دربارهٔ رسم الخط امروزی شاهنامه (به یاد مرحوم دکتر ابوالفضل خطیبی)
این بیت که در تصحیح استاد خالقی به این شکل ثبت است شاید مثال خوبی برای بیان آنچه این جا مقصود نویسنده است باشد:
به شهرم یکی مهرباندوست بود
که با من تو گفتی ز همپوست بود
جز مهرباندوست، که کلمهٔ مرکب نیست و ضبطش به این شکل اشکال دارد و قبلاً در همین یادداشتها دربارهٔ آن چیزی نوشته شده، معنای "ز همپوست" با این نوع نوشتن بر نویسندهٔ این سطور روشن نیست، چون همپوست دو نفرند که یک پوست دارند یا مجازاً دو روحند در یک تن. ولی در این صورت حرف اضافهٔ ز چه میکند؟ این جاست که بنده خود را ناچار میبیند (یا عقلش تا این جا یاری میکند) که "ز هم پوست" بخواند (اگر ضبط بیت اساساً به این شکل درست باشد)، و هم برای او در این جا معنای اصلی قدیم خود را دارد: "یک، واحد"، برابر با same انگلیسی:
of the same ...
این هم، که امروز جا به همان و همین داده، گویا برای فارسیزبانان امروز چیزی است نامفهوم. شاید از این جهت است که آن را به کلمات بعد میچسبانند. در مانند این شواهد، در تمامی آنها، هم را باید جدا نوشت:
بدین هم نشان تا چهارم پسر / همی نام ساسانش کردی پدر
بداند که شاهان چه کردند پیش / بورزد بدان هم نشان رای خویش
مقایسه شود با "بدان هم که بودی نماند همی" که هم را در آن نباید با نیز اشتباه کرد (اینکه چگونه هم معنای "نیز" گرفته خود نیازمند تحقیق جداگانهٔ دقیق است).
به ایران برادرت شاه نو است / جهاندار و بیدار کیخسرو است // ترا نیک داند به نام و گهر / ز هم خون و از مهرهٔ یک پدر
تهمتن هم ایدر بود با سپاه
سرت را هم اکنون ز تن برکنم
باری، راستش هم چنین را نیز باید جدا از هم نوشت و چندین تعبیر دیگر را. در تمامی اینها هم قید تأکید یا صفت است که معنای "درست" و "عیناً" و "واحد" دارد، با همان و همین امروزی قابل مقایسه است و معنای اصلیش "یک" و "واحد" بوده است. شاید کسی بتواند دنبال این بحث را چنانکه باید بگیرد و به نتایج دقیقتر درستتر برسد.