🍁 سینما و تلویزیون، کابل و تهران!✍🏻 جاویدرضا حسینی خراسانی:
سینما و
تلویزیون بعد از اینترنت بیشترین مخاطب را در رسانههای جمعی دارد. صد و بیست سال از عمر سینمای ایران میگذرد و تأثیر زیادی در بین ملتهای مسلمان و سطح بینالملل دارد. با پیشرفت هنر هفتم در انقلاب اسلامی و فرازوفرودهای آن، هنوز چهره مهاجرین افغانستانی کلیشهای و سیاه است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، محسن مخملباف با فیلمهایش پای مردمان افغانستان را به سینمای ایران باز کرد. این اتفاق خوب و مبارکی بود، اما خوب و مبارک نماند. عدم مطالعه و تحقیق، نگاه بالا به پایین، سطحینگری و دامن زدن به افکار خرافی باعث شد که افغانستان و افغانستانی از چشم بیفتد.
چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج
گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج
صائب تبریزی
فیلمهای سینمایی و مستندات، سریالهای تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی افغانستان خیالی و افغانستانی کذایی را نشان می دهد. ”افغانی، افاغنه، افغان، اتباع بیگانه و ...“ پیوند خورده با ”خلافکار، کارگر، سرایدار، آشغالجمعکن و ...“ این نوع نگاه توسط رسانههای دولتی و خصوصی در اذهان عمومی نقش بسته است و میبندد؛ خروجی این نوع دیدگاه را در جامعه امروز میتوان مشاهده کرد.
در حالی که مردمانِ افغانستان مردمانی با اصالت، فرهنگی و اسلامی میباشند و در جوامع بینالملل جزو پیشگاماناند، علت شکوفا نشدن جامعه مهاجر در ایران، محدویتهای گسترده، سرکوب عزت نفس و ... است و با وجود این وضعیت، مهاجرین زیادی خوش درخشیداند.
اما همچنان در تولیدات رسانهای، اثری از افغانستانیهای ”دکتر، مهندس، معلم، ورزشکار، هنرمند، محقق و...“ نیست. چند نمونه معروف را به عنوان مثال ذکر میکنم.
سریال: ممنوعه، شیوع، چارخونه و ...
فیلم: ابد و یک روز، زیر نظر، دستفروش و ...
در تولیداتی که در این چهل سال انجام شده ما افغانستانیِ برابر نداریم، چه رسد به برتر. اگر افغانستانی به عنوان یک انسان برابر یا بالاتر از سطح اجتماعی نمایش داده میشد، دیدگاه نژادپرستانه کم میشد و روحیه همپذیری بالا میرفت.
افغانستانیِ فیلمهای ایران با لهجه مزبله و مضحک، رفتار زننده و رباتی، بیشتر برای خنداندن مخاطب استفاده میشود تا نشان دادن چهره افغانستان، نزدیکی و همدلی بین دو ملت. فیلمهایی مثل ”شنل“ خواستند در این زمینه فعالیت بکنند؛ اما نتوانستهاند منظورشان را به درستی منتقل بکنند و باعث حساسیت بیشتری در اجتماع شدند.
هنگامی که تبر به جنگل آمد
همه درختان یک صدا فریاد زدند:
ای وای! دستهاش که از جنس خودمان است ...
بیانصافی است که از عالَم و آدم گله کنیم و خودمان را بیتقصیر جلوه دهیم. خود هنرمندان، مربیان، مسئولان و دستاندرکاران افغانستانی نیز کوتاهی کردهاند.
برای مطرح شدن یا کسب خرس، شیر، سیمرغ، اژدها، خروس و ... فیلمها و سریالهایی تهیه و تولید میشود که با ارزشهای اسلامی و ملی افغانستان مطابقت ندارد.
از آنجایی که هنرمندانِ دیگر کشورها شناخت کافی نسبت به کشوری را ندارند، آثار هنرمندان آن مرزوبوم را مشاهده میکنند و معمولاً از طریق این شناختی که به دست آورده در مورد آن سرزمین تفکر، صحبت و تولید اثر میکند.
بنابراین هنرمندان، صاحبنظران، مسئولان و ... باید آثاری خلق بکنند که افغانستان و افغانستانی را به جهانیان نشان بدهند، نه تیپها و سرزمین متوهم را.
حرفِ آخر حرفِ ماست ...
جامعه مهاجر به شدت با این نوع نگاه حاکم بر سینما و
تلویزیون مخالف است. اگر قرار است در فیلمها و سریالها افغانستانی تحقیر و مورد توهین واقع شوند، اصلاً از مهاجرین افغانستان در فیلمتان استفاده نکنید. اجازه دهید که بندگان خدا مشغول زندگیشان باشند.
اما اگر قرار است رابطه همکاری و همدلی شکل بگیرد، در آثارتان و واقعیت زندگیتان به ملت افغانستان احترام بگذارید و از هرگونه تحقیر و توهین دست بردارید و به چشم انسانهای برابر به قشر مهاجر و بومی نگاه کنید.
لهجه و گویش افغانستانی چیز عجیب و غریبی نیست؛ همانطور که یک تُرک، یک لر، یک شهرستانی و ... نمیتواند، دقیق مثل فارسی تهرانی حرف بزند و با لهجه و گویش خاصی صحبت میکند، افغانستانیها هم همین طور است. (با اندکی ویرایش)
©️ از:
دنیای سینما (۹۹/۹/۲۴)
📝 یادداشت مرتبط:
▪️بازنمایی منفی افغانستانیها در رسانهها!
#⃣ #رسانه #صداوسیما #سریال #تلویزیون