•┄●
🍃✿๑°
🌺°๑✿
🍃●┄•
بسم الله الرحمن الرحیم
ان کنت لاتدری فتلک مصیبه
(اگر نمی دانی که مصیبت است)
و ان کنت تدری فالمصیبة اعظم
(ولی اگر می دانی {و باز بر جهلت پافشاری می کنی} پس مصیبت عظیم تر است!)
وقتی مارقین دچار استیصال میشوند ... پاسخ به تلاش بی فایده ی مارقین ، برای توجیه حدیث ۲۵ کتاب ناظم العقیلی
❏ما تا کنون بعد از بحث و بررسی مدعای مارقین و کتاب مذکور ثابت نمودیم که اساس ادعای احمد بصری باطل و بدون دلیل میباشد . و مطلقا حتی یک نص . تاکید میکنیم حتی یک نص صریح و سدید هم در اثبات »> ( امامت ۱۲ مهدی از فرزندان قائم بعد از او ) وجود ندارد ... ( جدای از صدها دلیل و روایت صریح و ضروری و قطعی و متقن در مخالفت و تعارض و ابطال این مدعا ... ) و همین مطلب نیز به تنهایی کفایت میکند در سوزاندن تمام ریشه های دعوت شیطانی و مبدعانه ی احمد الناصب بصری و اتباع مارق او ...
اما در سلسله مقالات نقد و بررسی کتاب ناظم العقیلی به حدیث ۲۵ (دعای امام عسکری علیه السلام در شب سوم شعبان در توسل به سید الشهدا علیه السلام ) رسیده و تفسیر جاهلانه ی ناظم و امام او را از این دعا بیان نمودیم .
https://t.center/alhejazi/614
حقیقت آنست که زمانی که امام مارقین و استاد انان در چنین جهل مفرطانه و مفتضحانه ای غوطه ور گشته اند ، دیگر چه توقعی از اتباع صم بکم عمی آنان ...
اما مارقین در تلاش برای توجیه جهل و رسوایی استاد خویش چند مطلب را نگاشته اند که احتیاجی به شرح مفصل نیست و با جوابهایی مختصر بطلان ان عیان خواهد شد ...
مهم آنست که ببینید مارقین جاهل که در تحریف و خیانت به کلمات ائمه ی شیعه بی آبرویی را از حد گذرانده اند در تحریف و جهالت در نقل مطالب نحوی و علمی نیز شرف و سواد را قی نموده اند و جهل و رسوایی را بر همه چیز ترجیح داده اند !!!
۱— خوب دقت فرمایید :
ما بیان کردیم که در دعا ، کلمه ی الاوصیاء عطف به ضمیر (اوبته) میباشد ؛ یعنی (و ان الفوز معه فی اوبته و فی اوبه الاوصیاء من عترته)
و آنکه پیروزی همراه اوست ، در رجعت او و رجعت اوصیاء از عترتش که بعد از قائمشان و غیبت او تحقق میابد.
یعنی: پیروزی را در رجعت او ، و رجعت اوصیاء از ذریه اش قرار داده ای. (این رجعت کی است ؟) بعد از قائمشان و دوران غیبت او.
عطف (الاوصیاء) بر ضمیر ( اوبته ) / یعنی عطف بر مضاف الیه بدون تکرار مضاف
مارقین برای اشکال به این شرح ما ، به بیتی از الفیه ابن مالک تمسک کرده اند :
و عود خافض لدی عطف علی
ضمیر خفض لازما قد جعلا
اما بیت بعدی را نیاورده اند :
و ليس عندى لازما إذ قد أتى
فى النّظم و النّثر الصّحيح مثبتا
یعنی خود ابن مالک و ایضا سیوطی بیان میکنند که این قول بعض (بصریون) است
✘✘✘ و بعد سیوطی مینویسد : ( و ليس عندى لازما) تبعا ليونس و الأخفش و الزجاج و الكوفيّين لأنّ شبه الضّمير بالتنوين، لو منع من العطف عليه لمنع من توكيده و الإبدال منه كالتّنوين، مع أنّ ذلك جائز بالإجماع و لأنّه لو كان الحلول شرطا فى صحّة العطف لم يجز « ربّ رجل و أخيه» لامتناع دخول ربّ على المعرفة- كما تقدّم- مع جوازه. و أيضا لنا السماع (إذ قد أتى فى النّظم و النّثر الصّحيح مثبتا) كقراءة حمزة و ابن عباس و الحسن و مجاهد و قتاده و النّخعى و الأعمش و غيرهم «الّذىتسائلون به و الأرحام» و حكاية قطرب « ما فيها غيره و فرسه و أنشأ سيبويه.
فاليوم قرّبت تهجونا و تشتمنا
فاذهب فما بك و الأيّام من عجب