اسکولو قطبی
🖊️ عقیل دغاقله
تصاویر و ویدیوهای دخترانی که در روز محرم بدون روسری در عزاداری شرکت کرده بودند به موجی از احساسات متناقض دامن زد. یکی از جالب ترین این واکنش ها انتشار گسترده کلیپی بود با عنوان اسکولو قطبی. منظور سازندگان افرادی هستند که به آیین ها، فرهنگ ها و رسوم مختلفی که بر آمده از سنت های مختلف هستند بدون توجه به ریشه و تضادی که بین آنها است عمل می کنند. برای مثال، افرادی که در ماه محرم بدون رعایت پوشش اجباری شرکت می کند، و چند ماه بعد هالووین و کریسمس را هم جشن می گیرند و بعد به آنتالیای ترکیه می روند، اما در مسیر برگشت احتمال دارد لباس سیاه به تن کنند و به سمت کربلا و نجف بروند یا به زیارت مشهد مقدس.
این همان چیزی است که سازندگان آن ویدیو به آن نام «اسکولو قطبی» داده اند. علی الظاهر از منظر آنان، و شاید بسیاری از افراد دیگر، این شیوه از زندگی پدیده ای بیمارگونه است که ناشی از عدم شناخت یا بی سوادی افراد با مبانی این کنش ها و آیین های مختلف اجتماعی است.
اما این پدیده محصور به ایران نیست. چندی پیش ویدیویی می دیدم از دخترانی در عربستان سعودی که همزمان پوشش برقع و نقاب را انتخاب کرده بودند و گیتار هم می زدند. آنان خود انتخاب کرده بودند که برقع داشته باشند و در جهان واقع این دو به هم پیوند خورده بود. یا چرا جای دور برویم: بخش قابل توجهی از اعضای جنبش های LGBTQ از حامیان نوجوان و جوان فلسطین بودند. این موضوع، در ویدیوهای بسیاری دستاویزی شده بود برای استهزاء. آخر چگونه می شود یک فرد همجنسگرا در سمت جبهه ای بایستد که حماس هم در آن سو می جنگد و علیه اسرائیل به خیابان بیاید؟ نمونه دیگر دخترانی بودند که چند ماه پیش بدون روسری وبا تاپ کوتاه و شلوارک در چند مرکز دانشگاهی در آمریکا نماز خواندند.
به این پدیده ها چه حسی دارید؟ و چگونه درباره آن فکر می کنید؟ پاسخ انسان های سنتی ساده است. این رفتارها، از منظر آنان بی معنا است. در نهایت شما یا باید «این» باشید یا «آن» و بین این دو چیزی وجود ندارد. اما از منظر انسان جدید اینگونه نیست. زندگی رنگین کمان است. و شما می توانید هم «این» باشید هم «آن» و البته که می توانید نه «این» باشید و نه «آن». به عبارتی دیگر در تمام پدیده هایی که بالا اشاره شد و می توان به لیست آنها اضافه کرد ما با شکل گیری ریزوم های جدیدی از زندگی اجتماعی هستیم.
زندگی انسان همیشه رزویامتیک بوده است. انسان ها همیشه در ارتباط و در کنش متقابل با محیط اطرافشان با ایدئولوژی های مختلف و فرهنگ های مختلف شکل می گیرند. و همیشه ابداع و نوآوری می کنند. اما رسانه های جدید و جهان جهانی شده جدید این این ارتباطات و این تعاملات را به حجم بی سابقه ای رسانده است.
یک ایرانی، برای مثال، هر روز هم تصاویر آنتالیا را می بیند هم تصاویر کربلا. هم کریسمس را می بینید و تجربه می کند، هم نوروز و هم محرم. هم در معرض آموزه هایی است که جنسیت را باز تعریف می کنند، هم آموزه هایی که بر معنویت به شکل های مختلف آن تاکید می کنند. انسان جدید هم گزاره هایی می خواند که دین کلاسیک را نفی می کنند، هم در شرایطی زندگی می کنند که نیاز به دین و معنویتی دارد که بتواند در این شرایط بحران زده جوامع امروز (که همراه است با ناامیدی و احساس شکست و غبطه) به آنها تکیه کند.
به عنوان یک
ریزوم بنابراین او به شکل عجیب و غریبی همیشه با ریزوم های دیگر ارتباط پیدا کرده است. مستمر از یک ریزوم قطع می شود و به ریزوم دیگر وصل می شود. و این برخوردهای ریزویامتیک باعث می شوند تا او گنجینه ای از گزینه ها و عناصر را در اختیار داشته باشد(بخوانید تجربه کند) و زندگی او در جهت های عجیب و غریب و البته جدید و از پیش غیر قابل محاسبه پیش برود. و در این مسیر او نه به جهت متعهد است و نه به شکل. اما زندگی او به مثابه ریزومی جدید مستمر شکل می گیرد.
شاید بگویید اما اینکه نمی شود، بالاخره هر کدام از این آیین ها مبانی و ساختارهایی دارند که انسان نمی تواند بدون توجه به آنها حرکت کند. مگر می شود همزمان محرم و کریسمس را با هم برگزار کرد؟ مگر می شود یک زن با تاپ کوتاه و شلوارک بدون روسری در مقابل انظار عموم نماز بخواند؟ در شدنی بودن که شدنی است چون همه این پدیده ها رخ داده اند. اما باید به چرایی آن فکر کرد. چرایی آن در عاملیت انسان جدید است. چرایی آن در این واقعیت نهفته است که این خود انسان جدید است که مرجعیت یافته است. این اوست که به پدیده ها معنا می بخشد و نه مرجع یا ایدئولوگی که می خواهد فهم خود را غالب کند. این انسان جدید فهم های کلاسیک را در هم می شکند، و به جای آنها درک و تجربه خود را می نشاند.
این او است که می گوید….
ادامه مطلب را در این
لینک بخوانید یا Instant view را لمس کنید.
https://telegra.ph/اسکولو-قطبی-07-20