دوئل دو نقشه جغرافیای قدرت
سخنگوی وزارت امور خارجه ایران مدعی شده که تلاش های قطر برای میانجیگری بین حماس و اسرائیل متوقف شده است.خبرگزاری رویترز نیز با توجه به این شرایط ادعا کرده که اساسا قطر از میانجیگری کنار کشیده چون دو طرف را در رسیدن به آتش بس جدی نمیداند. این خبر را به این شکل قطر رد کرده ولی اعلام کرده و روشن هم هست که دو طرف حماس و رژیم اشغالگر، این مقطع را برای مذاکرات آتش بس مناسب نمیبینند. علت اصلی هم به حماس برنمیگردد بلکه به وضعیت اسراییل مربوط میشود،وضعیتی که گره خورده به راهبرد آمریکا.
شواهد نشان میدهد آمریکا بنا دارد با یک ضربه یا چند ضربه شوک آور خلاف قواعد و تعهدات بین المللی کار را تمام کند. هم سیطره اسراییل را در منطقه درست کند و هم جنگ را به نفع اسراییل پایان دهد.
تحلیل رفتار آمریکا بر پایه رییس جمهور اساسا خطا است. آمریکا یک کل واحد با راهبردهای مشخص است.این که در این مقطع از جنگ چه راهبردی را انتخاب کرده مرتبط با شرایطی است که درش قرار دارد. شرایط منطقه آمریکا را ناچار به اتخاذ چنین موضعی کرده، اولویت منطقه باشد نه اکراین، آن هم به این شیوه.
بهترین شخصیت برای چنین ماموریتی ترامپ است، او تمام المانهای لازم برای چنین ماموریتی را دارد. از مدتها پیش هم صحنه انتخابات آمریکا برای رای آوردن او فراهم شده بود. آوردن یک زن سیاهپوست امتداد بایدن در شرایط جنگی مقابل مرد سفید پوست در حال مبارزه و در معرض ترور که هیچ قانونی مگر مصلحت آمریکا برایش مهم نیست، فضای تغییرخواهی و همینطور عدم رضایت آمریکایی را جهت میدهد به سمت او.
ترامپ نیز بارها در مناظرات و سخنرانیهای انتخاباتی خود اذعان کرد و نزدیکان او نیز تاکید کردند که بنا دارد در مدت کوتاهی وضعیت منطقه را به نفع اسراییل تغییر داده و صلح را بر محور اسراییل سامان دهد.
آمریکا البته فرصت زیادی ندارد، اگر نتواند کار را با چند شوک تمام کند، شکست، قطعی است.
یعنی باقی ماندن حلقه محاصره اسراییل و تاب آوری و عدم خویشتنداری مقاومت در برابر ضربه ها، معنایش این است که جغرافیای قدرت در منطقه همینطور که هست باقی خواهد ماند، و این یعنی جبهه مقاومت اگر این مرحله احتمالا پر فشار ترامپی را عبور کند، منطقه به وضعیت غیر قابل بازگشتی برای آمریکا و اسراییل تبدیل میشود، نزدیکترین وضعیت به سقوط اسراییل.
خیلی ها احتمال یک درگیری شدیدتر و پر خسارت را در این شرایط میدهند که نمیتواند خیلی طولانی باشد اما همه چیز مربوط میشود به دو نقشه جغرافیای قدرت برای آینده منطقه که با یکدیگر به هیچ وجه قابل جمع نیستند. یا جبهه مقاومت که حلقه محاصره اسراییل را شکل داده نابود میشود، و طرح صلح حول اسراییل و سیطره اش شکل میگیرد(طرح صلح ابراهیم) یا اینکه شرایط همینگونه که هست باقی میماند و این یعنی نقطه عطف جدی در تاریخ منطقه و تاریخ محو اسراییل. آنچه از ماجرای آتش بس میتوان تشخیص داد این است که جنگ به نقطه ای رسیده که دو اراده مقابل هم به هیچ نحو با یکدیگر سازگار نمیافتد و یک اراده باید بماند یعنی وضعیت منطقه در حالت دوئل است.
اسراییل از پیش از جنگ طوفان الاقصی تلاش میکرد غزه نباشد، عصبانیت او بعد از لو رفتن نقشه اش در محو غزه و کرانه، اثری نداشت چون دیگر طرح نابودی غزه شدنی نبود. پس به سمت حذف حماس رفت، اما هنوز در آزادی اسرای خود که مدت اسارتشان روز به روز باعث به هم ریختگی بیشتر اجتماعی اسراییل شده، موفق نبوده و نتوانسته این سلاح مهم حماس را از دستش خارج کند تا چه برسد به اینکه بخواهد در نابودی حماس موفق باشد، هنوز هم رزمندگان حماس تانک مرکاوا شکار میکنند، از اسراییلی ها تلفات میگیرند، راکت به سرزمینهای اشغالی پرتاب میکنند، افسران عالیرتبه را میکشند و این یعنی با قدرت تمام هستند و حتی شبکه تونلهایشان هم نابود نشده.
این وضعیت گروه کوچک و محاصره شده در اسراییل یعنی حماس است تا چه برسد به حزب الله و انصار الله و امثال آن.
چشم امید اسراییل به ضربات بزرگتر است که در کوتاه مدت توفیقی حاصل کند. مساله این است که جبهه مقاومت خصوصا در این یک سال نشان داده فشار این چنینی آن را نابود نمیکند و صرفا جنگ را تشدید کرده و شرایط را برای ساکنین اشغالگر و رژیم شان دشوارتر میکند. استقامت هویت و ذات مقاومت است و لذا ضربات دشمن اراده او را مختل نمیکند. این یعنی آینده به روشنی پیروزی نقشه جغرافیای قدرت مقاومت در منطقه را نوید میدهد. و فقط وجود این نقشه معنایش شتاب گرفتن محو اسراییل به شکل جدی است. چنین اسراییلی برای غرب فقط هزینه خواهد داشت و مشروعیت ناشی از مظلوم نمایی خود را هم که از دست داده و توان اقناع بدنه اجتماعی خود را هم نخواهد داشت و این همه یعنی نتیجه این دوئل کاملا روشن است.
@ali_mahdiyan