ادبگاه
#ادبگاه
Channel
164
subscribers
4.05K
photos
212
videos
755
links
🌸مهناز ملکی ریزی🌸
کارشناس ارشد زبان وادبیات فارسی
فرهنگی/شاعر/نویسنده/پژوهشگر ادبی، وبراستار
نام اثر :مجموعه شعر:
١_ الفبای عشق
٢_شاید تو روزی بیایی...
و ١١ اثر مشترک با شاعران ایران توسط انتشارت اورازان،شاملو، اصفهان و...
اینستاگرام:mahnaz_maleki_54
#روز_شمار_ادبی
۱۰ مهر ۱۴۰۳
درگذشت استاد محمد علی اسلامی
متولد 1310 اصفهان ،استادی بنام در حوزه ادبیات فارسی ایران، شاعری با احساس ونویسنده ای اندیشمند.
زیبا سخن می گفت ودلنشین شعر می خواند.
انصافا باید گفت بیش از نیمی از ادب آموختگان استان اصفهان وشهرستان های آن در محضر ایشان افتخار شاگردی داشتند. دانشجو معلمان متولد دهه 40 و50 یکی از شیرین ترین خاطراتشان که همیشه برای دانش آموزان وفرزندانشان تعریف می کنند خاطرات کلاس استاد محمد علی اسلامی وتدریس شیوای ایشان است.
وقتی غزلیات حافظ وسعدی را برایمان می خواند روح عشق وعاشقی در کلاس وجان شاگردانش متبلور می شد.
عرفان را که تدریس می کرد سراپای وجودش نور حقیقت وخدا شناسی بود.
چقدر زیبا آسمان وزمین را برایمان توصیف می کرد.
وقار، متانت، صداقت و عاطفه استاد اسلامی نشان از بزرگمردی وبزرگ منشی ایشان بود.
در وصف این دانا مرد هر چه بگویم کم گفته ام.باید شاگردش می بودید تا طعم شیرین ادبیات وعشق را می چشیدید.
سالیان‌پیش با تعدادی از دوستان مهمان ایشان بودیم
در کنار استادمصطفی هادوی(شهیراصفهانی)
درکانون بازنشستگان فرهنگیان استان اصفهان واقع در اول خیابان فلسطین انجمن ادبی صمیمی وآرامی داشتند.
آثار چاپ شده ایشان دو مجموعه غزل به نام های
✅صد وچهل غزل
✅صد غزل
🌷👇
شعری زیبا از استاد محمد علی اسلامی
از کتاب صد وچهل غزل ایشان
بیا بیا که دل تو را به صد زبان صدا کند
مرو مرو که وصل تو مرا ز غم رها کند
خدا کند شود جدا از آشنای با وفا
کسی که از ره جفا تو را زمن جدا کند
تو آگهی ز راز من، به درد من، نیاز من
که جز تو دارد این توان که درد من دوا کند
به هر نفس که زنده ام، در این امید مانده ام
که آن ربوده دل ز من به عهد خود وفا کند
ربوده دل ز من چرا؟ شکسته عهد من چرا؟
به جانم این همه جفا، چرا کند چرا کند
چه می شود گر آن پری ز راه بنده پروری
برای شکر سروری، نظر به حال ما کند
نگار من، بهار من، ستم به حال زار من
مکن که بد کند کسی که بر کسی جفا کند
نگه مکن به چشم من که در درون جان من
نگاه پر ز راز تو چه فتنه ها به پا کند
نام‌ویادشان‌تا ابد جاودان باد 🙏❤️
#استاد_محمد_علی_اسلامی
#مهناز_ملکی_ریزی
#ادبگاه
@Adabgah95
۱۰ مهر ۱۴۰۳
درگذشت استاد محمد علی اسلامی
متولد 1310 اصفهان ،استادی بنام در حوزه ادبیات فارسی ایران، شاعری با احساس ونویسنده ای اندیشمند.
زیبا سخن می گفت ودلنشین شعر می خواند.
انصافا باید گفت بیش از نیمی از ادب آموختگان استان اصفهان وشهرستان های آن در محضر ایشان افتخار شاگردی داشتند. دانشجو معلمان متولد دهه 40 و50 یکی از شیرین ترین خاطراتشان که همیشه برای دانش آموزان وفرزندانشان تعریف می کنند خاطرات کلاس استاد محمد علی اسلامی وتدریس شیوای ایشان است.
وقتی غزلیات حافظ وسعدی را برایمان می خواند روح عشق وعاشقی در کلاس وجان شاگردانش متبلور می شد.
عرفان را که تدریس می کرد سراپای وجودش نور حقیقت وخدا شناسی بود.
چقدر زیبا آسمان وزمین را برایمان توصیف می کرد.
وقار، متانت، صداقت و عاطفه استاد اسلامی نشان از بزرگمردی وبزرگ منشی ایشان بود.
در وصف این دانا مرد هر چه بگویم کم گفته ام.باید شاگردش می بودید تا طعم شیرین ادبیات وعشق را می چشیدید.
سالیان‌پیش با تعدادی از دوستان مهمان ایشان بودیم
در کنار استادمصطفی هادوی(شهیراصفهانی)
درکانون بازنشستگان فرهنگیان استان اصفهان واقع در اول خیابان فلسطین انجمن ادبی صمیمی وآرامی داشتند.
آثار چاپ شده ایشان دو مجموعه غزل به نام های
✅صد وچهل غزل
✅صد غزل
🌷👇
شعری زیبا از استاد محمد علی اسلامی
از کتاب صد وچهل غزل ایشان
بیا بیا که دل تو را به صد زبان صدا کند
مرو مرو که وصل تو مرا ز غم رها کند
خدا کند شود جدا از آشنای با وفا
کسی که از ره جفا تو را زمن جدا کند
تو آگهی ز راز من، به درد من، نیاز من
که جز تو دارد این توان که درد من دوا کند
به هر نفس که زنده ام، در این امید مانده ام
که آن ربوده دل ز من به عهد خود وفا کند
ربوده دل ز من چرا؟ شکسته عهد من چرا؟
به جانم این همه جفا، چرا کند چرا کند
چه می شود گر آن پری ز راه بنده پروری
برای شکر سروری، نظر به حال ما کند
نگار من، بهار من، ستم به حال زار من
مکن که بد کند کسی که بر کسی جفا کند
نگه مکن به چشم من که در درون جان من
نگاه پر ز راز تو چه فتنه ها به پا کند
نام‌ویادشان‌تا ابد جاودان باد 🙏❤️
#استاد_محمد_علی_اسلامی
#مهناز_ملکی_ریزی
#ادبگاه
@Adabgah95
#روز_شمار_ادبی
#درگذشت_استاد
#استاد_محمد_علی_اسلامی
۱۰ مهر ۱۴۰۳
وچه بی مهر بود این روزگار که در آغازین روزهای مهر ، ما را از سرمایه ای گرانقدر ، محروم نمود .
نام‌ویادش جاودان باد 🙏🖤
استاد اسلامی
استاد با اخلاق،نمونه ،فرهیخته و دانا
#ادبگاه
@Adabgah95
#درگذشت_استاد
#استاد_محمد_علی_اسلامی
۱۰ مهر ۱۴۰۳
وچه بی مهر بود این روزگار که در آغازین روزهای مهر ، ما را از سرمایه ای گرانقدر ، محروم نمود .
نام‌ویادش جاودان باد 🙏🖤
استاد اسلامی
استاد با اخلاق،نمونه ،فرهیخته و دانا
#ادبگاه
@Adabgah95
#معرفی_کتاب
📚کولی و نامه و عشق
اثر: سیمین بهبهانی
اشعار این کتاب از ۲۰ مجموعه شعر سیمین بهبهانی که پیشتر چاپ شده بود برگزیده شده‌اند. این کتاب را نشر چشمه چاپ کرده است.
سیمین بهبهانی، شاعر سرشناس معاصر، بیشتر به سرودن اشعار اجتماعی با موضوعاتی همچون عشق به وطن، زلزله، انقلاب، جنگ، فقر، تن‌فروشی، آزادی بیان و حقوق برابر برای زنان مشهور است.
«کولی و نامه و عشق» گردآوری اشعار عاشقانه‌ی او است که هرکدام از آن‌ها پیشتر به صورت پراکنده در مجموعه اشعار او به چاپ رسیده است.
او در مقدمه این کتاب نوشته است: «مجموعه‌ی حاضر گردآمده‌ای‌ست از غزل‌های نوآیین من، در برگیرنده‌ی کولی‌واره‌ها، طبل بی‌مرگی، نامه‌ها و عاشقانه‌ها، که از کتاب‌های «خطی ز سرعت و از آتش»، «دشت ارژن» و «یک دریچه آزادی» گزین شده است و شاید دلخواه کسانی باشد که جنبه‌ی عاطفی و تغزلی را در شعر بیشتر می‌پسندند.»
❇️ شعری از این مجموعه را باهم می‌خوانیم:
بالا گرفته کار جنون؛ کولی، دوباره زار بزن!
بغض فشرده می‌کُشدت؛ فریاد کن، هوار بزن!
عشق است جمله هستی تو، جانت به نقد اوست گرو؛
انکار خویشتن چه کنی؟ برشو به بام و جار بزن!
آتش گرفته جان و تنت، پوشیده بس نشد سخنت؟
شد تیره جان روشن تو؛ این پرده بر کنار بزن!
«حق‌حق» فکنده حق‌طلبی - آخر نه کم ز مرغ شبی
دیوار خامشی بشکن؛ گلبانگ «یاریار» بزن!
درگیرودارِ شورش تن، بشکن، بدر، ز ریشه بکن؛
دل را بکش ز سینه برون، بر فرق انتظار بزن!
نه! این دلِ فضولِ تو را افزون بود شکنجه روا
گوشش بکش، ز خانه ببر، درکوچه‌اش به دار بزن!
نه! نه! مباد این به جنون! کاین شب‌چراغ آتش و خون
طُرفه‌ست؛ زو بساز نگین، بر تاج روزگار بزن!
نه! نه! گل است این دل تو، زیبنده‌ی حمایل تو؛
سنجاق کن شلال بر او، بر دوش و بر، به کار بزن!
نه! نه! نگاه دار ولی؛ میعاد چون رسید، دلی
چون مرغکی شکار شده، بر نیزه‌ی سوار بزن!
👇📚
#ادبگاه
@Adabgah95
📚کولی و نامه و عشق
اثر: سیمین بهبهانی
اشعار این کتاب از ۲۰ مجموعه شعر سیمین بهبهانی که پیشتر چاپ شده بود برگزیده شده‌اند. این کتاب را نشر چشمه چاپ کرده است.
سیمین بهبهانی، شاعر سرشناس معاصر، بیشتر به سرودن اشعار اجتماعی با موضوعاتی همچون عشق به وطن، زلزله، انقلاب، جنگ، فقر، تن‌فروشی، آزادی بیان و حقوق برابر برای زنان مشهور است.
«کولی و نامه و عشق» گردآوری اشعار عاشقانه‌ی او است که هرکدام از آن‌ها پیشتر به صورت پراکنده در مجموعه اشعار او به چاپ رسیده است.
او در مقدمه این کتاب نوشته است: «مجموعه‌ی حاضر گردآمده‌ای‌ست از غزل‌های نوآیین من، در برگیرنده‌ی کولی‌واره‌ها، طبل بی‌مرگی، نامه‌ها و عاشقانه‌ها، که از کتاب‌های «خطی ز سرعت و از آتش»، «دشت ارژن» و «یک دریچه آزادی» گزین شده است و شاید دلخواه کسانی باشد که جنبه‌ی عاطفی و تغزلی را در شعر بیشتر می‌پسندند.»
❇️ شعری از این مجموعه را باهم می‌خوانیم:
بالا گرفته کار جنون؛ کولی، دوباره زار بزن!
بغض فشرده می‌کُشدت؛ فریاد کن، هوار بزن!
عشق است جمله هستی تو، جانت به نقد اوست گرو؛
انکار خویشتن چه کنی؟ برشو به بام و جار بزن!
آتش گرفته جان و تنت، پوشیده بس نشد سخنت؟
شد تیره جان روشن تو؛ این پرده بر کنار بزن!
«حق‌حق» فکنده حق‌طلبی - آخر نه کم ز مرغ شبی
دیوار خامشی بشکن؛ گلبانگ «یاریار» بزن!
درگیرودارِ شورش تن، بشکن، بدر، ز ریشه بکن؛
دل را بکش ز سینه برون، بر فرق انتظار بزن!
نه! این دلِ فضولِ تو را افزون بود شکنجه روا
گوشش بکش، ز خانه ببر، درکوچه‌اش به دار بزن!
نه! نه! مباد این به جنون! کاین شب‌چراغ آتش و خون
طُرفه‌ست؛ زو بساز نگین، بر تاج روزگار بزن!
نه! نه! گل است این دل تو، زیبنده‌ی حمایل تو؛
سنجاق کن شلال بر او، بر دوش و بر، به کار بزن!
نه! نه! نگاه دار ولی؛ میعاد چون رسید، دلی
چون مرغکی شکار شده، بر نیزه‌ی سوار بزن!
👇📚
#ادبگاه
@Adabgah95
#معرفی_کتاب
📚کولی ونامه وعشق
سراینده :سیمین بهبهانی
سیمین در مقدمه این کتاب نوشته است: «مجموعه‌ی حاضر گردآمده‌ای‌ست از غزل‌های نوآیین من، در برگیرنده‌ی کولی‌واره‌ها، طبل بی‌مرگی، نامه‌ها و عاشقانه‌ها، که از کتاب‌های «خطی سرعت و از آتش»، «دشت ارژن» و «یک دریچه آزادی» گزین شده است و شاید دلخواه کسانی باشد که جنبه‌ی عاطفی و تغزلی را در شعر بیشتر می‌پسندند.»
👇📚👇
#ادبگاه
@Adabgah95
📚کولی ونامه وعشق
سراینده :سیمین بهبهانی
سیمین در مقدمه این کتاب نوشته است: «مجموعه‌ی حاضر گردآمده‌ای‌ست از غزل‌های نوآیین من، در برگیرنده‌ی کولی‌واره‌ها، طبل بی‌مرگی، نامه‌ها و عاشقانه‌ها، که از کتاب‌های «خطی سرعت و از آتش»، «دشت ارژن» و «یک دریچه آزادی» گزین شده است و شاید دلخواه کسانی باشد که جنبه‌ی عاطفی و تغزلی را در شعر بیشتر می‌پسندند.»
👇📚👇
#ادبگاه
@Adabgah95
شعری از موسی عصمتی👇🌹
برای کارگران نجیب کشورم، به ویژه کارگران معدن زغال سنگ که برای به‌دست آوردن لقمه ای نان حلال جانشان را مظلومانه از دست داده اند
پدرم را خدا بیامرزد ، مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سال های دراز عمرش را ، کارگر بود ، اهل معدن بود
از میان زغال ها در کوه، عصر ها رو سفید بر می‌گشت
سربلند از نبرد با صخره، او که خود قله ای فروتن بود
پا به پای زغال ها می‌سوخت !سرخ می شد، دوباره کُک می‌شد
کوره‌ای بود شعله‌ور در خود ،کوره‌ای که همیشه روشن بود
بارهایی که نانش آجر شد ، از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش،یکی دوتا که نبود! دردهایش هزار خرمن بود
از دل کوه های پابرجا ، از درون مخوف تونل ها
هفت خوان را گذشت و نان آورد ، پدرم که خودش تهمتن بود
پدرم مثل واگنی خسته ، از سرازیر ریل خارج شد
بی خبر رفت او که چندی بود، در هوای غریب رفتن بود
مردِ دشت و پرنده و باران، مردِ آوازهای کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد ، کارگر بود ،اهل معدن بود
#ادبگاه
@Adabgah95
برای کارگران نجیب کشورم، به ویژه کارگران معدن زغال سنگ که برای به‌دست آوردن لقمه ای نان حلال جانشان را مظلومانه از دست داده اند
پدرم را خدا بیامرزد ، مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سال های دراز عمرش را ، کارگر بود ، اهل معدن بود
از میان زغال ها در کوه، عصر ها رو سفید بر می‌گشت
سربلند از نبرد با صخره، او که خود قله ای فروتن بود
پا به پای زغال ها می‌سوخت !سرخ می شد، دوباره کُک می‌شد
کوره‌ای بود شعله‌ور در خود ،کوره‌ای که همیشه روشن بود
بارهایی که نانش آجر شد ، از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش،یکی دوتا که نبود! دردهایش هزار خرمن بود
از دل کوه های پابرجا ، از درون مخوف تونل ها
هفت خوان را گذشت و نان آورد ، پدرم که خودش تهمتن بود
پدرم مثل واگنی خسته ، از سرازیر ریل خارج شد
بی خبر رفت او که چندی بود، در هوای غریب رفتن بود
مردِ دشت و پرنده و باران، مردِ آوازهای کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد ، کارگر بود ،اهل معدن بود
#ادبگاه
@Adabgah95
Forwarded from ادبگاه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آه باران 🌨️🌧️🌨️
آه باران! ای امید جان بیداران!
ریشه در اعماق اقیانوس دارد شاید
این گیسو پریشان كرده بید وحشی باران
یا نه دریایی‌ست گویی واژگونه بر فراز شهر،
شهر سوگواران
هر زمانی كه فرو می‌بارد از حد بیش
ریشه در من می‌دواند پرسشی پی‌گیر با تشویش
رنگ این شب‌های وحشت را، تواند شست آیا از دل یاران
چشم‌ها و چشمه‌ها خشک‌اند، روشنی‌ها محو
در تاریكی دلتنگ، همچنان‌كه نام‌ها در ننگ
هر چه پیرامون ما غرق تباهی شد
آه باران! ای امید جان بیداران!
بر پلیدی‌ها كه ما عمری‌ست در گرداب آن غرقیم
آیا چیره خواهی شد؟
👇🌧️👇
آهنگساز وخواننده : محمدرضا شجریان
شعر: فریدون مشیری
#ادبگاه
@Adabgah95
آه باران! ای امید جان بیداران!
ریشه در اعماق اقیانوس دارد شاید
این گیسو پریشان كرده بید وحشی باران
یا نه دریایی‌ست گویی واژگونه بر فراز شهر،
شهر سوگواران
هر زمانی كه فرو می‌بارد از حد بیش
ریشه در من می‌دواند پرسشی پی‌گیر با تشویش
رنگ این شب‌های وحشت را، تواند شست آیا از دل یاران
چشم‌ها و چشمه‌ها خشک‌اند، روشنی‌ها محو
در تاریكی دلتنگ، همچنان‌كه نام‌ها در ننگ
هر چه پیرامون ما غرق تباهی شد
آه باران! ای امید جان بیداران!
بر پلیدی‌ها كه ما عمری‌ست در گرداب آن غرقیم
آیا چیره خواهی شد؟
👇🌧️👇
آهنگساز وخواننده : محمدرضا شجریان
شعر: فریدون مشیری
#ادبگاه
@Adabgah95
آدم ها ،
جهنم دست ساز خویشند
بیا درآتش هم بگریزیم
کاش ،دستت را می گرفتم
از پله تاریخ پایین می دویدیم
به ابتدای زمین می رسیدیم
آنجا که در گل آدمی ،
گل رازقی می روئید
کاش ...
#شمس_لنگرودی
👇🍃
#ادبگاه
@Adabgah95
جهنم دست ساز خویشند
بیا درآتش هم بگریزیم
کاش ،دستت را می گرفتم
از پله تاریخ پایین می دویدیم
به ابتدای زمین می رسیدیم
آنجا که در گل آدمی ،
گل رازقی می روئید
کاش ...
#شمس_لنگرودی
👇🍃
#ادبگاه
@Adabgah95
#معرفی_کتاب📚
شما که غریبه نیستید
هوشنگ مرادی کرمانی
این کتاب نوشته ی هوشنگ مرادی کرمانی، از نویسندگان بزرگ ادبیات کودکان ایران است که به صورت خاطره نویسی به ترتیب زمان به وسیله خود ایشان نوشته شده‌است.
بیشتر رویدادهایی که در زندگی راوی پیش می‌آید سخت و تأثیر گذار است و سخت‌تر از آن‌ها ضربه‌های عاطفی است که به او وارد می‌شود.
خواندن این زندگینامه الگویی در اختیار نوجوانان می‌گذارد که با همهٔ رنج‌ها و ضربه‌های عاطفی راه خود را طی می‌کند و به موفقیت می‌رسد و اعتبار اجتماعی دلخواه خود را بدست می‌آورد و به آنان فرصت همانند سازی با شخصیتی را می‌دهد که هدفی والا دارد و در راه آن همه سختی‌ها را تحمل می‌کند.
شما که غریبه نیستید در سال ۱۳۸۴ برگزیده شورای کتاب کودک و در ۲۰۰۶ در کاتولوگ کلاغ سفید کتابخانه بین‌المللی کودکان معرفی شده‌است.
اولین چاپ این کتاب که داستان‌های سال‌های کودکی این نویسنده را شامل می‌شود، سال ۸۴ به بازار آمد و تا پاییز سال ۹۴ به چاپ بیستم رسید. همچنین، تابستان سال ۹۵ بود که چاپ بیست‌وسوم و همچنین تابستان سال گذشته بود که چاپ بیست‌وهفتم این کتاب به بازار آمد.
#ادبگاه
@Adabgah95
شما که غریبه نیستید
هوشنگ مرادی کرمانی
این کتاب نوشته ی هوشنگ مرادی کرمانی، از نویسندگان بزرگ ادبیات کودکان ایران است که به صورت خاطره نویسی به ترتیب زمان به وسیله خود ایشان نوشته شده‌است.
بیشتر رویدادهایی که در زندگی راوی پیش می‌آید سخت و تأثیر گذار است و سخت‌تر از آن‌ها ضربه‌های عاطفی است که به او وارد می‌شود.
خواندن این زندگینامه الگویی در اختیار نوجوانان می‌گذارد که با همهٔ رنج‌ها و ضربه‌های عاطفی راه خود را طی می‌کند و به موفقیت می‌رسد و اعتبار اجتماعی دلخواه خود را بدست می‌آورد و به آنان فرصت همانند سازی با شخصیتی را می‌دهد که هدفی والا دارد و در راه آن همه سختی‌ها را تحمل می‌کند.
شما که غریبه نیستید در سال ۱۳۸۴ برگزیده شورای کتاب کودک و در ۲۰۰۶ در کاتولوگ کلاغ سفید کتابخانه بین‌المللی کودکان معرفی شده‌است.
اولین چاپ این کتاب که داستان‌های سال‌های کودکی این نویسنده را شامل می‌شود، سال ۸۴ به بازار آمد و تا پاییز سال ۹۴ به چاپ بیستم رسید. همچنین، تابستان سال ۹۵ بود که چاپ بیست‌وسوم و همچنین تابستان سال گذشته بود که چاپ بیست‌وهفتم این کتاب به بازار آمد.
#ادبگاه
@Adabgah95
با هنرمندان خوشنویسی استان اصفهان وشهرستان لنجان
در آیین افتتاحیه نمایشگاه خوشنویسی هنرمند گرانقدر لنجان جناب آقای میثم رفیعی
پنجشنبه ۱۱ _امرداد_ ۱۴۰۳
اصفهان _گالری نقش خانه حوزه هنری _خیابان چهارباغ _ابتدای خیابان آمادگاه
پردیس هنری سینمایی سوره
نمایشگاه تا ۱۶ مرداد برقرار می باشد 🍃
#خوشنویسی
#هنرمندان
#لنجان #اصفهان #زرین_شهر
#هنر_خوشنویسی
👇🍃👇
#ادبگاه
@Adabgah95
در آیین افتتاحیه نمایشگاه خوشنویسی هنرمند گرانقدر لنجان جناب آقای میثم رفیعی
پنجشنبه ۱۱ _امرداد_ ۱۴۰۳
اصفهان _گالری نقش خانه حوزه هنری _خیابان چهارباغ _ابتدای خیابان آمادگاه
پردیس هنری سینمایی سوره
نمایشگاه تا ۱۶ مرداد برقرار می باشد 🍃
#خوشنویسی
#هنرمندان
#لنجان #اصفهان #زرین_شهر
#هنر_خوشنویسی
👇🍃👇
#ادبگاه
@Adabgah95
برخیزم و عزمِ بادهٔ ناب کنم
رنگِ رخِ خود به رنگ عنّاب کنم
این عقل فضول پیشه را مشتی می
بر روی زنم چنانکه در خواب کنم
#خیام_نیشابوری
#امرداد
#تابستان
#عناب
#باغچه_خانه
👇🍃
#ادبگاه
@Adabgah95
رنگِ رخِ خود به رنگ عنّاب کنم
این عقل فضول پیشه را مشتی می
بر روی زنم چنانکه در خواب کنم
#خیام_نیشابوری
#امرداد
#تابستان
#عناب
#باغچه_خانه
👇🍃
#ادبگاه
@Adabgah95
درخت را نگاه کن
از ما دو تن غمگین‌تر است
من مدام از درخت یاد می‌کنم
تا تابستان بماند
تا ما تمام تابستان را
زیر سایه‌اش گمان زندگی داشته باشیم
#احمدرضا_احمدی
#امرداد
#تابستان
#تاک#انگور#رز#مو
#باغچه__حیاط
🍇
#ادبگاه
@Adabgah95
از ما دو تن غمگین‌تر است
من مدام از درخت یاد می‌کنم
تا تابستان بماند
تا ما تمام تابستان را
زیر سایه‌اش گمان زندگی داشته باشیم
#احمدرضا_احمدی
#امرداد
#تابستان
#تاک#انگور#رز#مو
#باغچه__حیاط
🍇
#ادبگاه
@Adabgah95
Forwarded from فعالیت های ادبی،فرهنگی، هنری موسسه ادبی فروغ سخن لنجان
#روز_شمار_ادبی
#زاد_روز_نویسنده
💠محمود دولت‌آبادی
(زادهٔ ۱۰ امرداد ۱۳۱۹ در سبزوار)
نویسنده اهل ایران است. رمان ده‌جلدیِ کلیدر نام‌آورترین اثر اوست.
برخی از آثار دولت‌آبادی به چندین زبانِ باختری و خاوری برگردانده شده و به چاپ رسیده‌اند. داستانِ بیشترِ نوشته‌های دولت‌آبادی در روستاهای خراسان رخ می‌دهد و راوی رنج و محنت روستاییان شرق ایران روایت می‌کند.
«ای سرزمین!
کدام فرزندها، در کدام نسل تو را آزاد، آباد و سربلند، با چشمان باور خود خواهند دید؟
ای مادر، ای ایران!
جان زخمی تو در کدام روز هفته التیام خواهد پذیرفت؟
چشمان ما به راه عافیت تو سپید شد.
ای ما نثار عافیت تو»
👇📚
رمانِ نون نوشتن از محمود دولت آبادی
#محمود_دولت‌آبادی
#موسسه_فرهنگی_ادبی_فروغ_سخن_لنجان
#ادبگاه
@forooghesokhan95
@Adabgah95
#زاد_روز_نویسنده
💠محمود دولت‌آبادی
(زادهٔ ۱۰ امرداد ۱۳۱۹ در سبزوار)
نویسنده اهل ایران است. رمان ده‌جلدیِ کلیدر نام‌آورترین اثر اوست.
برخی از آثار دولت‌آبادی به چندین زبانِ باختری و خاوری برگردانده شده و به چاپ رسیده‌اند. داستانِ بیشترِ نوشته‌های دولت‌آبادی در روستاهای خراسان رخ می‌دهد و راوی رنج و محنت روستاییان شرق ایران روایت می‌کند.
«ای سرزمین!
کدام فرزندها، در کدام نسل تو را آزاد، آباد و سربلند، با چشمان باور خود خواهند دید؟
ای مادر، ای ایران!
جان زخمی تو در کدام روز هفته التیام خواهد پذیرفت؟
چشمان ما به راه عافیت تو سپید شد.
ای ما نثار عافیت تو»
👇📚
رمانِ نون نوشتن از محمود دولت آبادی
#محمود_دولت‌آبادی
#موسسه_فرهنگی_ادبی_فروغ_سخن_لنجان
#ادبگاه
@forooghesokhan95
@Adabgah95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به نام مریم
تقدیم به روح بزرگ مریم میرزاخانی
با صدای : علیرضا افتخاری
آهنگ و تنظیم : حسن میرزاخانی
ترانه : ندا شامحمدی
👇❤️👇
#مریم_میرزاخانی
نابغه ریاضیات جهان
زادروز :۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۶ تهران
درگذشت: ۲۳ تیر ۱۳۹۶ کالیفرنیای آمریکا
نام ویادش جاودان🌸🙏
#ادبگاه
@Adabgah95
تقدیم به روح بزرگ مریم میرزاخانی
با صدای : علیرضا افتخاری
آهنگ و تنظیم : حسن میرزاخانی
ترانه : ندا شامحمدی
👇❤️👇
#مریم_میرزاخانی
نابغه ریاضیات جهان
زادروز :۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۶ تهران
درگذشت: ۲۳ تیر ۱۳۹۶ کالیفرنیای آمریکا
نام ویادش جاودان🌸🙏
#ادبگاه
@Adabgah95
Forwarded from ادبگاه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱۱ خرداد روز زرین‌شهر گرامی باد
🌷تقدیم به همشهریان عزیزم 🌷
⬅️ ترانه : 🌾"خطّه ی زرین" 🌾
⬅️ترانه سرا :مهناز ملکی ریزی
⬅️خواننده : آقای رضا مشکات
⬅️آهنگساز :فرزاد سرور
به امید سرسبزی و خرمی همیشگی
زرین شهر ولنجان 🙏🏼
👇🌾
_ یه حس زیبایی بهت دارم
چیزی شبیه عطر "شالیزار"
آبی تر از رودی که زایندست
تو کوچه باغ سبز هر دیدار
_از قصه های دوری واما
نزدیک تر از دور هایی تو
امنه "کبوتر خونه ی" قلبت
تو آسمون دل رهایی تو
💠ای خاکت سرچشمه صنعت، دلیری وهنر
ای مهد دانایی وزیبایی وکان گهر
یک ایران به تو به مردمان مفتخر
_قلب تپنده ی سپاهانی
نبض حیات دشت لنجانی
آوازه ی اسمت بلنده چون
تو "خطه ی زرین" ایرانی
رسم شریعت" داره مسجد هات
در هر "صباحی" نور می باری
تو آسمون هم پرچمت بالاست
سردار فاتح" قجه ای" داری
💠ای خاکت سرچشمه صنعت، دلیری وهنر
ای مهد دانایی وزیبایی وکان گهر
یک ایران به تو، به مردمانت مفتخر
👇🌾
#مهناز_ملکی_ریزی
#رضا_مشکات
#فرزاد_سرور
#ترانه
#خطه_ی_زرین
#هفته_نکوداشت_زرین_شهر
#ادبگاه
@Adabgah95
🌷تقدیم به همشهریان عزیزم 🌷
⬅️ ترانه : 🌾"خطّه ی زرین" 🌾
⬅️ترانه سرا :مهناز ملکی ریزی
⬅️خواننده : آقای رضا مشکات
⬅️آهنگساز :فرزاد سرور
به امید سرسبزی و خرمی همیشگی
زرین شهر ولنجان 🙏🏼
👇🌾
_ یه حس زیبایی بهت دارم
چیزی شبیه عطر "شالیزار"
آبی تر از رودی که زایندست
تو کوچه باغ سبز هر دیدار
_از قصه های دوری واما
نزدیک تر از دور هایی تو
امنه "کبوتر خونه ی" قلبت
تو آسمون دل رهایی تو
💠ای خاکت سرچشمه صنعت، دلیری وهنر
ای مهد دانایی وزیبایی وکان گهر
یک ایران به تو به مردمان مفتخر
_قلب تپنده ی سپاهانی
نبض حیات دشت لنجانی
آوازه ی اسمت بلنده چون
تو "خطه ی زرین" ایرانی
رسم شریعت" داره مسجد هات
در هر "صباحی" نور می باری
تو آسمون هم پرچمت بالاست
سردار فاتح" قجه ای" داری
💠ای خاکت سرچشمه صنعت، دلیری وهنر
ای مهد دانایی وزیبایی وکان گهر
یک ایران به تو، به مردمانت مفتخر
👇🌾
#مهناز_ملکی_ریزی
#رضا_مشکات
#فرزاد_سرور
#ترانه
#خطه_ی_زرین
#هفته_نکوداشت_زرین_شهر
#ادبگاه
@Adabgah95
به آنان که ما را رها نمودند
در خاک خالی بی آب و بی گیاه
بی هیچ اشک و آه
بگویید
ما ریشه در خویش داشتیم
و سبز گشتیم
و سبز شد بهار ...🍃
#محمود_درویش
👇🍃👇
#ادبگاه
@Adabgah95
در خاک خالی بی آب و بی گیاه
بی هیچ اشک و آه
بگویید
ما ریشه در خویش داشتیم
و سبز گشتیم
و سبز شد بهار ...🍃
#محمود_درویش
👇🍃👇
#ادبگاه
@Adabgah95
Forwarded from ادبگاه
ای چرخ فلک ! خرابی از کینه ی توست
بیدادگری پیشه ی دیرینه ی توست
وی خاک ! اگر سینه ی تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینه ی توست
#خیام_نیشابوری
#ادبگاه
@adabgah95
بیدادگری پیشه ی دیرینه ی توست
وی خاک ! اگر سینه ی تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینه ی توست
#خیام_نیشابوری
#ادبگاه
@adabgah95
❤️به نام خدای فردوسی ❤️
شادمانم که سال هاست با عشق ،معلم زبان وادبیات پارسی هستم و آموزه های حکیمانه ی بزرگان ادب پارسی را می آموزم و آموزش می دهم؛ آموزگار زبانی که فردوسی زنده اش کرد و به زندگی گویندگانش، زندگانی دوباره بخشید .
❤️روزی که به نام توست ...
فردوسی حکیم !
در تقویم سالیان ، روزی را به نامت نوشته اند؛
به نام‌تو و به پاس زبان پارسی
ولی هر روز ما ایرانیان ، با نام تو پیوند می خورد
چرا که زبانمان را از آلایش زمان رهانیدی
و
کام و جانمان را سرشار از شهد شیرین پارسی نمودی .
نام‌و یادت جاودانه باد ای سخن ساز نامدار !🙏❤️
سپاس از سپاسنامه وهدیه ارزنده ی انجمن شاهنامه خوانی سرو سایه فکن فولادشهر که مهربانند و مهرآفرین 🙏
👇🔹👇
#بزرگداشت_حکیم_فردوسی
#حکیم_فردوسی
#مهناز_ملکی_ریزی
#شاهنامه
#شاهنامه_خوانی
۲۵ _اردیبهشت _۱۴۰۳
👇❤️👇
#ادبگاه
@Adabgah95
شادمانم که سال هاست با عشق ،معلم زبان وادبیات پارسی هستم و آموزه های حکیمانه ی بزرگان ادب پارسی را می آموزم و آموزش می دهم؛ آموزگار زبانی که فردوسی زنده اش کرد و به زندگی گویندگانش، زندگانی دوباره بخشید .
❤️روزی که به نام توست ...
فردوسی حکیم !
در تقویم سالیان ، روزی را به نامت نوشته اند؛
به نام‌تو و به پاس زبان پارسی
ولی هر روز ما ایرانیان ، با نام تو پیوند می خورد
چرا که زبانمان را از آلایش زمان رهانیدی
و
کام و جانمان را سرشار از شهد شیرین پارسی نمودی .
نام‌و یادت جاودانه باد ای سخن ساز نامدار !🙏❤️
سپاس از سپاسنامه وهدیه ارزنده ی انجمن شاهنامه خوانی سرو سایه فکن فولادشهر که مهربانند و مهرآفرین 🙏
👇🔹👇
#بزرگداشت_حکیم_فردوسی
#حکیم_فردوسی
#مهناز_ملکی_ریزی
#شاهنامه
#شاهنامه_خوانی
۲۵ _اردیبهشت _۱۴۰۳
👇❤️👇
#ادبگاه
@Adabgah95