View in Telegram
مروری برای کتابِ «ما» اثری از یوگنی زامیاتین ترجمۀ بابک شهاب نشر بیدگل نویسندۀ مرور: سید امیرحسین هاشمی ریشۀ ادبیاتِ پادآرمانشهری: از اهمیت کتاب همین بس که می‌توان از آن به عنوان ریشه و جدِ آثار پادآرمانشهری نام برد. فارغ از «1984» جرج اورول و «دنیای قشنگ نو» آدولس هاکسلی، حتی در «سرودِ» آین رند نیز می‌توان عناصر و المان‌های واحدی را با «ما» مشخص کرد. از نفی فردیت افراد و نمودِ آن در نام‌گذاری عددیِ افراد، اهمیت علم، البته «علم کاربردی و تجربی»، نفی تاریخ و گذشته، و در نهایت سرکوب کلامِ مخالف خواستِ «ONE STATE». اما همین فضل تقدم کتاب در ژانرِ خود، بزرگترین ایراد کتاب است. اطنابِ قبیح، نارسایی‌های منطقی و ضعف در برخی خرده روایت‌های داستان، فاش می‌کند که زامیاتین لزوما نویسنده‌ی بزرگی نبوده است، اما به دغدغه و شهودِ ادبی توانسته است یک اثر ادبیِ تاثیرگذار و ایده‌مند خلق کند؛ شاید هم بسازد. رخصت دهید منظورم را شفاف کنم یا به قولِ اهلِ حقوق تنقیح. بزرگان ادبیات با تک‌شراره‌هایی تبدیل به ستون‌های تاریخ ادبیات نشده اند. از شعر کلاسیک فارسی بگیر که شعرا با دیوان‌های خود که «مجموعه‌ای از لحظات شاعرانه» بوده است چنین گل کرده اند، تا ادبیات جدید که منظومۀ آثار است که ادبا را ادیب کرده است. برای مثال داستایفسکی که تنها یک اثر والا ندارد، مجموعه‌ای از واکاوی‌های ادبیانه چیزی بنام داستایفکسی را تصویر کرده است. اصلا خودِ جرج اورول، تنها یک اثر ماندگار که ندارد... وقتی نمادپردازی به اصل تبدیل شود: نمادپردازی‌های شاذِ کتاب، استعاری فهمیدن ریاضی و ارجاعات کثیر به مفاهیم ریاضیاتی و شرحِ عریانش از اختناق، از بین رفتن فردیت و ترس از استبدادِ دانش و تلاش برای ساخت بهشتِ زمینی، گاهی دچار زیاده‌روی می‌شد و هرچه از حد بگذرد لاجرم تنه به تنه ادایی بودن می‌گذارد و از اثر بیرون می‌زند. زمانی که استعاره و نمادپردازی، حتی در ادبیات، به حدی شرح و بسط پیدا کند که روند داستان و روایت را در سایه خود پنهان کند، نقض غرض شده است و این نمادها هستند که موضوعیت پیدا می‌کنند. اگر بخواهم استعاره و نمادهایی را که من در اثر کشف کرده ام، که از قضی تو این فقره همچین قوی نیستم، به همراه مختصری که در یادداشت‌های کتاب آمده بود را اینجا ردیف کنم، خودش یک متنِ مجزا می‌طلبد (یعنی فهم متن در حاشیۀ فهم استعاره‌ها و نمادها قرار می‌گیرد). اصلا این استعاره‌های واضح و بی‌شمار کاری می‌کند که آن کلان‌استعاره‌ی اساسی متن، همان عشق خانه برانداز که باعث طغیان شود، در حاشیه قرار بگیرد. همان استعاره‌ای که خط داستانی بر روی آن سوار شده است. همان استعاره که هم‌کفِ سرودِ آین رند بود. برای مطالعۀ مرور کامل به تلگرافِ زیر مراجعه کنید: فرد و استحاله در «ما» 🔹اتوپیانیست؛ محمد نصراوی اتوپیا، امید، آگاهی ... 🆔 https://t.center/Utopianist_Nasravi 🌐 http://nasravi.com/
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily