#همسفر_شراب (
#سفرنامه_آمریکا، فصل 1)
من همسفر شراب از زرد به سرخ
من همره اضطراب از زرد به سرخ
یک روز به شوق هجرتی خواهم کرد
چون هجرت آفتاب از زرد به سرخ
«قیصر امینپور»
#پیش_نوشت (توجیهیه)
همیشه توی این وب
نوشت از شعر و داستان و نثر (بی)ادبی نوشتهام و کمتر از احوالات خودم بوده است ولی خودمانی بگویم سفرنامهنویسی یا حتی سفرنامچهنویسی هم گونهای ادبی است که از ابراهیمبیگ در زبان فارسی شکل جدیای به خودش گرفت. تا حالا خودم فقط سه چهار سفرنامه بیشتر نخواندهام («داستان سیستان» و «جانستان کابلستان» رضا امیرخانی، «در بهشت شداد» جلال رفیع و «هاروارد مکدونالد» سید مجید حسینی). قصدم از این نوشتن از جهتی تشریک تجربه است و از جهتی دیگر خالی کردن روح. بعید میدانم این وب
نوشت از ده پانزده نفر بیشتر خواننده داشته باشد ولی نوشتن مرا آزاد میکند و روحم را سبک؛ پس حتی اگر کسی نخواند اینها را، ملالی نیست. سفر، سفری است تحصیلی برای گذراندن دورهٔ دکتری در رشتهٔ علوم رایانه به دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک. سعی میکنم تا آنجا که ممکن است سفرنامه را مصور بنویسم. کلاً هم خیالتان راحت. متن به شدت یکجانبهگرایانه است؛ به هر جانب که اندیشهام روا دارد! بیشتر هم میخواهم از فرهنگ و برداشتم از تفاوتها بنویسم تا اتفاقات معمولی.
https://telegram.me/shodan313/89 محمد صادق رسولی، ۹۱/۱۰/۰۹
به ما بپیوندید
👈👈👈👈#تبلیغ_بین_المللی_اسلام 💠 @Allah4all