ادبگاه

#محسن_اسلامی_پویا
Channel
Logo of the Telegram channel ادبگاه
@adabgah95Promote
164
subscribers
4.05K
photos
212
videos
755
links
🌸مهناز ملکی ریزی🌸 کارشناس ارشد زبان وادبیات فارسی فرهنگی/شاعر/نویسنده/پژوهشگر ادبی، وبراستار نام اثر :مجموعه شعر: ١_ الفبای عشق ٢_شاید تو روزی بیایی... و ١١ اثر مشترک با شاعران ایران توسط انتشارت اورازان،شاملو، اصفهان و... اینستاگرام:mahnaz_maleki_54
Forwarded from اتچ بات
💠من دشمن من

💠 ما چرا به خودمان ضربه می زنیم؟!!!

✍🏼 به قلم :، محسن اسلامی (پویا)


مردی از همسایه اش بسیار متنفر بود او به غلامش گفت سرِ من را در پشت بام همسایه ببُر و به حیاط او بینداز تا ماموران حکومتی بیایند و همسایه ام را به جرم قتل قصاص کنند و اوبه هلاکت برسد .
مرد بیچاره نمیدانست که در این میان اوست که متضرر می شود وجانش را بیجهت از دست می دهدولی هرگز مشخص و قطعی نیست که حتما همسایه اش هم کشته شود ، شاید شواهد برای قاضی مستدل نگردد، شاید اصلا همسایه اش به قاضی رشوه داد و آزاد شد، شاید اصلا ماجرا مخفی ماند و کسی خونخواه او نگردید و شایدهای دیگر.

🔹گفته می شود که انسان، خودش را دوست می دارد ولی باید گفت آدمی ، تصوراتی را که از خود دارد دوست می دارد. خواه آن تصورات درحقیقت خود واقعی اش باشد خواه خود واقعی اش نباشد.

🔹 ممکن است،من اینگونه بیاندیشم که اگر بر موازین اخلاقی و انسانی زندگی کنم ثروت من کم خواهد شد ، شهرت من کاسته می شود، محبوبیت من ، احترام من ، جایگاه اجتماعی من و غیره ضربه می خورند ، اما درحقیقت اینگونه نیست چراکه ثروت، شهرت، احترام، آبرو، محبوبیت و دانش های ما همه جزو ( اِگو ها) یعنی داشته های ما هستند نه خود واقعی ما . قدیمی هامی گفتند همۀ این چیزهایی که دارید فقط تا لب گور با شماست یعنی همگی مربوط به داشته های ما هستند .

هر کدام از انسانها یک خود واقعی دارند: "خود" ، یعنی "تو چنان که واقعا هستی" ولی هر کدام از ما ، یک تصوری از خود واقعیمان داریم که این تصور، با خود واقعی ما انطباق ندارد که به آن در اصطلاح ( اِ گو ) گفته می شود.

ما آدمیان می توانیم در یک آن واحد دست به آبادانی زمینی بزنیم ولی همزمان زمین دیگری را نابود کنیم. اگر اینگونه است که ما بخاطرپاسداشت از خویشتن سالها کوشش کرده ایم و جذب منافع و دفع ضرر کرده ایم پس چرا هیچگاه خودرا در ارامش،نیافته ایم،و پیوسته افسرده وغمگین هستیم؟
پاسخ اینست که ما جذب منافع کرده ایم برای داشته هایمان ، ولی از خود واقعی مان و آنچه که ضمیر و نهاد ماست غافل مانده ایم. انسان در خیلی مواقع خیال می کند که به خود واقعی اش رسیدگی می کند ولی حقیقت امر این است که به تصوراتش پرداخته است.

درست زندگی نکردن به خود واقعی ما ضرر می رساند چون وقتی من می خواهم یک کار غیراخلاقی ونادرست انجام دهم مثلا وقتی می خواهم ظلمی را در حق کسی، روا دارم ویا حقی از کسی ضایع کنم و اول بایستی در درون خودم نسبت به طرف مقابل خشم و کینه و نفرتی پدید آمرم تا آنها باعث شوند که به کسی ظلمی بکنم یعنی من قبل از اینکه یک سیلی به دیگری بزنم باید ابتدائاً ده سیلی توی گوش خودم بزنم. من اگر بخواهم مال تو را بدزدم، اول باید در درون خودم کوهی از حرص و طمع پدید اورم ، پای روی انسانیت خودم بگدارم تا دست تجاوز به مال تو دراز کنم. من اگر بخواهم در مورد شما کارشکنی کنم و به آبروی شما لطمه وارد نمایم، ابتدا باید صفتی منفور ومذموم بنام حسد وکینه،را درون خودم نسبت به،شما پدید بیآورم و سپس بر اثر آن حسد و کینه،توزی،در مورد شما کارشکنی کنم .
معنای اینهادرحقیقت این است که من هر بار که بخواهم غیراخلاقی زندگی کنم، باید نخستین،مرتبه یک یا چند ضربه به خودم وارد کنم.
زندگی نکردن بر طبق موازین اخلاقی و انسانی یعنی ضربه های درونی و پیاپی به خود زدن. حقیقت امر این است که در،این صورت ودر نهایت امر خودم را نابود ساخته ام.
🔹ما وقتی اخلاقی زندگی نمی کنیم، ابتدا ده ها ضربه ی غیر اخلاقی به خودمان می زنیم تا شاید یک ضربه به دیگری زده باشیم. وقتی که ظلمی را درحق کسی روا میداریم خود غیر واقعی ما شاد می شود ولی در حقیقت ضمیر و خود معنایی و حقیقی ما ناشاد می ماند . وقتی که من غیراخلاقی رفتار می کنم، حتما قبلش خود واقعی ام را ویران کرده ام و به همین دلیل مبادرت به عمل غیراخلاقی می کنم. این روایت را به بودا نسبت داده اند.
بزرگان گفته اند :
شمشیری که به قصد کشتن دیگران بیرون آید ابتدا غلاف را زخمی می نماید واین حکایت امروز ما آدمیان است.

منابع :
قرآن کریم
نهج البلاغه
سخنان بودا
حماسه ی حسینی ، شهید مطهری
زمین ازدریچه آسمان _ مصطفی ملکیان




#محسن_اسلامی_پویا
#روانشناسی_فردی
#بودا
#زندگی_سالم
#آرامش

انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان
خاستگاه ادب واندیشه
https://t.center/Athenaeum_pegah
Forwarded from پیوست
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان
💠چهارشنبه ها با حافظ💠
📝 سرکارخانم مهنازملکی ریزی
8⃣3⃣جلسه سی وهشتم.غیر حضوری
🗓 ١٩ اسفندماه١٣٩

طرح اندیشه­‌ای آرمانی برای برانگیختن توجه بشر به زیستی درخور شأن
قسمت سوم

به نظر می­‌رسد یکی از دلایل­ اصلی ماندگاری حافظ در زوایای زندگی مردم، در ایران و جهان، پس از حدود ششصد و بیست‌ و اندی سال از مرگ ظاهری‌­اش، در همین نکته نهفته باشد؛ طرح اندیشه­‌ای آرمانی برای برانگیختن توجه بشر به زیستی درخور شان
؛ و به گفته خود حافظ: در انداختن طرحی نو از زندگی:

بیا تا گل برافشانـیم و می‌در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

اگر غم لشکر انگـیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم

در طرحِ نو حافظ، انسان باید همواره در پی ساخت عالمی نو باشد؛ زیرا در دنیای موجود و وضع اکنون هرگز بشر به خواسته‌های خود نمی‌رسد:

آدمی در عالم خاکی نمی­‌آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

هرچند از نظر حافظ عشق خمیرمایه سرشت انسانی است و گل وجود آدمی از این لطیفه آفریده شده است:

طفیل هستی عشق­‌اند آدمی و پری
ارادتی بنما! تا سعادتی ببری

اگر عقلانیت در زندگی نباشد، از دست عشق هم کاری بر نمی­‌آید، در سایه دست­گیری این دو گوهر است که می­‌توان حتی فلک را به زیر کشید:

چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک

راز ماندگاری حافظ در این است که به رغم پذیرش واقعیت زندگی - که گریزی از آن نیست - خود را در زندان زندگی اسیر نکرد و پیوسته در تلاش بود که از لحظه‌لحظه زندگی لذت ببرد و دیگران را نیز به همین نوع زندگی دعوت می‌­کرد:

وقت را غنـیمت دان آن قدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی

اما هرگز به خود اجازه نمی‌­داد برای ساختن زندگی برتر، بنیاد زندگی دیگران را برهم ریزد و با اذیت و آزار  دیگران، نهال دشمنی در نهاد بشر بکارد:

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد

مباش در پی آزار و هر چه خــواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست

مهر و فا، دوستی و عشق، ستون خیمه آرمان‌شهر حافظ است

ما قصه سکندر و دارا نخوانده‌ایم
از ما بجز حکایت مهر و وفا مپرس


#حافظ_پژوهی
#مهناز_ملکی_ریزی
#انجمن_ادبی_پژوهشی_پگاه_اصفهان
#محسن_اسلامی_پویا
@Athenaeum_pega
Forwarded from پیوست
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان
💠چهارشنبه ها با حافظ💠
📝 سرکارخانم مهنازملکی ریزی
7⃣3⃣جلسه سی وهفتم.غیر حضوری
🗓 ۶ اسفندماه١٣٩٩


نگاه حافظ به شهر و جامعه آرمانی
شناخت الگوی اصیل ایرانی در موضوعات مرتبط با شهر و محیط زندگی انسان می‌تواند به توسعه کیفی شهرهای امروز ما کمک شایانی نماید. بدیهی است که کسب این شناخت جز با مطالعه اندیشه حکما، اندیشمندان، شعرا و هنرمندان این سرزمین میسر نخواهد شد. با توجه به کمبود نسبی منابع مکتوب که به صورت مستقیم در این حوزه
💠در شناخت اندیشه شعرا و اندیشمندان نمی‌توان از ویژگی‌های جامعه دوران حیات ایشان غافل بود. حافظ نیز از این قاعده مستثنی نیست. حافظ ازحوادث روزگار و زندگی اجتماعی عصر و فراز و فرودهای آن تأثیر پذیرفته و شخصیتش در سختی‌ها و ناکامی‌ها شکل گرفته است. اما با همت بلندش تلاش می‌کند که بر این سختی‌ها غلبه یابد و دشواری‌های راه، او را از سیر و سلوک باز ندارد. حافظ یک موجود ایستا وساکن نیست. او در هیچ مرحله‌ای متوقف نمی‌شود و دائماً در حال تغییر یافتن و رشدکردن است.
💠قله‌ی بلند اندیشه‌ حافظ هنوز رازآلود و رمزگونه پابرجاست و پژوهشگران را برآن می‌دارد تا زوایای پنهان این اندیشه‌ها را در اشعار او آشکار سازند.«حافظ، شاعر بی‌بدیل فارسی، از بزرگ‌ترین شاعران روزگار خود و همه روزگاران است که دنیایش، عرصه‌ای بی‌نهایت و اندیشه‌های او، گستره‌ای بی‌مرز  است که درآن می‌توان احوال، عواطف و افکار گوناگون را درترکیبی توأمان یافت. او هرآنچه را که در دسترس ذهن و تجربه بشر بوده با همه تفاوت‌ها و تناقضاتش، در دنیای خویش جای داده است
اندیشمندانی چون حافظ از بعد انسانی به اجتماع نگریسته‌اند و به روابط متقابل فرد وجامعه توجه داشته‌اند.

💠اگرچه که خواجه شیراز در بسیاری غزلیات خویش، از شهر، عناصرشهری و از عناصر یا مجموعه‌های طبیعی ذکری به میان آورده است، اما در اکثریت قریب به اتّفاق این موارد، عنصر مذکور(یا به عبارتی صرف کالبد این عناصر) مدِّ نظر نبوده و ویژگی‌های کالبدی (و یا به عبارتی الگوی کالبدی ثابتی) برای آنها ذکر نشده است. درعین حال، نمی‌توان گفت که او نسبت به فضای زندگی انسان بی‌تفاوت بوده است، یا در واقع، برای حیات و فعالیت انسان و ظرف زندگی وی، ویژگی‌هایی را مدِّ نظر نداشته است.

💠 به عنوان نمونه در بیت زیر حافظ با نگاهی انتقادی نسبت به رعایت اصول اخلاقی در توجه به غریبان در شهر سخن می‌گوید. همچنین در ابیات بعدی حافظ گلایه‌های خود را نسبت به شرایط دشوار اجتماعی خویش بیان می‌کند.
"تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست"

یا
لعلی از کان مروت برنیامد سال‌هاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

💠بیش‏تر عمر حافظ در دورهٔ آل‌اینجو و آل‌مظفر بوده است. به دلیل شرایط اجتماعی و اقتصادی در این دو دوره‏ تعداد شاعران و دانشمندان به ۲۵ نفر می‏رسد که در میان‏ شاعران، برتر از همه حافظ است.» «اوج شکوفایی‏ رفاه جامعه در دورهٔ شاه شیخ ابو اسحاق‏ است که از سال ۱۳۶۴ میلادی به مدت ۱۵ سال‏ پادشاهی می‏کند و می‏ توان گفت که حافظ در تمام طول عمرش بیش‏ترین لذت را در این دوره برده است، البته در دوره‏
شاه شجاع از سال ۳۸۱ م به مدت ۲۵ سال و در دوره‏ی شاه منصور از سال ۱۴۱۰مبه مدت‏ شش سال نیز به ترتیب حافظ در رفاه نسبی‏ به‏ سر می‏ برده. اما هیچ‏گاه این شرایط به‏ دوره‏ شاه شیخ ابواسحاق نمی‏ رسد. ضمن آن که از سال ۱۳۷۹م تا سال ۱۳۸۶م به‏ مدت هفت سال بدترین دوره‏ زندگی اش‏ بوده؛ چون در این دوره پادشاهی تندخو، بداخلاق، زاهد ریایی و متشرع بر شیراز و فارس حکومت می‏ کند که نامش امیر مبارز الدین است. اما مردم شیراز او را پادشاه‏ محتسب نام نهادند و هر روز عمر حافظ در دوره‏ این پادشاه به اندازه‏ هزار سال‏ درازا دارد.

💠در شیراز آن دوران به علت شرایط اجتماعی، تفکر جریان‌های صوفیه که سقف اندیشه خود را بر ستون ترک دنیا بنا کرده بودند به تفکر غالب تبدیل شده بود. اما حافظ علیرغم توصیه به پرهیز از حب دنیا هیچ‌گاه جامعه و آسیب‌های آن‌را از یاد نبرد. ترک درهرحال، آسانتر از درگیری در زندگی است.آن یک آسان است و این دشوار. حافظ راه دشوار را برمی‏ گزیند(این است که‏ عشقش با مشکل‏ات روبرو می‌گردد.) آنکه‏ می‏ گریزد، راه آسان و بی‏ افتخار را برگزیده‏ است. حافظ از «‌ ترک» که گریزی بیش نیست، می‏ گذرد و وارد نبرد سهمگین زندگی می‏ شود. چه زندگی درهرحال نبرد است، می‏ توان از آن‏ گریخت و می‏ توان در آن درگیر شد.

ادامه دارد....

#حافظ_پژوهی
#مهناز_ملکی_ریزی
#انجمن_ادبی_پژوهشی_پگاه_اصفهان
#محسن_اسلامی_پویا
@Athenaeum_pega
Forwarded from پیوست
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان
💠چهارشنبه ها با حافظ💠
📝 سرکارخانم مهنازملکی ریزی
6⃣3⃣جلسه سی وششم. غیر حضوری
🗓 ٢٢ بهمن ١٣٩٩


وطن دوستی حافظ و شهر آرمانی در غزلیاتش
بخش اول : ارزش شهر

چرا نه در پی عزم دیار خود باشم
چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم
غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابم
به شهر خود روم و شهریار خود باشم

این سخن بیانگر اهمیتی است که از نظر حافظ، وطن  و سرزمین را شرافت بخشیده است. نه تنها ترک وطن مألوف برای  او دشوار است که حتّی در صورت ابتلا به هجران، دل و فکر مدام به فکر آن و در پی بازگشت به آن است.
همچنین حافظ در اشعار خویش چندین بار از اصفهان به نیکی یاد کرده است و از یکی از غزلهای او به خوبی برمی‏ آید که به این شهر سفر کرده و خاطرات خوشی از آن سفر و دوستداران حق‏گزار خویش در اصفهان داشته است.


💠حافظ در میان هنرمندان ایران جزء معدود شعرایی است که هنر و اندیشه او مرزهای زمان و مکان را درنوردیده و شعر او را واجد ویژگی همیشگی و همه جایی بودن نموده است. از این رو بازبینی اشعار وی به منظور شناخت اصول و ارزش های حاکم بر اندیشه حکما و حتی مردم آن دوره مثمر ثمر خواهد بود.


💠نگاه حافظ به طبیعت و اشارات وی نشان می‌دهدکه او اصولاً فضای مطلوب و مناسب زندگی را جدای ازطبیعت نمی‌داند. حافظ محیط زندگی انسان، شهر، طبیعت و زمین را جدای از یکدیگر تصویر نمی‌کند. او با جهان‌بینی خود به بررسی طبیعت و زندگی انسان و ارتباط میان آن می‌پردازد. نشانه‌های نگاه حافظ به طبیعت را می‌توان در شعر او در مورد شهر نیز ردیابی نمود.
به عنوان نمونه تفکر تحقیر طبیعت و جهان، در بیان واژگان مرتبط با شهر توسط حافظ این گونه بیان می‌شود:

ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش

بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

حافظ جلوه‌های گوناگون حیات را در هیأتی بی‌مرز بازآفرینی کرده است. در بسیاری موارد، عناصر شعر او به گونه‌ای پرداخته شده‌اند که تعمیم هرگونه تفسیر زمانی و  اقلیمی ویژه‌ای بر آن، دشوار و ناممکن است. هرآنچه مربوط به انسان و حیات اوست، در شعر حافظ، نه تنها با خصوصیات انسان و زندگانیِ عصر و دیار او، بلکه با فطرت کلیِ انسان مطابقت داده شده‌است.

می‌توان گفت آنچه حافظ در اشعار خود در باره طبیعت، شهر و انسان گفته است، منحصر به کالبد، زمان و مکانی تعریف شده با مشخصه‌های اقلیمی و تاریخی ویژه نیست و می‌تواند هر موردی در هر برهه‌ای از زمان را در برگیرد. چون در کلام حافظ عناصر، نشانه‌ها و واژ‌گانی که می‌توانند معرف مکان و زمان خاصی باشد، خاصیتی بیش از کارکرد خود یافته‌اند، نمی‌توان برای آنها مرز و تعریفی قایل شد و می‌باید این کلمات را در مفهوم متعالی خود کندوکاو نمود. نسبت میان شهر، طبیعت و زندگی آدمی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و می‌بایست در ظرف اندیشه بلند حافظ نگریسته شوند تا قابل درک و شناخت باشند.

💠اوج تعلق حافظ به شیراز را می‌توان در غزل زیر دید. این غزل حاصل ایّام جوانی حافظ، که در آن حافظ ویژگی‌های بسیاری را در ابعاد مختلف اعم از کالبدی، اجتماعی و معنوی نسبت به زادگاه خویش بیان کرده است. وی با معرفی اماکن تفرجگاهی شیراز مانند رکن‌آباد، از سویی و برجسته نمودن حسن خلق اهالی دیار خویش از سوی دیگر در این غزل، دلبستگی خویش را به شیراز بیش از دیگر اشعار خود، عیان نموده است:

خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش
خداوندا نگه دار از زوالش

ز رکن آباد ما صد لوحش الله
که عمر خضر می‌بخشد زلالش

میان جعفرآباد و مصلا
عبیرآمیز می‌آید شمالش

به شیراز آی و فیض روح قدسی
بجوی از مردم صاحب کمالش


💠شناخت الگوی اصیل ایرانی در موضوعات مرتبط با شهر و محیط زندگی انسان می‌تواند به توسعه کیفی شهرهای امروز ما کمک شایانی نماید. بدیهی است که کسب این شناخت جز با مطالعه اندیشه حکما، اندیشمندان، شعرا و هنرمندان این سرزمین میسر نخواهد شد.

ادامه دارد....


#حافظ_پژوهی
#مهناز_ملکی_ریزی
#انجمن_ادبی_پژوهشی_پگاه_اصفهان
#محسن_اسلامی_پویا
@Athenaeum_pega
Forwarded from پیوست
‌‌‌‌‌‌‌‌انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان
💠چهارشنبه ها با حافظ💠
📝 سرکارخانم مهنازملکی ریزی
5⃣3⃣جلسه سی وپنجم. غیر حضوری
🗓 ١۵ بهمن ١٣٩٩


زنِ حافظ
نسرین؟ شاخه نبات؟
👇🌹
مرا در خانه سروی هست کاندر سایه ی قدش         
فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن
دارم
گرم صد لشکر از خوبان به قصد دل کمین سازند 
بحمدلله و المنّه بتی لشگرشکن دارم

چو در گلزار اقبالش خرامانم بحمدالله
نه میل لاله و نسرین نه برگ نسترن دارم

به رندی شهره شد حافظ میان هم دمان لیکن
چه غم دارم که در عالم قوام الدین حسن دارم
🦋❤️🦋
با وجود شهرت والای این شاعران گرانمایه در خصوص دوران زندگی حافظ بویژه زمان به دنیا آمدن او اطلاعات دقیقی در دست نیست، چنانچه کسری بهروزی در این باره می نویسد: در مورد زندگی خانوادگی و هم چنین همسر و فرزند حافظ، کم تر نوشته ای به چشم می خورد. ولی با نگاهی به دیوان خواجه ی شیراز می توان نتایجی گرفت.
ازدواج حافظ می بایستی در سال های 744 و 745 ق در زمان پادشاهی شیخ ابواسحاق و وزارت حاجی قوام صورت گرفته باشد، زیرا او در یکی از غزلیات خود صریحاً به حاجی قوام اشاره می کند و از سرو زیبای خود در خانه. در اوایل سلطنت شاه شیخ هنگامی که حافظ 27 یا 28 ساله است با یار نمکین 14 ساله اش ازدواج می کند
او  فقط یک بار ازدواج می کند و پس از درگذشت همسر دلبندش دیگر هرگز همسری اختیار نمی کند.همسرش به اندازه ای مقبول طبع شاعرانه و لطیف اوست که با داشتن یک چنین گل زیبایی در کنار خود خویشتن را فارغ از لاله و گل نسرین و برگ نسترن می خواند. این زمان اوج کامکاری و خوش دلی رند شیراز است زیرا که شاهی آزاداندیش و سخاوتمند و ادب دوست بر سر کار است و به اشاره ی او وزیر حاجی قوام بخشنده از هیچ گونه کمکی به حافظ دریغ ندارد.

💠نسرین :
همسر او در سنین جوانی به عقد حافظ درمی آید، زمانی که 14 ساله است و رند شیراز چنان با بت نوجوانش و می دو ساله در کاشانه ی خود سرگرم است که هم صحبتی کسان دیگر را نمی خواهد، زیرا که نقش خال نگارش ذهن او را مشغول ساخته و از ساقی می خواهد که در خوشاب بیاورد و به حسود می گوید که کرم و سخاوت آصفی را ببیند و بمیرد.

چو لاله در قدحم ریز ساقیا می و مشک
که نقش خال نگارم نمی رود ز ضمیر
بیار ساغر و در خوشاب ای ساقی 
حسود گو کرم آصفی ببین و بمیر
می دوساله و محبوب چهارده ساله 
همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر

💠شاخه نبات :
در مورد نام همسر حافظ اختلاف نظر وجود دارد. گروهی می گویند اسم او شاخه نبات بوده و استناد به این بیت حافظ می کنند که می گوید:

کاین همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد
  اجر صبری ست کز آن شاخه نباتم دادند

شاخه نبات نامی است غیرمرسوم و بیشتر محتمل است که اشاره ی حافظ به شیرین سخنی خود و تشبیه یارش به شاخه نبات که مظهر شیرینی است، باشد و او این را در بیتی دیگر به روشنی بیان می کند.

حافظ چه طرفه شاخ نباتی ست کلک تو   
 کش میوه دلپذیرتر از شهد و شکر است

💠به احتمال زیاد نام همسر حافظ نسرین بوده، هرچند که خواجه در 14 غزل از نسرین نام می برد، ولی چنان که شیوه ی اوست، در پرده سخن می گوید و شاید هم به دلیل تعصب شرقی اش از نام بردن صریح همسرش پرهیز دارد، ولی در چند بیت این اشاره روشن تر است، مانند:

رسم بدعهدی ایام چو دید ابر بهار 
گریه اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد
و یا:
به بوی او دل بیمارِ عاشقان چو صبا
فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد
و یا:
خوش بود لب آب و گل و سبزه و نسرین
افسوس که آن سرو روان رهگذری بود

💠همسر حافظ می بایستی در همان سال های اول ازدواج پسری به دنیا آورده باشد که تنها فرزند حافظ است و او هم در عنفوان جوانی در راه سفر نیمه کاره به هند همراه پدر، وفات می یابد.
وفات همسر حافظ می بایستی در زمان سلطنت شاه شجاع و صدارت وزیرش خواجه تورانشاه اتفاق افتاده باشد. این وفات در سال های اولیه ی پادشاهی شاه شجاع می بایستی رخ داده باشد، یعنی سال های 760 و یا 761 و در ایام نوروزی. او در درگذشت همسرش غمی شبانه روزی دارد و نوحه ی قُمری را حرف درونش می داند که با او هم سوگ است و سوگوار ولی این حکم آسمان است و نمی شود در آن تغییری داد. او مجبور به تنهایی است.

ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد اَر مدد خواهی، چراغ دل بیفروزی

ندانم نوحه ی قُمری به طرف جویباران چیست 
مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی

جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع
که حکم آسمان این است اگر سازی اگر سوزی

نه حافظ می کند تنها دعای خواجه توران شاه 
ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی




#حافظ_پژوهی
#مهناز_ملکی_ریزی
#انجمن_ادبی_پژوهشی_پگاه_اصفهان
#محسن_اسلامی_پویا
@Athenaeum_pega
Forwarded from پیوست
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان
💠چهارشنبه ها با حافظ💠
📝 سرکارخانم مهنازملکی ریزی
4⃣3⃣جلسه سی وچهارم. غیر حضوری
🗓 ٨ بهمن ١٣٩٩

📚معرفی کتاب
 📚حافظ حافظه ماست
📝نویسنده:استاد بهاء الدین خرمشاهی
ناشر: قطره
تاریخ نشر: 19 اسفند، 1397
تعداد صفحه: 386
شابک: 978-964-341-203-6
قطع کتاب: رقعی
نوع جلد: شومیز
وزن: 450 گرم
رتبه فروش: #26385 (مشاهده پرفروش ترین ها)
موجودی: تهیه از مراکز پخش کتاب

درباره کتاب 👇📚

حافظ حافظه‌ی ماست، جدیدترین اثر از میان دوازده اثر بهاءالدین خرمشاهی در زمینه‌ی حافظ‌پژوهی، متشکل از چهارده بخش یا مقاله‌ی مستقل و در عین حال به نوعی به هم پیوسته است. در فصل فرعی «حافظ حافظه‌ی ماست» به شرح این تعبیر و برداشت یونگی پرداخته شده، که حافظ در فرهنگ ما و فرهنگ ما در حافظ چگونه به صورت پیش ـ زمینه‌ای تاریخی و فرهنگی و حتی فرا ـ تاریخی و اسطوره‌ای، نقش کانونی دارد و دهها نمونه از «اعیان ثابته»(آرکه ـ تایپ) که از دوردست های تاریخ و فرهنگ ما در ذهن و زبان او رسوب و از آنجا در ذهن و زبان ما نفوذ کرده، باز نموده شده است. حافظ آیینه‌دار خاطره‌ی قومی و سخنگوی ناخودآگاه جمعی ماست. بلندترین بخش این کتاب طنز حافظ است که با ارائه‌ی شواهد بسیار، علاوه بر طنز جمله‌ای و تک‌بیتی، از طنز موقعیت و طنز ساختاری نیز که حاکم بر کل فضا و لفظ و معنای غزل است، سخن می‌گوید
 
📚انتشارات قطره منتشر کرد: حافظ آیینه‌دار خاطره‌ی قومی و سخنگوی ناخود‌آگاه جمعی ماست. بلندترین بخش این کتاب طنز حافظ است که با ارائه‌ی شواهد بسیار، علاوه بر طنز جمله‌ای و تک‌بیتی، از طنز ساختاری نیز که حاکم بر کل فضا و لفظ و معنای غزل است، سخن می‌گوید.

📚بهاءالدین خرمشاهی معتقد است : حافظ در ذهن و ضمیر و زندگی ما نفوذی بی‌مانند دارد و تفاوت او با شاعران دیگر نظیر سلمان ساوجی و خواجوی كرمانی این است كه حافظ فقط شاعر نیست بلكه اندیشمند هم است. شعر حافظ سرشار از خرد و اندیشه است. این حافظ‌شناس با بیان این مطلب كه خیلی از سروده‌های حافظ مانند كلمه‌های قصار هستند یادآورشد: فرشته سپهر كتابی تحت عنوان ''صراحی می ناب'' تدوین كرده است در این اثر حدود 800 بیت از حافظ درج شده است كه در گذر زمان حالت ضرب المثل به خود گرفته‌اند.

صراحی می ناب را انتشارات امیركبیر به چاپ رسانده و اكنون نایاب شده است. ایشان حافظ را در كنار فردوسی شاعری ملی دانستند و خاطرنشان كردند: حافظ از حیات فردی و جمعی ما سخن می‌گوید و چنان كه نام یكی از كتابهای من حافظ پژوهی است ''حافظ حافظه ماست'' مراد از حافظه ما این است كه حافظ حافظه جمعی و حافظه ناخودآگاه ماست. حافظ رخدادهای مهم، افسانه‌ها و باورها، فرهنگ عامه و خاصه، آداب و آیین و ... جامعه ما را بیان كرده است. وی در ادامه افزودد: این شاعر فرزانه از بیم و امید، غم و شادی، داری و نداری، كامیابی و ناكامی، داد و بیداد، سلوك عرفانی و ... سخن می‌گوید كه نه حرف دل او بلكه حرف دل همه ایرانیان و فارسی زبانان است.
نویسنده ''حافظ نامه'' حافظ را چهره‌ای جهانی دانست و تصریح كرد: حافظ از راه ترجمه آثارش شاعری سرشناس و بلندآوازه شده است. وی وارد اندیشه بزرگان جهان شده است یكی از این افراد گوته آلمانی كه گفته است: ''ای حافظ اندیشه همانندی با تو چیزی جز دیوانگی نیست''. وی با بیان این مطلب كه تاكنون كمتر شاعری به اندازه حافظ درباره‌اش كتاب و مقاله منتشر شده است، گفت: تاكنون چندین هزار كتاب و مقاله به زبانهای گوناگون درباره این شاعر ایرانی نوشته شده است دكتر مهرداد نیكنام كتابشناسی حافظ را تالیف كرده و بنیاد فارسی شناسی آن را به چاپ رسانده است این بنیاد مدیریت جشنواره سالانه یاد روز حافظ را در ایران و جهان را بر عهده دارد. وی در ادامه افزود: دكتر ابراهیم قیصری كتابی حجیم با عنوان ''ابیات بحث برانگیز حافظ'' تالیف كرده است كه دربردارنده مقاله‌های حوزه حافظ‌شناسی است یعنی مشخصات كتابشناسی مقاله‌ها را نشان می‌دهد نتیجه كار وی به زودی در یك مجموعه 50 جلدی منتشر خواهد شد. این پژوهشگر حوزه ادبیات در پایان اعلام كرد: حافظ وارث فرهنگ، ادبیات و باورهای كهن ماست. او هم شاعر عوام است و هم شاعر خواص . ''به قدر دانش خود هر كسی كند ادراك''.  


#حافظ_پژوهی
#مهناز_ملکی_ریزی
#انجمن_ادبی_پژوهشی_پگاه_اصفهان
خاستگاه ادب و اندیشه
#محسن_اسلامی_پویا
@Athenaeum_pega
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صدای خدا

اثر: محسن اسلامی (پویا)
دبیر انجمن و مدیر کانال پگاه اصفهان

در پرواز آسمانی خسرو آواز ایران
اعلیحضرت محمدرضا شجریان


گِرِه صدای خداوند در صدایش بود
وعطرعاطفه درباغ خنده هایش بود

صدای شیشه ای اش گرمی شکفتن داشت
وعشق ، مات در آئینه ی صفایش بود

به پرده پرده ی هرنغمه روح می بخشید
نوای (مرغ سحر) بانگ (ربّنایش ) بود

نخواست تا که بخواند بنام هرزه دران
(صدای مردم) خودرا که در صدایش بود

بحق که خسرو آواز بود و شیرین خواند
چه (شورها) به دل از نغمه ی رسایش بود

هنوز در نفس روشن زمان جاری است
سرود چشمه ی صبحی که در (نوا) یش بود

ببین چه می شنوی ازشکاف پنجره ها؟
ترانه ای که خدا خواند و او صدایش بود

سرود سرخ (سیاووش) * را شنو امروز
که عشق ساز نفس های آشنایش بود

نگاه آینه اش ناگهان پرید از آب
از آفتاب گذشت و گذشت و تنها بود

گشود بال عروج و پرید تا ملکوت
وسیل قافله ی اشک در قفایش بود

پی نوشت: *سیاووش نام هنری استاد شجریان

#محسن_اسلامی_پویا
#استاد_شجریان
#خسرو_آواز_ایران
#شجریان
#صدای_ماندگار
#مرغ_سحر
#ربنای_استاد_شجریان
Forwarded from پیوست
‌‌ جمعه های فروغ سخن با:
📚من یار مهربانم📚
👈معرفی کتاب های مفید 👉
جناب آقای مهندس محسن اسلامی(پویا)


📚《باردیگر شهری که دوست می داشتم》

بقلم : مهندس محسن اسلامی "پویا"

بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم اثر ماندگار دیگری از نادر ابراهیمی است که در سال ۱۳۱۵ در تهران متولد شد و در ۷۲ سالگی بر اثر بیماری درگذشت. از این داستان‌نویس معاصر ایرانی بیش از نود کتاب به یادگار مانده است که از معروف‌ترین آنها می‌توان به یک عاشقانهٔ آرام، خانه‌ای برای شب، چهل نامهٔ کوتاه به همسرم اشاره کرد.

وی علاوه بر داستان‌نویسی، در زمینه‌های فیلم‌سازی، ترانه‌سرایی، ترجمه و روزنامه‌نگاری نیز فعالیت کرده‌ و نویسندهٔ یک مجموعهٔ هفت‌جلدی به نام «آتش بدون دود» است که فیلم آن نیز ساخته شده است.

کتاب بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم
داستان با ترجمهٔ این آیه از سورهٔ بَلَد آغاز می‌شود:

به این شهر سوگند می‌خورم
و تو – ساکن در این شهری
و سوگند به پدر و فرزندانی که پدید آورد
که انسان را در رنج آفریده‌ایم.

از همین ابتدا تکلیف خواننده با کتاب مشخص است: با داستانی مواجه هستیم که گویای تعصب و عشق به زادگاه است و‌ درعین‌حال با کوله‌باری از درد و‌ رنج همراه است.

کتاب بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم شامل سه داستان مجزا است:

بارانِ رؤیای پاییز
پنج نامه از ساحل چمخاله به ستاره‌آباد
پایانِ بارانِ رؤیا
در ابتدای داستان کوتاه اول، معشوقهٔ راوی داستان، «هلیا» به مخاطب معرفی شده‌ و با همین جملات‌ْ داستان تمام می‌شود:

بخواب هلیا، دیر است. دودْ دیدگانت را آزار می‌دهد. دیگر نگاه هیچ‌کس بُخارِ پنجره‌ات را پاک نخواهد کرد. دیگر هیچ‌کس از خیابان خالیِ کنارِ خانهٔ تو‌ نخواهد گذشت. چشمان تو چه دارد که به شب بگوید؟ سگ‌ها رؤیای عابری را که از آن‌سوی باغ‌های نارنج می‌گذرد پاره می‌کنند. شب از من خالی‌ست هلیا…

هلیا دخترِ خان است و راوی داستان پسر کشاورزی‌ که از کودکی هم‌بازی بوده‌اند. عاشق می‌شوند و تصمیم به ازدواج می‌گیرند اما خانواده‌هایشان مخالفت می‌کنند و در نهایت به چمخاله می‌گریزند و آنجا زندگی را از سر می‌گیرند.

هلیا دربرابر مشکلات دوام نمی‌آورد و درنهایت در جدال میان عقل و احساساتش، برخلاف راوی داستان، عقل بر عواطفش چیره شده و به زادگاهش باز می‌گردد؛ درحالی‌که مرد داستان در ابتدا حاضر نیست تسلیم شود ولی سرانجام پس از ۱۱ سال دوری به شهرش باز می‌گردد؛ به‌شهری که زمانی دوستش می‌داشت؛ به شهری که روزگاری از آنجا طرد شد.

راوی داستان خودش را به «روان دائم یک دوست‌داشتن» تشبیه می‌کند و به شهرش باز می‌گردد، چرا که می‌خواهد خواب‌ و خیالش که گاهی با واقعیت درمی‌آمیزد، با بازگشت به شهرش زنده شود و به دوران کودکی‌اش، به پاک‌ترین رؤیاهایش بازگردد. زنده‌یاد نادر ابراهیمی چندین بار از عنوانی که برای کتابش برگزیده در جملاتش استفاده می‌کند تا شاید به‌نوعی بار عاطفی داستان را کمی سبک کند:

پدر! من می‌خواهم بار دیگر به شهری که دوست می‌دارم بازگردم. دیگر سخنی از هلیا درمیان نیست.
( صفحه ۳۸)

مرد عاشق باز می‌گردد، اما می‌بیند که مادرش از غم دوری او مُرده و پدر نیز حاضر نیست او را ببیند.

بخش دوم شامل پنج نامه به هلیا است و راوی اغلب میان خاطرات گذشته و حال پرسه می‌زند. پرش‌های زمانی بسیار زیاد است و برای اینکه خواننده تفاوت میان دو زمان را متوجه شود، فونت کتاب تغییر می‌کند. در هر نامه، روای داستان رشتهٔ پیوند میان خود و هلیا را تنها در خواب می‌بیند؛ شهری که هلیا در آن خفته است را به شهری تشبیه می‌کند که به اندوه گورستان‌های بی‌درخت آراسته است. معتقد است که مسبب آنچه که بر سر او و هلیا آمده است، دستی است که با تمام قدرت آنها را به سوی تقدیر می‌راند و آنها فقط عروسک‌های کوکی یک تقدیر بوده‌اند.

از موارد حائز اهمیت در این رمان، نثر شاعرانه و موزون نویسنده است که به دل خواننده می‌نشیند و او را غرق در ‌‌توصیفات می‌کند:

در تالار بزرگ هر ندامت، ازدست‌رفته‌ها و به‌دست‌نیامده‌ها در کنار هم می‌رقصند.
( صفحه ۹۱)


ادامه در پست بعدی🔰🔰🔰🔰

#محسن_اسلامی_پویا
#کتابخوانی
#معرفی_کتاب
#من_یار_مهربانم

#موسسه_فرهنگی_ادبی_فروغ_سخن_لنجان

https://t.center/Forooghesokhan95
‌‌‌‌🌎 در سایت خبری تحلیلی “ نبض وطن “
می خوانیم :
💟 با شخصیت باشیم
تقریبا همه قبول دارند که با شخصیت بودن، بهترین صفت برای یک نفر است و قطعا هرکس دوست دارد با شخصیت باشد؛ اما نکته‌ی کلیدی، پرورش شخصیتی است که شما از داشتن آن احساس غرور کنید و با آن اعتمادبه‌نفس داشته باشید.
👇📚👇
به قلم محسن اسلامی(پویا)
سی ام خرداد ماه هزاروسیصد و نود و نه

#محسن_اسلامی_پویا
#با_شخصیت_باشیم
#پایگاه_تحلیلی_نبض_وطن

http://nabzevatan.ir/News/2023/%D8%A8%D8%A7%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%85


انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان
خاستگاه ادب واندیشه
https://t.center/Athenaeum_pegah
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ @Athenaeum_pegah

‍ ‍ ‍ ‍🍃🍂🍃 پگاه فرهیختگان 🍃🍂🍃


۳۱ اردیبهشت زادروز همایون شجریان

( زاده ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴ تهران ) خوانندهٔ موسیقی سنتی ایرانی و نوازندهٔ تنبک و کمانچه

همایون شجریان در خانواده‌ای سرشار از موسیقی به دنیا آمد. وی فرزند محمدرضا شجریان است و از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بود تا آن که با تشخیص پدر نزد ناصر فرهنگ‌فر به فراگیری تکنیک و شناخت ریتم که اساس موسیقی است پرداخت و چند سالی هم آموختن را نزد جمشید محبی ادامه داد. از ده‌ سالگی به همراه خواهرانش نزد پدر آواز را شروع کرد و در دوران بلوغ روزانه تکنیک آواز و صداسازی را به‌صورت فشرده فراگرفت. در همان زمان به هنرستان موسیقی رفت و کمانچه را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد و در خارج از هنرستان به ادامهٔ فراگیری آن نزد اردشیر کامکار و آشنایی با تار و سنتور به صورت گوشی پرداخت.
او از سال ۱۳۷۰ به‌همراه محمدرضا شجریان در کنسرت‌های آمریکا، اروپا و ایران (با تنبک) وی را همراهی کرد و از ۱۳۷۸ به ‌بعد در صحنهٔ کنسرت‌ها به هم‌خوانی با پدرش پرداخت. اولین اثر با حضور او یاد ایام نام دارد که در آن اثر تنبک نوازی را بر عهده داشته است. وی کنسرت‌های بسیاری را با بزرگان موسیقی اجرا کرده و آثار زیادی را به همراه آنان در ایران و جهان منتشرساخته ‌است که می‌توان به آلبوم کنسرت‌های «بی تو بسر نمی‌شود» و «فریاد» اشاره کرد که هردو اثر در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ نامزد دریافت جایزه گرمی شدند.
اولین آلبوم همایون شجریان که به تنهایی خوانندگی آن را بر عهده داشت «نسیم وصل» نام دارد که آهنگساز آن محمدجواد ضرابیان است و در سال ۱۳۸۲ منتشر شد. این سرآغازی بود بر اجرای کنسرت‌ها و آلبوم‌های مستقل او. او پس از آن در سال ۱۳۸۳ دو آلبوم شوق دوست و ناشکیبا را منتشر کرد و در سال ۱۳۸۴ نقش خیال را به آهنگسازی علی قمصری به بازار عرضه کرد که با استقبال فراوانی روبرو شد. پس از آن در مهرماه ۱۳۸۵ آلبوم با ستاره‌ها که حاصل همکاری او با محمدجواد ضرابیان است را به بازار عرضه کرد. در سال ۱۳۸۷ دو آلبوم قیژک کولی و خورشید آرزو را با همکاری گروه دستان انتشار داد. او آب، نان، آواز را به آهنگسازی علی قمصری در سال ۱۳۸۸ و آلبوم شب جدایی را در سال ۱۳۸۹ انتشار داد. در سال ۱۳۹۰ آلبوم شوق نامه و ای جان جان بی‌من مرو را عرضه کرد. آلبوم شوق نامه به نوعی بازیابی تصانیف منسوب به عبدالقادر مراغه‌ای است که حاصل ۴ سال تلاش گروهی به سرپرستی محمدرضا درویشی است.
البته همایون شجریان تا سال ۱۳۸۸ پدرش را در اجراها همراهی می‌کرد. این دو مدت زمانی عضو گروه آوا بودند و در این دوران دو آلبوم غوغای عشق‌بازان و کنسرت محمدرضا شجریان و گروه آوا اجرا و به بازار عرضه شدند.
ترانه «وطن» بر اساس شعری با همین نام از سیاوش کسرایی از کارهایی بود که همایون شجریان چندی قبل از خرداد ۱۳۸۸ منتشر کرد.
همایون شجریان در سال ۱۳۹۲ کنسرت‌هایی با همراهی سهراب پورناظری، همایون نصیری و حسین رضایی‌نیا در پاریس (تئاتر دولاویل) گوتنبرگ و استکهلم سوئد برگزار کرد. همچنین در دوازدهمین دوره‌ی جشنواره‌ی بین‌المللی موسیقی "موازین" در مراکش، به‌همراه برادران پورناظری شرکت داشت و با سهراب پورناظری در ساخت موسیقی متن فیلم سینمایی "آرایش غلیظ" و خواندن تیتراژ پایانی فیلم بر روی غزل مولانا "با من صنما دل یک‌دله کن" همکاری کرد. آلبوم "چه آتش‌ها"، سومین اثر مشترک همایون شجریان و علی قمصری، حاصل ضبط زنده‌ی اجرای گروه همنوازان حصار در پاییز ۹۰ در تالار وحدت تهران است. علاوه بر این آلبوم "نه فرشته‌ام نه شیطان" نیز در همین سال منتشر شد که اواخر سال با اقبال گسترده‌ی مخاطبان روبرو شد و کلیپ "چرا رفتی" ساخته‌ی باران کوثری از همین آلبوم، موجی از بازخوردهای گوناگون را در پی داشت.
این آلبوم در سال ۱۳۹۳ در صدر لیست پرفروش‌ترین آلبوم‌های موسیقی قرار گرفت که نایاب شدن آن در مراکز فروش محصولات فرهنگی را در پی داشت. همچنین با نام Beyond Any Form در خارج از کشور توزیع شد، در بین محبوب‌ترین آلبوم‌های سایت cdbaby قرار گرفت.
کنسرت نمایش سی با روایت داستان‌هایی از شاهنامه و با اجرای همایون شجریان در کاخ سعدآباد در امرداد و شهریور ۱۳۹۶ برگزار شد که با استقبال بی نظیری روبرو شد.
کنسرت نمایش «سی» قصد دارد بار دیگر با پرداختن به داستان‌های هویت‌سازِ ملی از نیمه‌ تیرماه ۱۳۹۷، اجرای خود را در کاخ سعدآباد تهران در پیش گیرد.

#محسن_اسلامی_پویا
#همایون_شجریان

انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان
خاستگاه ادب واندیشه
https://t.center/Athenaeum_pegah
Forwarded from اتچ بات
🍃🍂بنام یگانه ی مهربان🍂🍃

🔶️ سعدی ؛ پیامبر ادب پارسی

مهندس محسن اسلامی (پویا)

《 بخش اول 》

🔷️ مقدمه

.ابومحمّد مُشرف‌الدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف، متخلص به سعدی (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری)، شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. اهل ادب به او لقب استادِ سخن، پادشاهِ سخن، شیخِ اجلّ و حتی به‌طور مطلق، استاد داده‌اند. او در نظامیهٔ بغداد — که مهم‌ترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب می‌آمد — تحصیل و پس از آن به‌عنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. سعدی سپس به زادگاه خود، شیراز، برگشت و تا پایان عمر آنجا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شده‌است که به سعدیه معروف است.

بیشتر عمر او مصادف با حکومت اتابکان فارس در شیراز و هم‌زمان با حمله مغول به ایران و سقوط بسیاری از حکومت‌های وقت نظیر خوارزمشاهیان و عباسیان بود. البته سرزمین فارس، به واسطهٔ تدابیر ابوبکر بن سعد، ششمین و معروف‌ترین اتابکان سَلغُری شیراز، از حملهٔ مغول در امان ماند. همچنین قرن ششم و هفتم هجری مصادف با اوج‌گیری تصوف در ایران بود و تأثیر این جریان فکری و فرهنگی در آثار سعدی قابل ملاحظه است. نظر اغلب سعدی‌پژوهان بر این است که سعدی تحت تأثیر آموزه‌های مذهب شافعی و اشعری و بنابراین تقدیرگرا است. در مقابل، نشانه‌هایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام مشاهده می‌شود. سعدی بیش از آن که تابع اخلاق به‌صورت مطلق و فلسفی آن باشد، مصلحت‌اندیش است و ازین‌رو اصولاً نمی‌تواند طرفدار ثابت و بی‌چون‌وچرای قاعده‌ای باشد که احیاناً در جای دیگری آن را بیان کرده‌است. برخی از نوگرایان معاصر ایران آثار او را غیراخلاقی، بی‌ارزش، متناقض و ناهماهنگ قلمداد کرده‌اند.
@Athenaeum_pegah
سعدی تأثیر انکارناپذیری بر زبان فارسی گذاشته‌است؛ به‌طوری‌که شباهت قابل توجهی بین فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. آثار او مدت‌ها در مدرسه‌ها و مکتب‌خانه‌ها به‌عنوان منبع آموزش زبان و ادبیات فارسی تدریس می‌شده و بسیاری از ضرب‌المثل‌های رایج در زبان فارسی از آثار وی اقتباس شده‌است. او بر خلاف بسیاری از نویسندگان معاصر یا پیش از خود، ساده‌نویسی و ایجاز را در پیش گرفت و توانست — حتی در زمان حیاتش — شهرت زیادی به دست آورد. آثار سعدی اصطلاحاً سهل ممتنع (ساده دشوار) است و در آن‌ها نکته‌سنجی و طنز آشکار یا پنهان ملاحظه می‌شود.

آثار وی در کتاب کلیات سعدی، شامل گلستان به نثر، کتاب بوستان در قالب مثنوی و نیز غزلیات، گردآوری شده‌است. علاوه بر این او آثاری در سایر قالب‌های ادبی نظیر قصیده، قطعه، ترجیع‌بند و تک‌بیت به زبان فارسی و عربی نیز دارد. غزلیات سعدی، اغلب عاشقانه و توصیف‌کنندهٔ عشق زمینی است؛ هرچند که وی غزلیات پندآموز و عارفانه نیز سروده‌است. گلستان و بوستان به‌عنوان کتاب‌های اخلاقی شناخته می‌شوند و علاوه بر فارسی‌زبانان، بر اندیشمندان غربی از جمله ولتر و گوته نیز تأثیرگذار بوده‌اند.
@Athenaeum_pegah

سعدی در زمان حیات شهرت فراوانی داشت. آثار او حتی در هندوستان، آسیای صغیر و آسیای میانه به زبان فارسی یا به صورت ترجمه در دسترس مخاطبانش قرار داشت. او نخستین شاعر ایرانی است که آثارش به یکی از زبان‌های اروپایی ترجمه شده‌است. بسیاری از شاعران و نویسندگان فارسی‌زبان از سبک وی تقلید کرده‌اند. حافظ از جمله شاعرانی بوده که تحت تأثیر سبک سعدی به سرودن غزل پرداخته‌است. در ادبیات معاصر نیز نویسندگانی مانند محمدعلی جمال‌زاده و ابراهیم گلستان از او تأثیر پذیرفته‌اند. آثار سعدی بعدها به موسیقی هم راه پیدا کرد و بسیاری از غزل‌های او را خوانندگانی چون تاج اصفهانی، محمدرضا شجریان و غلامحسین بنان خواندند. به‌منظور تجلیل از سعدی، اول اردیبهشت، روز آغاز نگارش کتاب گلستان، در ایران روز سعدی نامگذاری شده‌است.

مهم‌ترین واقعه قرن هفتم هجری، حمله مغول به ایران است. حمله مغول در سال ۶۱۶ هجری توسط چنگیز آغاز شد و در نهایت در سال ۶۵۶ هجری با تصرف بیشتر قسمت‌های سرزمین ایران و عراق توسط هلاکو به سرانجام رسید. این هجوم با ویران کردن شهرها، سوزاندن کتابخانه‌ها و غارت و کشتار مردم همراه بود.چند میلیون نفر از مردم در این حملات کشته شدند و بسیاری از شهرها با خاک یکسان شدند. اولین سرزمینی که مورد هجوم واقع شد، سرزمین فرارود بود و این حملات باعث شد تا بخشی از مردم به مناطق امن‌تر مانند فارس، اصفهان، هند و آسیای صغیر پناه ببرند.

#محسن_اسلامی_پویا
#سعدی_پیامبر_ادب_پارسی

انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان
خاستگاه ادب واندیشه
https://t.center/Athenaeum_pegah
Forwarded from اتچ بات
۱۹ فروردین سالروز درگذشت صادق هدایت

( زادهٔ ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ تهران -- درگذشتهٔ ۱۹ فروردین پاریس ) نویسنده و مترجم

هدایت از پیشگامان داستان‌نویسی نوین ایران و روشنفکری برجسته بود. بسیاری از محققان، رمانِ «بوف کور» او را مشهورترین و درخشانترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانسته‌اند. هرچند شهرت عام هدایت نویسندگی است اما آثاری از نویسندگانی بزرگ را نظیر ژان پل سارتر، فرانتس کافکا و آنتوان چخوف نیز ترجمه کرده‌است. حجم آثار و مقالات نوشته شده دربارهٔ نوشته‌ها، نوع زندگی و خودکشی صادق هدایت بیانگر تأثیر ژرف او بر جریان روشنفکری ایران است.
صادق هدایت در ۴۹ سالگی خودکشی کرد و در گورستان پرلاشز، قطعهٔ ۸۵ پاریس به خاک سپرده شد.‌

تعدادی از آثار صادق هدایت :
رباعیات خیام (۱۳۰۲)
فوائد گیاهخواری (۱۳۰۶)
زنده‌بگور (۱۳۰۸) (مجموعه داستان)
پروین ساسان ِکیجا ۱۳۰۹) (نمایشامه)
سایه موغول (۱۳۱۰)
اصفهان نصف جهان (۱۳۱۱) (سفرنومه)
سه قطره خون (۱۳۱۱) (مجموعه داستان)
نیرنگستون (۱۳۱۲)
سایه روشن (۱۳۱۲)
مازیار (۱۳۱۲) (جستار تاریخی و ات نمایشنومه) با همکاری مجتبی مینوی
وغ‌وغ ساهاب (۱۳۱۳) با همکاری مسعود فرزاد
ترانه‌ئون خیام (۱۳۱۳)
بوف کور (۱۳۱۵)
علویه خانم (۱۳۲۲)
حاجی آقا (۱۳۲۴)
افسانه آفرینش (۱۳۲۵) (خیمه‌شب‌بازی در سه پرده)
ولنگاری (۱۳۲۳)
توپ مرواری (۱۳۲۷)
سگ ولگرد (مجموعه داستان)


#محسن_اسلامی_پویا
#صادق_هدایت

انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان
خاستگاه ادب واندیشه
https://t.center/Athenaeum_pegah
Forwarded from اتچ بات
‍ سیزده به در (روز طبیعت) گرامی باد

جشن سيزده فروردين ماه، روزی باستانی و فرخنده است. برخی ناآگاهان که تفکری سطحی و عامیانه داشتند اين روز را نحس مي دانستند و براي رفع نحوست از خانه و کاشانهً خود کنار جويبارها و سبزه ها ميرفتند و به شادي میپرداختند.
تاکنون هيچ متفکری برای نحسی سيزده نوروز، سخن و استدلالی ابراز نکرده است. بلکه روشن اندیشان، روز سيزده نوروز را خجسته و فرخنده دانسته اند.
مثلا در صفحهً ۲۲۶ آثار الباقيه جدولي براي روزهای سعد و نحس منظور شده که در آن سيزده نوروز که تير روز نام دارد کلمهً ( سعد ) به معنی فرخنده آمده و به هيچ وجه نحوست و کراهت ندارد. بعد از اسلام چون سيزدهً تمام ماهها را نحس مي دانند به اشتباه سيزده عيد نوروز را نيز نحس شمرده اند.
وقتي دربارهً نيکويي و فرخنده بودن روز سيزدهم نوروز بيشتر دقت و بررسي کنيم مشاهده ميشود موضوع بسيار معقول و مستند به سوابق تاريخي است. سيزدهم هر ماه شمسي که تير روز ناميده ميشود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندي است که " تير " نام دارد و در پهلوي آن را تيشتر مي گويند. فرشتهً مقدس تير در کيش مزديسنی مقام بلند و داستانی دارد. ايرانيان قديم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادي کردن که به ياد دوازده ماه سال است ، روز سيزدهم نوروز را که روز فرخنده اي است به باغ و صحرا مي رفتند و شادي مي کردند و در حقيقت به اين ترتيب رسمی بودن دورهً نوروز را به پايان مي رساندند. بنابراين، چنانكه دكتر بقايى ماكان در كتاب نگرشهاى ايرانى به تفصيل شرح داده سيزده به در به معناى رفتن به در و دشت است و هيچ ربطى به در كردن نحوست كه فرهنگى وارداتی است ندارد.
#محسن_اسلامی_پویا
#سیزده_فروردین

انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان
خاستگاه ادب واندیشه
https://t.center/Athenaeum_pegah
Forwarded from اتچ بات
🍃بنام ایزد پاک🍃

📖سلسله مباحث
اسطوره ها وجشنهای ایران باستان

این مبحث:
◀️مروری بر ابعادمختلف جشن نوروز باستانی

☀️نوروز☀️

《بخش ششم 》

در دو جشن بزرگ نوروز و مهرگان تظلم و دادخواهی و بار عام شاه و رسوم اهدای پیش‌کش‌ها بسیار اهمیت داشت و با تشریفات فراوان اجرا می‌شد.در نوروز رسمی در دربار جاری بود که اربابان نقش بندگان را برعهده می‌گرفتند و برعکس. خواجه نظام‌الملک طوسی وزیر مشهور سلاطین سلجوقی نکتهٔ دیگری دربارهٔ جشن نوروز در زمان ساسانیان ضبط کرده‌است.

رسم ملکان عجم چنان بوداست که روز نوروز و مهرگان پادشاه اجازهٔ دیدار عامهٔ مردم را می‌داده‌است و هیچ‌کس را مانعی از دیدار با شاه نبوده‌است. هر کس قصهٔ خویش نوشته و شکایت خود را آماده می‌کرد و شاه نامه‌ها و شکایات مردم را یک به یک، بررسی می‌کرد. اگر از شاه شکایتی می‌شد، موبد موبدان را قاضی قرار داده و شاه از تخت به زیر آمدی و پیش موبد به دو زانو می‌نشست و می‌گفت «بدون محابا بین من و این مرد داوری کن. هیچ گناهی نیست، نزدیک ایزد تعالی، بزرگتر از گناه پادشاهان چون شاه بیدادگر باشد، لشکر همه بیدادگر شوند و خدای عز و عجل را فراموش کنند و کفران نعمت آرند.» پس موبد به داد مردم، رسیدگی کرده و داد به تمامی بستاند و اگر کسی بر ملک، دعوی باطل کرده بود، عقوبتی بزرگ به او می‌داد و می‌گفت «این سزای آن کس است که بر شاه و مملکت وی عیب جوید.» در نوروز هر که ضعیف‌تر بود، نزدیک‌تر به شاه بود و کسانی که قوی‌تر بودند، باید دورتر از شاه جای می‌گرفتند. از زمان اردشیر تا زمان یزدگرد بزه‌گر (یکم)، این رسم بر جا بود. یزدگرد روش‌های پدران را بگردانید.

خواجه نظام‌الملک طوسی، یزدگرد یکم را به عنوان پادشاهی که این رسم را برانداخته، معرفی کرده‌است ولی در واقع این رسم توسط یزدگرد دوم، لغو شده‌است.
@Athenaeum_pegah
پیک نوروزی
در نوشته‌های جاحظ (۱۶۰-۲۵۵ قمری، متولد بصره) مطالبی در مورد نوروز در زمان ساسانیان به ثبت رسیده‌است. از جمله «پیک نوروزی» نخستین کسی بود که به آیین ویژه‌ای به پیشگاه شاه، بار می‌یافت و خوان نوروزی را بر شهریار می‌گسترانید و گفتگویی دلپذیر با شاه می‌کرد که کنایه‌ها و آرمان‌هایی در آن نهفته بود. شاه، بامدادان جامه می‌پوشید و به پذیرایی آغاز می‌کرد. نخستین کسی که بار می‌یافت. خوش‌نام‌ترین و خوش‌شگون‌ترین شخص بود، چون وی به حضور شاه می‌رسید. با خوشرویی می‌ایستاد و می‌گفت اجازهٔ ورود می‌خواهم. شاه می‌پرسید کیستی و از کجا می‌آیی و به کجا می‌روی و چه کسی با تو هست و چه همراه آورده‌ای؟ پیک می‌گفت از سوی دو نیک‌بخت می‌آیم و به سوی دو نفر پربرکت می‌روم و با من پیروزمندی همراه است و نام من «خجسته» است و با خود سال می‌آورم و برای پادشاه خبر خوش و درود و پیام می‌آورم. پادشاه می‌گفت راهش بدهید. آن مرد میز و خوان نوروزی که به شکل نمادین بر میزی سیمین بود می‌گشود و برای پادشاه زندگی دراز، خوشبختی و خوش‌نامی آرزو می‌کرد.
@Athenaeum_pegah
مراسم ایرانیان باستان در نوروز

.در زمان اشکانیان
دربارهٔ نوروز و نوروژ و نک‌روژ و نوک روژ و سنت‌های وابسته بدان تا چند دهه قبل منابعی قدیمتر از ایام ساسانیان که به دست نویسندگان مسلمان نوشته شده بود وجود نداشت. اما با کشف بایگانی‌های دولتی اشکانیان بر روی چوب توز و چرم نبشته در کوه مغ تاجیکستان و بر سفال‌نبشته‌ها که در خرابهٔ شهر نسا (در ۱۸ کیلومتری شمال غرب عشق آباد) بدست آمد و با ترجمه و کشف رمز بعضی قسمت‌های آن معلوم گردید که نوروز در دوران شاهنشاهی اشکانیان و ایامی قدیمتر از دو هزار سال پیش در آغاز بهاران بوده‌است.
@Athenaeum_pegah
از اجرای مراسم مهرگان در زمان اشکانیان می‌توان پی برد که نوروز به ویژه در میان عامهٔ مردم به وسعت و با اهمیت جشن گرفته می‌شده‌است. پورداوود دربارهٔ نوروز در این دوره می‌نویسد. پس از دورهٔ سلوکی هر چند که اشکانیان اقوام ایرانی‌تبار و زرتشتی کیش بودند ولی تسلط ۸۰ سالهٔ یونانیان در آن‌ها اثر کرده و در خصوص آداب و رسوم ایرانی بی‌قید بودند. اما در اواخر این دوره ۴۷۶ ساله دوباره ملیت ایرانی قوت گرفت.

#محسن_اسلامی_پویا

پایان بخش ششم
ادامه فرداشب ساعت ۲۲

انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان
خاستگاه ادب واندیشه
https://t.center/Athenaeum_pegah
Audio
🔶️قصه عشق و قصه عشق حافظ
🔷️بامحوریت روانشناسی

🎙سخنران : دکتر حسین علیان


#محسن_اسلامی_پویا
#دکتر_حسین_علیان


انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان
خاستگاه ادب واندیشه
https://t.center/Athenaeum_pegah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
موزیک ویدئوی "میچکا" کاری از #بیژن_مرتضوی

تقدیم به حس زیبا و ناب شما
توصیه می کنم حتماتماشا کنید ولذت ببرید.

#محسن_اسلامی_پویا
#بیژن_مرتضوی
#میچکا

انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان
خاستگاه ادب واندیشه
https://t.center/Athenaeum_pegah
باید همیشه مست بود،
همه چیز در اینست: یگانه مطلب اینست.
تا بارِ هولناکِ زمان را که شانه‌های شما را در هم می‌شکند و پشتِ شما را خم می‌کند، احساس نکنید؛

باید همواره مست باشید،
از چه؟
از شراب، از شعر، از تقویٰ
هرگونه دلخواه شماست، امّا مست شوید.

و اگر گاهی بر پلکانِ قصری، یا بر علفِ سبزِ گودالی، یا در غربتِ اندوهبارِ اتاقتان، بیدار شدید و دیدید که مستی کاهش یافته یا از سرتان پریده؛ بپرسید از باد، از موج، از ستاره، از پرنده، از ساعت، از هرچه می‌گریزد، از هرچه می‌نالد، از هرچه می‌چرخد، از هرچه سرود می‌خواند، از هرچه سخن می‌گوید،
بپرسید چه وقت است؟

و باد، موج، ستاره، پرنده، ساعت به شما پاسخ خواهند داد:
"وقت آنست که مست شوید! برای آنکه برده‌ی ذلیلِ زمان نباشید مست شوید،
پیوسته مست شوید!
از شراب، از شعر، یا از تقویٰ،
هرگونه دلخواه شماست"

#شارل_بودلر
#ملال‌پاریس_و_گلهای‌بدی
ترجمه از استاد اسـلامی‌ندوشن

#محسن_اسلامی_پویا

انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان
خاستگاه ادب واندیشه
https://t.center/Athenaeum_pegah