هرمنوتیک قلمرویی بسیار گسترده است، که با تمام رشتههای دانایی انسان و با نیروی ادراک و فهم انسان سروکار دارد. در نتیجه، تاریخ هرمنوتیک هم با تاریخ شناخت آفرینش معناها و ساختن ها و در یک کلام با تاریخ آنچه ارسطو در کتاب ششم اخلاق نیکوماخوس «حکمت علمی» یا phronesis، خوانده یکی است. در این باره به گزینش نمونه هایی از شکل های متفاوتی از تأویل متون می پردازیم. یک نمونه از چنین متونی کتاب ضیافت دانته آلیگری است،که نام اصلی اش IIcon vivio است.
دانته سه قطعه شعر در سال های جوانی خود، پیش از تبعیدش از فلورانس سروده بود. در همان زمان (حدود سال های۱۳۰۴ تا ۱۳۰۹) و نیز در سال های بعد، تأویلی طولانی درباره آن ها نوشت که ناتمام باقی ماند. خود او شعرها را «متن های مقتدر و اصلی» نامید و تأویل ها را «متن های همراه» خواند. ضیافت تأویلی است عرفانی از متنی که از جنبه هایی ساده تر از این تأویل است. نمونه ای است از خوانش به قصد ایجاد ابهام و ساخت لایه های زیرین معنایی که درک آن ها آسان نیست. متن دیگری که می توان مثال آورد، حدود یک سده پیش از ضیافت دانته در افق فرهنگی دیگری نوشته شده و آن ترجمان الاشواق نوشته شیخ محی الدین ابن عربی است.
🔹 هرمنوتیک یا علم «تاویل» در اسلام
کلمه تأویل در قرآن کریم آمده و جعل بشری نیست، و دقیقاً اصطلاح قرآنی است. یعنی کلام الهی است. {وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ} و موارد دیگر که مشتق از کلمه تأویل است. به خصوص با همین عبارت در این آیه به طور صریح آمده است. که حال با وقف بخوانیم یا با وصل. {و ما یعلم تاویله الا الله} وقف کنیم و بگویم {والراسخون فی العلم یقولون امنا} و یا بگویم {و ما یعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم} در اینجا یک اختلاف نظر است که با وقف بخوانیم یا با وصل. اگر با وقف بخوانیم {و ما یعلم تاویله الا الله}یعنی فقط خدا عالم به علم تأویل است. اما اگر با وصل بخوانیم {و ما یعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم} یعنی هم خدا تأویل را می داند و هم راسخان در علم، تأویل را می دانند و آنان اهل تأویل هستند.
تأویل یعنی چه؟ تأویل از کلمه «اَوَلَ» است. شاید کلمه «اَولَ» هم از همین ماده مشتق شده باشد. یعنی اصل. اول هم از این جهت اول است که اصل است. اصل هر چیز، اول هر چیز است. تأویل یعنی به اصل رفتن، یعنی بازگشت به اصل. {و ما یعلم تاویله} یعنی کسی اصل قرآن، سرچشمه و منبع آن را نمی داند؛ مگر خدا و راسخان در علم «اولیاء» تأویل کلمه قرآنی است و بسیار کلمه کلیدی و بنیادی است.
هرمنوتیک جدید بدون تأویل بی معنی است. هیچ بحث هرمنوتیکی، بدون تأویل نمی تواند معنای درستی داشته باشد. البته همه بحث های هرمنوتیکی تأویل نیست. اندیشمندان غربی مرگ مؤلف را اعلام کرده اند.. اصلاً با همین اصطلاح «اعلام مرگ مؤلف» یعنی سخن، متن است و من با گوینده کار ندارم که چه کسی است، مؤلف مرده است. هست یا نیست او فرقی نمی کند. این تأویل متن است.
ابن عربی در حدود سال ۱۲۰۲ میلادی برابر با ۵۹۸ هجری قمری در شهر مکه شعرهایی عاشقانه خطاب به زنی جوان، زیبا و دانا به نام نظام و ملقب به عین الشمس و البهاء سرود. چند سال بعد در ۶۱۱ هجری قمری، در شهر حلب، تأویل و شرحی بر این شعرهای خود نوشت. شعرها عاشقانهاند و زمینی. شرح و تأویل از این بیان عشق زمینی، معناهایی عرفانی و لاهوتی ارائه میکنند. خود ابنعربی گفته که میتوان مسئله را برعکس این هم دید، یعنی شعرها را از نظر ذهنی و معنوی، عارفانه و از نظر صورت، عاشقانه دانست. دسته دیگر، متونی هستند که مولفان آنها به شرح و توضیح متن با استفاده از متنهای دیگران پرداخته وآن ها را تأویل کردهاند. می توان گفت که این رایج ترین شکل تأویل متون است.
🔹 نمونه هایی از تاویل در متون مقدس
مشهورترین نمونه ها، دست کم از نظر تاریخی و قدمت، تأویل کتابهای آسمانی و نیز کتاب های دینی است. نسل های پی در پی می خواستند که به زندگی خود در پرتو حکم های دینی شکل دهند. تمام این احکام به صورت ساده و روشن در کتاب های مقدس نیامده اند. البته بسیاری از حکم ها صریح و روشن هستند، همچون ده فرمان درعهد عتیق، یا حکم های مشهور عیسی مسیح در عهد جدید، یا آیه هایی در قرآن مجید که به اصطلاح «محکمات» خوانده می شوند، اما در موارد زیادی حکم ها به زبان شاعرانه یا در بیانی تمثیلی در روایت هایی بیان شده اند