بیماری ساری در املای شاهنامه (هشدار در مورد رسمالخط آقای دکتر خالقی)
آنچه در دستورهای فارسی ترکیب وصفی مقلوب میگویند (و بلحاظ تاریخی هیچ "مقلوب" نیست، بلکه ساخت دستوری اصیلتر و کهنتر است) البته ترکیب به معنای امروزی کلمه نیست. به عبارت دیگر، رابطهٔ میان صفت و موصوف را نمیتوان کلمهٔ مرکب، به معنایی که امروز در دستور زبان مصطلح است، دانست و فقط تعدادی از اینها، مانند جوانمرد، را میتوان کلمهٔ مرکب شمرد. گمان نمیرود که در این جا خلافی میان دستوریان باشد. پس این صفتها و موصوفهای اصطلاحاً مقلوب را باید جدا از هم نوشت، درست مانند موصوف و صفت. با این شرح، شیوهای که آقای دکتر خالقی از روی نیکخواهی و برای کمک کردن به درست خواندن شاهنامه باب کرده و در میان دیگران نیز سرایت کرده باید کنار گذاشته شود (شاهنامه نیز البته کلیّات یغمای جندقی و منظومههای سروش اصفهانی و اشعار محتشم کاشانی نیست که هر بلایی که بخواهیم سرشان درآوریم و درست نوشتن یا ننوشتن آنها هم چندان اهمّیّتی نداشته باشد). در هر حال، مطابق شیوهٔ درست و مطابق با قواعد دستوری عبارات زیر را باید چنان نوشت که این جا نوشته میشود:
گرانمایه اسبان، بیدار شاه، نامور جایگاه، ارجمند اردشیر، بد کنش (به معنای "کنش بد" نه "فرد بدکنش")، بیمایه قیصر، شنیده سخنها، سرافراز مرد، برکشیده سپهر، ...
این حکم در مورد بعضی عبارات معروف به ترکیب اضافی مانند ایران سپاه هم صادق است.
دیگر اختراع آقای دکتر خالقی این است که حرف اضافهٔ بعد از اسم را چسبیده به اسم بنویسد که مبادا خواننده در خواندن آن اشتباه کند، مانند به دریای قیراندر، به پیش سپاهاندرون، بر این کینهبر، ... از این شیوهٔ غیر علمی نیز باید دست برداشت. نسبت این دو حرف اضافهٔ پیش و پس از اسم با معمولشان بلحاظ دستوری یکی است و جدا نوشتن یکی و چسبان نوشتن دیگری به این لحاظ وجهی ندارد.
چسبان نوشتن همی بعد از فعل را نیز باید ترک کرد. بلحاظ تاریخی چسبان نوشتن همیِ قبل از فعل نیز همیشه درست نیست.
چسبان نوشتن آنچه ممکن است امروز اِتباع به نظر برسد نیز در موارد متعدد غلط است. وانگهی اگر مثلاً بوموبر و بروبوم را چسبیده مینویسیم و بوم و رُست را جدا، آیا نباید از خود بپرسیم که در ذهن شاعر نسبت این کلمات با هم چه بوده و حال که بوموبر را چسبان نوشتیم، آیا مثلاً باید مارومور و مرغوماهی و خشکوتر را نیز چنین بنویسیم یا جدا؟ همه را باید جدا نوشت و تصور امروزی را نباید بر متنهای کهن تحمیل نمود.
نوشتن هی به جای هٔ هم بیسلیقگی است.
زحماتی که آقای دکتر خالقی در تصحیح و شرح شاهنامه کشیدهاند البته ایشان را مجاز نمیدارد که در متن شاهنامه به هر نحو که میل ایشان بود تصرف کنند و پیداست که از مخاطب نیز انتظار است که عاقل باشد، چنانکه از مخاطب این یادداشت نیز مقداری عقل و اندکی سواد دستور انتظار است.