من که میگم آدمها یه روزی به این باور میرسن که این همه خوب بودن و دنبال خوبی بیهوده بوده،
دُرست همون لحظه که چشماشون رو میبندن و میزنن رو دستشون و میگن این دست نمک نداره.
اما وقتی چشماشون رو باز میکنن میگن باز هم عیب نداره مهم اینه که من خوب بودم،
یعنی آدم به فاصله یه بستن و باز کردن چشم میتونه انقدر نظرش عوض بشه،
من بهش میگم
چشم پوشی مفیدهمینطور که این چشم پوشی کردن همیشه هم خوب نیست
و آدم نباید چشمشرو روی همه چیز ببنده،
لازمه که یه جاهایی آدم چشماش رو ببنده
نه این که چشم پوشی کنه
نه
بلکه چشمهاش رو ببنده و برای چند لحظه به عواقب کاری که میخواد بکنه فکر کنه،
به نظر من وقتی چشمات رو میبندی،
پشت پلک هات تبدیل میشن به دو تا پرده ی بزرگ نمایش که میتونی هرچی تصویر ذهنی داری رو روش اکران کنی،
برای همین
یه جدول اکران روزانه افکار برای خودم درست کردم،
هر روز چشم هام رو میبندم و به اتفاقات فکر میکنم ،
شروع میکنم به فاکتور گرفتن و یادداشت کردن گوشه ذهنم،
از همه اتفاقات پیرامونم و آدم ها،
اینجوری بهتر میتونم خوبی کنم
و هر بار با آدمی که لایق خوبی کردن نیست مواجه میشم
اون گوشه ی ذهنم آلارم میده
اکران لحظه ای میذاره
چشمام رو برای لحظه ای میبندم
عواقب خوبی کردن تو اون لحظه رو میبینم
روم رو بر میگردونم
چشم پوشی میکنم و میگم ندیدم
میرم
میرم تا بعدا دست رو دست نذازم بگم این دست نمک نداره#تورج_نوشت #تورجیولوژی