#محمد_علی_حسنلو چهرهی واقعی یک ادعا
استفاده از نام ها و پنهان شدن پشت اسامی بزرگی که برای یک ملت جایگاهی اسطوره ای دارند می تواند روشی باشد که از طریق آن افرادی بی استعداد همچنان خود را در مرکز توجهات عموم قرار دهند. این افراد سالها رنج و زحمت شاعران معاصر کشورمان را با ترازوهای کج و نامیزان خودشان که حاوی کمترین انعطاف پذیری است میسنجند. عرق ریزی شاعران را به راحتی زیر پا می گذارند و به سمت ارضای امیال طمعکارانه ی درونشان می دوند. بله، این وضعیت اسفباری است که ما نه تنها در بخش های مختلف جامعه شاهدش هستیم بلکه در دنیای ادبیات نیز نفوذ و رسوخش را می بینیم. عده ای می شوند داور و تحت تاثیر سلیقه های نامعلوم با نام شاعری که برای ملتی عزیز و بزرگ است برای
شعر تصمیم می گیرند.
شعر اصیل و واقعی که از بسترهای جامعه جوشیده شده باشد نیازی به چنین قضاوت هایی نداشته و نخواهد داشت. اما موضوع چیز دیگری است؛ ایکاش می شد
شاملو را زنده کرد و گفت ببین که چطور مشتی قضاوت های غیرعلمی و بی ملاک و معیار در نام خجسته ی تو نردبام ترقی را در طی یک شب طی می کنند. عجب طیالارضی، حقا که شگفت آور است. در هر دوره بزرگ کردن یک ناشر خاص عمده هدفی است که دنبال کرده اند و هرسال نیز این جمله ی تکراری بر کنج لبانشان جاری است که نگاه داوران ما این بوده وگرنه آن کتاب های برگزیده نشده قابل احتراماند! چه پالانهای زیبا و خوشرنگی که آن ها می اندازند بر دوش شاعران بر گُرده های خسته ی شاعران. آن ها هر سال بازی خودشان را در قاعده ای تکراری پیش میبرند و ما نیز هر سال بیش تر از قبل در برابر چنین بازی واضحی سکوت می کنیم. به همان اندازه که مسئولان و داوران
جایزهی
شعر شاملو می گویند:«تاریخ در مورد صداقت ما قضاوت خواهد کرد» ما نیز درجواب میگوییم:« تاریخ اتفاقا درباره ی ناراستی و بی صداقتی شما نیز قضاوت خواهد کرد!» نگارنده شرکت در چنین جوایزی را که هیچ گونه روشن سازی درباره ی جزییاتش وجود ندارد و هرساله تنها بر قربانیانش می افزاید و توجیهاتی بی سر و ته را از دهان داورانش نصیب شاعران بینوا میکند، اشتباهی محض میداند. شاعران در این وضعیت تنها دادههایی هستند برای این گردانندگان جزم اندیش. با نام
شاملو هرساله سرهایی بی جرم و بیجنایت قربانی شود که نام ها و ناشرانی از پستوها خودی نشان دهند. امید به بهبود نگاه این گردانندگان که در هر دوره ادعای حضور نگاههای متفاوت را مطرح می کنند مدتهاست که دروغین بودن خود را نمایان ساخته است و چهره ی با نقاب و در ظاهر مهربان آنها چه خوب که هر بار بیشتر خودش را نشان می دهد. ایکاش نامهای بزرگان گیر این نگاه ها و قضاوت های ناسالم و گمراه نمی افتاد، چه می توان کرد روزگار فریب کاری است که انسان از روح و جان دیگران برای خودش سفره ای برپا می کند.
#جایزه_شعر_شاملومنبع: روزنامه مردمسالاری
پانوشت: مهرماه سال ۹۶ بود که بعد از دوره سوم
جایزهی
شاملو یادداشتی را نوشتم و در روزنامهی مردمسالاری منتشر شد. یادداشتی که به موقع بود و باید نوشته میشد تا کسانی این گمان را نکنند که بر سر بعضی از ما شاخهایی روییده است و میتوانند با داوریهای محفلی و رفاقتیشان کاری کنند که هیچ نگوییم و سکوت کنیم. برخی از مسبّبین وضع تاسفآور امروز
شعر فارسی همین ناداورانی هستند که بعضیهایشان یا دستی در سایر هنرها داشتهاند یا به واسطهی اینکه مترجم هستند بهعنوان داور برگزیده میشوند. اخیرا دوست عزیزم آرمان میرزانژاد مطلبی برایم فرستاد از یکی همین آقایان داور که ادعا کرده بود فلانی جزو مافیای بزرگ ادبیات ایران است و جز سیاسیکاری و شاگردپروری کاری انجام نمیدهد. خیلی جالب است که این آقای داور حالا به صرافت چنین بیانی افتاده است، باید به ایشان یادآوری کرد همین جوانانی که الان ادعا میکنید به فلانی اعتنا نمیکنند و فهمیدهاند که آدم محفل گراییست زمانی در مصاحبهای از شما پیرامون همین
جایزه و دورهمی خودمانیتان شهرتطلب معرفی شده بودند. بله چگونه میشود که به این سرعت شما تهدید به افشاگری میکنید و بعد از همان جوانها هم دفاع میکنید. ما آن اندازه اهل فرصتطلبی نیستیم که پیوسته رنگ عوض کنیم ولی هنوز که هنوز شاخی بر سرمان نروییده است که باور کنیم سخنان شما از سر صدق باشد. نه تنها حرفهایتان از نظر جوانی چون من از سر صدق جلوه نمیکند بلکه بر این باورم آنکه اینچنین رفقای پیشین خود را که زمانی او را بهعنوان داور گمارده بودند تهدید به افشاگری میکند به مراتب خطرناکتر از همان افرادیست که از دید شما سیاستباز و شاگردپرور معرفی شدهاند. مگر نه اینکه برخی از جوانان
شعر امروز ایران آشکار و پنهان همین حرفهای شما را بارها گفته بودند.
#صفحه_ی_شعر_فارسی