. بیا ساقی! بزن سازی!برقصانم! چونان چرخی! بڪَردانم، سرم غوغاست ... بفهمانم! دلم شیداست! ... مرنجانم! من! آن جانم! ، ڪه جانم، میفروشم! پی الهامی از وحی و سروشم، سروش آمد، به جانم عشق در افتاد، خروش آمد، در این خُم جوشش افتاد،! جوششِ عشقی است ؛ ڪه در دل میخروشد، از خم وحدت!همی،مِی میفروشد...!!