برای اتاق ها موکت خریده بودند و کاغذ دیواری.
آقای رجایی تا فهمید عصبانی شد و گفت : یعنی اون پیرزن سیستانی که شب چیزی نداره روش بخوابه، باید اتاق من به عنوان نخست وزیرش اینجوری باشه؟ من باید طوری زندگی کنم تا بفهمم اون پیرزن و پیرمرد و بیچاره ای که در دورترین نقاط ایران زندگی میکنه چی میکشه...
آخرش هم گفت:
حق ندارید یه شاهی اش رو از بیت المال بدین. نصف هزینه ها رو خودم میدم نصفش رو هم باید کسی بده که دستور این خرج ها رو داده.
📝 خاطره ای از زندگی رئیس جمهور شهید محمد علی رجائی
📚 کتاب خاکریز اقدام و عمل ، صفحه ۱۱
#خاکریز_خاطرات
📡@Zarabaniums