایجاد موسیقی میشه و گاهی هم برای تاکید کردن بکار میره
.(دلم گرفته است
دلم گرفته است)
فروغ با تکرار میخواد حرفی مهم رو بگه
و بقول شما با اوردن ایوان این تکرار رو عینیت بخشی میکنه.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰سرکارخانم سمیراعالیخانی:
یاس همیشگی در شعر
فروغ هست شب نماد ظلمت ونا آگاهی است وچراغ راهبر
وافتاب دانش وآگاهی...
دغدغه ی
فروغ نبودن همراه وراهنمای که بشود با او به پرواز واوج رسید...
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰سرکارخانم وفا:
تصور من از شعر کدورت و قهری هست و پوست کشیده شب کنایه از طول شب و درازای این غم هست و ایوان شاید منظور دیدن مهتاب بوده و کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد منظور رفع کدورت باشه و در آخر شاید منظور از پرواز عشق باشه...
〰〰〰〰〰〰〰〰〰جناب آقای غلامرضاخدارحمی:
پرنده نماده. (کسی مرا به مهمانی گنجشک ها نخواهد برد) کسی مرابسمت آزادی نخواهد برد. در واقع یکجور ناامیدی رو بیان میکنه.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰جناب آقای محمدکاویانی:
من در تکرار واژه ها یک نوع تاکید بر شنیدن صدای شاعر را احساس می کنم
ظاهرا ایشون می ترسند که گفته هاشو نو کسی نشنیده. یامی خواند شنیده بشه
صدای دل تنگی یک زن در شبی که او وتنهای ایشون رو احاطه کرده
یک نگاه فمینیستی به جهان پیرامون.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰سوال:
⬅️(چراغ ها رابط تاریکند) با این تضاد چیو میخواسته بگه؟
جواب:
⬅️تاکید بر تیرگی شب رو می رسونه(شدت تیرگی ارتباط)
سوال:
⬅️کشیدن دست بر پوست کشیده ی شب نشان از چیه؟
جواب:
⬅️فروغ در این بند به ارامی حرفشو گفته. از فریاد زدن و یا چنگ انداختن به شب و یا با زبان گلایه نگفته
گفته: انگشتانم را بر پوست کشیده ی شب میکشم
یکجور حالت یاس و ناامیدیه.
ناامیدانه انگشت ها رو کشیدن و در نهایت تسلیم شدن (پرنده مردنیست)
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰@an_anjomansher🌹Insta: an_anjomansher
Veblag:
http://anjomanean.blog.ir🌻از حضور سبزتان صمیمانه سپاسگزاریم.
🌻