صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را
شکرفروش که عمرش دراز باد چرا
تفقدی نکند طوطی شکرخا را
غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را
به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
صبح را آغاز مے ڪنیم با نام دوست جنبش عالم همہ با یاد اوست
آن خدایے ڪہ عشق را در ما نهاد مهرو محبت هرچہ زیبایے ست در اوست⚘
خدایا به امید تو