گذر از حد ذهن
ذهن انسان برای هر کاری حد و اندازه دارد. و گذر از این حد با پافشاری میسر میشود.
مثلن شخصی دوست دارد ورزش کند او هر چند وقت یکبار برای حدود ۱۲ الی ۱۵ روز کم و بیش ورزش میکند و دوباره بعد از این مدت رها میکند و مدتی دیگر شاید حدود یکی دو ماه بعد دوباره ۱۲ الی ۱۵ روز ورزش میکند و دوباره رها میکند و این چرخه هراز گاهی برای او به همین روال رخ میدهد.
ذهن او از حد ۱۲ الی ۱۵ روز ورزش کردن نمیتواند فراتر برود زیرا مرز این حد هنوز شکسته نشده است.
زمانی که حدود ۱۲ الی ۱۵ روز سپری میشود او بدلایل مختلف که در همین محدودهی زمانی اتفاق میافتد درگیر بیماری، کار، سفر، بی حوصلگی و هزاران رخداد دیگر میشود و عوامل بیرونی را بهانهای برای ادامه ندادن میداند.
راه حل برای مداومت ورزیدن به ورزش کردن او این است که بر عوامل بیرونی هر چند سخت است مقاومت ورزیده و پافشاری کند. گذر از حد ذهنی این فرد که حداقل ۱۵ روز است مانند گذر از تنگه یا مرز است.
در اواخر روزهای حد ذهنش که دچار مثلن سرماخوردگی میشود او برای گذر از این حد ذهن، تعمدن باید حتی اگر شده به مدت ۵ دقیقه ورزش کند و با این کار با اصرار و پافشاری از قطع شدن چرخهی ورزش کردنش جلوگیری کند و به مرور از حد ذهنی حدود ۱۵ روزه بگذرد.
و هر بار با مداومت و قطع نکردن این چرخه را افزایش دهد تا جایی که ذهنش به ورزش کردن عادت کرده و دسته نورونهای عصبی را تشکیل دهد و ورزش کردن جزئی از روتین و عادت روزانهاش شود. به همین ترتیب عادات خوب مختلف دیگر را میتواند با مداومت و پافشاری و گذر از حد ذهنی مغز افزایش دهد و به عادات خوب در خود تبدیل کند.
شهره مرادی
#روزنوشته
@shohrehmoradii