#رامش با نام اصلی #آذر_محبی_تهرانی در ۲۲ آبان ۱۳۲۹ در شهر تهران و در خانوادهای با سه خواهر و یک برادر به دنیا آمد و تا دیپلم طبیعی به تحصیلات خود ادامه داد و تصمیم داشت بعد از دیپلم وارد دانشگاه شود و در رشته جراحی به تحصیلات ادامه دهد اما با صدای زیبائی که داشت، به عرصه خوانندگی روی آورد. وی بیشتر به اجرای ترانههای پاپ مایل بود تا ترانههای سنتی. و خود در این باره گفته: «در خواندن ترانههای جاز، یک نوع آرامش و نشاط حس می کنم.»
#رامش ترانه #تهمت را که کاری از #پرویزوکیلی و آهنگسازی #ناصرچشم_آذر است، به صورت ۳ صدایی (سه بار تکرار همزمان از صدای خود خواننده) اجرا کرد که در زمان خودش یک ابتکار به حساب میآمد و تا آن زمان کسی این گونه ترانهایی اجرا نکرده بود.
یکی از مشهورترین ترانههای رامش، ترانه #رودخونهها -دومین ترانه #صادق_نوجوکی در مقام آهنگسازی- با کلام #محمدعلی_بهمنی است که با الهام از داستان #ماهی_سیاه_کوچولو اثر #صمدبهرنگی سروده شدهاست؛ داستانی که کتاب آن در آن سالها از کتابهای ممنوعه بهشمار می آمد.
محمد علی بهمنی خاطرهٔ سرودن این ترانه را که در فصل «امانم بده» مجموعه اشعارش آمده است، این گونه بازگو میکند: میخواستم بروم بندرعباس که خانم رامش ملودیای به من داد تا روی آن کار کنم. در راه بندرعباس رودخانهای است بهاسم فاطک جلیل؛ فاطمه و جلیل. در اهواز و بندرعباس، فاطمه را فاطک میگویند. آنجا تابلویی قرار دارد که بازگوکنندهٔ داستان فاطمه و جلیل است: فاطمه نشسته بود لب همان رودخانه. رودخانه بهظاهر عمقی ندارد. اما اگر پایت را داخلش بگذاری، فوراً زیر آن خالی میشود. جلیل، برای رفع خستگی، تنی به آب میزند؛ اما ناخودآگاه امواج رودخانه او را پایین میکشد. فاطک هم که برای کمک به او میرود در آب غرق میشود. این موضوع را دلیل ممنوعیت شنا در آن منطقه کردهاند. بهمنی میگوید وقتی این متن را خواندم بغض کردم، همان جا شعر رودخونه ها را سرودم.
بهمنی بعدها این ترانه را به #صمد_بهرنگی تقدیم کرد. متن ترانه و آهنگ را با صدای #رامش در پست بعدی بخوانید و بشنوید.