شعر ، ادبیات و زندگی

#مادران_خاوران
Channel
Art and Design
Books
Music
Humor and Entertainment
Persian
Logo of the Telegram channel شعر ، ادبیات و زندگی
@alahiaryparviz38Promote
267
subscribers
7.65K
photos
4.62K
videos
17.2K
links
کانال شعر ، ادبیات و زندگی
مادر دادخواه دیگری از مادران خاوران از میان ما پر کشید🌹

مادر سلیمانی در گذشت
مادر ، ایرج ترابی از اعضای سازمان پیکار .
او در تظاهرات علیه انقلاب فرهنگی اسلامی، مقابل دانشگاه تهران در ۳۱ فروردین سال ۱۳۶۰ توسط حزب اللهی ها به قتل رسید .
مادر سلیمانی در هلند زندگی می‌کرد و در آروزی نابودی حکومت جمهوری اسلامی و زندگی در ایران آزاد بود .

او تا به آخر دادخواه خون فرزندش بود .
مادران دادخواه راه سرخش را ادامه خواهند داد

در جریان حمله‌ی وحشیانه نیروهای حزب الهی ، ایرج ترابی و آذر مهرعلیان كشته شدند و ده‌ها تن دچار جراحات عمیق گشتند. مژگان رضوانیان دانش‌آموز ١٦ ساله، پس از بیست روز جدال با مرگ، در بیمارستان درگذشت…».
یاد عزیزش گرامی
🥀
#مادران_دادخواه
#مادران_خاوران
خاوران خاستگاه خورشید
https://t.center/alahiaryparviz38
شعر ، ادبیات و زندگی
Photo
💥💥💥

هر گاه ساکی را می‌بینی، نگاهت به دنبال مسافرش می‌گردد که شاد و خندان از سفر باز می‌آید و تو نیز چه خوشحالی که مسافرت به سلامت رسیده است. عزیزانی که قرار بود از زندان بیرون بیایند و ساک به دست، شاهد آزادی‌شان باشیم، ولی ساک‌های‌شان را بدون آن‌ها دیدیم، آن هم ساک‌هایی که معلوم نبود واقعا مال آن‌هاست یا دیگری. لباس‌هایی که حتی بوی آن‌ها را نمی‌داد و نمی‌دانستیم مال کدام یک از زندانیان است و آیا واقعا بر تن او بوده است؟ شاید برخی از وسایل ساک‌ها متعلق به زندانی دیگری بود که اعدام شده و قرار بود توسط زندانی ما به دست خانواده اش برسد. هر گوشه ساک و درزها و جیب‌ها و لباس‌ها را می کاویدیم، شاید نشانه‌ای و یادداشتی در آن بیابیم. اگر دفترچه‌ای هم بود، نوشته‌های آن را پاره کرده بودند و فقط کاغذی سفید بر جای مانده بود. نه وصیت نامه‌ای، نه دست‌نوشته‌ای، هیچ.

آذر ۶۷، زنگ‌ها به صدا در آمد و خبر رسید که به کُمیته ... و اوین بیایید، با این خیال که پس از پنج ماه بی‌خبری از آن‌ها، شاید ملاقات‌شان برقرار شده است، شاید می‌خواهند آزادشان کنند، و شاید هم می‌خواهند جنازه‌شان را تحویل دهند و هزاران شاید دیگر که با خود می‌اندیشیدیم. شایعاتی بود که زندانیان را کشته‌اند، ولی هیچ کدام را باور نمی‌کردیم و می‌گفتیم مگر می‌شود این همه زندانی را به یک باره بِکُشند، چگونه می‌شود، حتما دروغ است و آن‌ها زنده‌اند!

دوم، سوم، چهارم و ... آذر ماه سال ۶۷، یادآور خبرهای تلخ و گزنده‌ای است که به سختی می‌توان آن را باور کرد. چگونه توانستند آن‌ها را که حکم زندان داشتند یا آن‌هایی که حکم‌شان به پایان رسیده بود را بکُشند؟ چگونه توانستند بدون تحویل جنازه‌ها، ساک‌های زندانیان را به خانواده‌ها تحویل دهند؟ این همه پَستی باور کردنی نیست، هزاران ساکی که بدون صاحب آن، به دست خانواده‌ها رسید و پس از گذشت بیست و شش سال هنوز نمی دانیم چه بر سرشان آورده‌اند و چرا؟!

مادرانی که هر روز با دیدن و نوازش ساک‌ها و نشانه‌ها و دنبال کردن گُم شده‌شان، عمرشان به سر رسید و کودکانی که فقط از پدر و مادر خاطره‌ای محو داشتند و عاقبت عکسی در قاب و ساکی، برخی حتی پدر خود را ندیده‌اند زیرا در شکم مادر بودند. همسرانی که مسئولیتی سنگین به دوش‌شان افتاده بود و این زخم را بایستی به تنهایی و بدون یار تحمل می‌کردند، خواهران و برادرانی که تنها یادی از لحظات شیرین کودکی و جوانی برای‌شان به یادگار مانده بود و برخی حتی عکسی با عزیزشان ندارند و پدرانی که با سکوت‌شان، این زخم را تحمل و برخی هم دق کردند و پدر من نیز یکی از آن‌ها بود.

خانواده‌ها در آن سال‌ها چه رنج‌هایی کشیدند، سال‌های درد و انتظار که به تنهایی سپری شد. کسی نبود که به دیدارمان بیاید، یا با ما همدردی کند، در رسانه‌ها از آن بگویند و در تلویزیون‌ها راجع به آن صحبت کنند. سکوت بود و سکوت و همه از نزدیک شدن به ما وحشت داشتند و هنوز هم برخی دارند و فقط خانواده‌ها بودیم که به همدیگر دلداری ‌می‌دادیم!

در شرایطی که حتی نمی‌دانستیم عزیزمان در کدام گوشه‌ای از این شهر یا بیابان با تحقیر دفن شده است، گفتند آن‌ها را در کانال‌هایی در خاوران چال کرده‌اند و برخی از خانواده‌ها جنازه‌هایی را با لباس در آن‌جا دیده و عکس گرفته بودند، قطعا گورهای بی‌نام و نشان دیگری هم در تهران و شهرستان‌ها هست که بعدها شناسایی خواهد شد.

آخرین نشانه‌های مسافران ما در خاوران بود و خانواده‌هایی که پیشتر به این بلا دچار شده بودند. آن‌جا را یافتیم و در بدترین شرایط هم آن‌جا را تنها نگذاشتیم. تهدیدمان کردند، کتک‌مان زدند، بازداشت‌مان کردند، گل‌های‌مان را که با هزاران عشق برده بودیم زیر پا له کردند، هر بلایی دلشان خواست سرمان آوردند تا ما را از رفتن باز دارند، ولی نتوانستند و می‌دانند که این کمترین حق ماست و خواهیم رفت و امیدواریم روزی را شاهد باشیم که ....

این ذره ذره گرمی خاموش وار ما/ یک روز بی‌گمان/ سر‌ می‌زند ز جایی و خورشید می‌شود!
درود بی‌پایان به همه رهروان راه آزادی و عدالت و برابری!

منصوره بهکیش
چهارم آذر ۱۳۹۴

#منصوره_بهکیش
#مادر_بهکیش
#خاوران_حافظه_تاریخی
#دادخواهی
#مادران_خاوران
#علیه_فراموشی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم

https://t.center/alahiaryparviz38
‍ ‍ 🚩پرچم هشت مارس امسال خونین است!

امسال هشت مارس روز جهانی زن در حالی فرا میرسد که جامعه ایران فصل تازه ای از مبارزات چهل ساله خود را با مناسبات حاکم رقم میزند.
مناسباتی که بعد از چهل سال ظلم و تبعیض و سرکوب و کشتار در برابر مطالبات شفاف جنبش زنان و دیگر جنبشهای مبارزاتی قرار میگیرد و به سرکوب گسترده ی فعالین در تمام عرصه ها و همچنین مقابله همه جانبه با فعالین زنان پرداخته و با احکام زندان تلاش میکند هر صدای حق خواهی را خاموش کند.

کم نبودند زنانی که تنها به جرم خواست زیست برابر ، زندگیشان به تباهی کشیده شد. زنانی که می خواهند انسان شمرده شوند و از مناسبات ضد زن حاکم که حتی در زندان به شکنجه های جنسیتی مبادرت میکند ، به فغان آمده اند.

دختر جوانی که تنها جرمش تلاش برای راه یافتن به استادیوم ورزشی است و با احکام ظالمانه زندان مواجه میشود و با سپردن جانش به دست شعله های آتش #سحر را فریاد میزند و #دختر_آبی میشود.
شعله هایی که شراره های آن در #آبان زبانه میکشد و اینبار آتش را به جان حاکمانی می اندازد که با تکیه بر نابودی زندگی مردم ، ثروت های نجومی اندوخته و قدرتهای مافیایی ساخته اند.
رویارویی مردم ایران در جنگی نابرابر با دستهایی پر از فریاد در برابر بیرحمانی که گلوله را نثار زندگی کردند و چشمهای پرفروغ#نیکتا_اسفندانی دختر چهارده ساله را به نگاه #ندا_آقا_سلطان و #ریحانه_جباری و هزاران زنی که در این سالیان به دست جور حاکم کشته شدند، پیوند زدند. و پویا ها ، آمنه ها ، محسن ها و ...
نیزار ماهشهر و خیابانهای قلعه حسن خان تا شهریار و شیراز ..... را جاودانه ساختند.

اینبار زنانی از جنس فریاد قد برافراشتند و دستهای #ناهید_شیر_بیشه و مادر #کتابدار ، در دست مادرانی از چهار دهه خون خواهی نهاده شد.
از #مادران_خاوران تا مادر#سعید_زینالی و #شهناز_اکملی تا مادر #پویا_بختیاری
فریاد زدند نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم.

درحالی هشت مارس خونین امسال را سپری می کنیم که کشتار بیرحمانه کودکان و زنان و مردان بیگناه در #سقوط_هواپیما ، توسط موشک های حاکمان که زندگی ۱۷۶# نفر را در آسمان به آتش کشیدند و جامعه بشری را در شوک هولناکی قرار داده است.
همچنین در سایه بی مسئولیتی حاکمان و بی ارزش شمردن جان انسانها در حال حاضر شاهد رواج گسترده بیماری خطرناک #کرونا در جامعه ایران هستیم و میرود تا به فاجعه انسانی دیگری بدل شود و در برابر چشمهایمان شاهد جان باختن عزیزانمان باشیم و هیچ کس پاسخگوی وضعیت موجود نمی باشد در حالیکه سیاستهای حاکم باعث کشته شدن انسانهایی میشود که حق سلامت و رفاه داشته و به دلیل نبود شرایط استاندارد و نبود امکانات بهداشتی رایگان جانشان را از دست می دهند‌. و برای جلوگیری از گسترش عواقب مرگبار بیماری #کرونا خواهان تعطیلی تمامی مراکز تجمع و گشوده شدن درب زندانها و آزادی و مرخصی #زندانیان تا بعد از شرایط بحرانی هستیم.
از همین رو "ندای زنان ایران" که هر ساله مبادرت به برگزاری مراسم های باشکوه به مناسبت هشت مارس روز جهانی زن مینمود و همواره با ابتکارات متنوع تلاش کرده این روز را به عنوان سنت اعتراضی جنبش زنان در سطح اجتماع بزرگ بدارد بنا به شرایط اضطراری موجود و ضرورت تعطیلی همه مراکز تجمع به منظور جلوگیری از رواج بیماری ، از برگزاری تجمعات به مناسبت هشت مارس خودداری کرده و اعلام میدارد :
جنبش زنان در کنار تظلم خواهی از چهل و یک سال آپارتاید جنسیتی که زندگی میلیونها انسان را به نابودی کشانده است در هشت مارس امسال در کنار همه خانواده هایی که خون عزیزانشان بیرحمانه ریخته شد و یا عزیزانشان را به دلیل سیاستهای حاکمان از دست داده اند ، می ایستد و خواهان معرفی و محاکمه و مجازات تمام آمرین و عاملین کشتار بیرحمانه و جان باختن فرزندان این سرزمین است و همراه همه مردم ایران فریاد میزند:
چرا کشتید؟
ندای زنان ایران
اسفند ۱۳۹۸
@nedaeziran
https://t.center/alahiaryparviz38