داستان از زنان نمونه در اسلام...........................
داستان چهل و هشتم📚
✍ زنی که او را تهمت زنا بستند اما پاکی آن از آسمان ها ثابت شد ...🌺.
مؤرخان، سیره نویسان و محدثان اتفاق نظر دارند که حادثه افک در مسیر باز گشت از غزوة بنی مصطلق رخ داد.
این جریان را امام بخاری ومسلم به تفصیل ذکر کردهاند، و عایشه ، امیرالمؤمنین این ماجرا را این گونه بیان می نماید:
عایشه میگوید: هر گاه پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) قصد سفری می نمود در میان زنان خود قرعه می انداخت و قرعه به نام هر کس می افتاد ، او را با خود میبرد،
این بار در غزوة( بنی مصطلق) قرعه به نام من بیرون آمد ودر این وقت حکم حجاب نازل شده بود بنابر این ، من داخل کجاوه بر مرکب خود می نشستم .
"بعد از این که از غزوة فارغ شدیم و برگشتیم ، نزدیک مدینه اردو زدیم .
هنوز شب بود که علام حرکت نمودند . من برای اجابت مزاج( قضای حاجت) به گوشهای رفتم .
وقتی می خواستم به طرف مرکب خود بیایم ، متوجه شدم که گردن بند من پاره شده و مهره هایش ریخته است من مشغول جمع آوری آنها شدم .
در آن اثنا، کسانی که مسئول حمل کجاوه من بودند ، حسب معمول به گمان اینکه من داخل آن هستم ، کجاوه را بر روی شترم گذاشتند .
و چون من هنوز جوان بودم و زنان در آن وقت به خاطر نداشتن غذای کافی لاغر اندام و سبک بودند بنابر این آنها متوجه کجاوه خالی نگردید و شتر را همراه کاروان به حرکت در آوردند.