نفس می کشی با هُرمِ توفان و آتش لای دندان هایت جوانه می زند کوه را بدوش می کشی و بالا می آوری دریا را.
تمام خیابان ها به نامت می بالند فریادها را می رقصی روزها را می دوی با پاهای آبِله شب ها را می خوابانی! با خوابسرودهای مادرانِ گیسو یَله می خندی دشت های شقایق را!
می گریی از شوق درد می کشی چون کوه؛ نستوه چرخ می زنی چونان قاصدکی می پیچی در خود سرخ می شوی سفید می شوی و آزادی را بدنیا می آوری نوزادِ خارق العاده قرن ها را