توره | اساطیر باستان

#شا_وو_جینگ
Channel
Logo of the Telegram channel توره | اساطیر باستان
@TorecilikPromote
4.67K
subscribers
2.11K
photos
56
videos
429
links
🔶TOREJILIK 🔷First mythology channel in telegram ▫️Nordic ▫️Persian ▫️Turkic ▫️Egypt ▫️Greek ▫️Aztek ▫️Indian ▫️Celtic 🎬 Myth movie 🎶 Myth music 📆Start: 6/shah/96 - 28/sep/2017 💬 تبلیغات، انتقاد پیشنهاد: @Tore_info1 🌐 Website: www.Torecilik.ir
👁‍🗨 در این مقاله قصد روایت خلاصه ای از داستان #سوان_زانگ و سه یار همراه او #سون_وو_کونگ (میمون شاه)، #ژو_وونگ (که موجودی خوک مانند است) و #شا_وو_جینگ که یک روح‌ رودخانه ای نفرین شده است را داریم.

ماجرای سفر به باختر از جایی شروع شد که #بودا خلق کتاب مقدس خود یعنی #تریپیتاکا (سه سبد) را به اتمام رساند و به دنبال فرد شایسته ای بود تا ماموریت انتقال این کتاب به شرق را به او محول کند. به همین سبب تصمیم بر آن شد که فردی برگزیده از شرق به سوی غرب حرکت نماید و کتاب مقدس را به همراه خود به شرق ببرد.

در جهت یافتن فردی مناسب برای انتقال متن مقدس به شرق #بودیساتوا #گوان_یین و مرید او #موکشا راهی شرق میشوند تا فرد برگزیده را بیابند. آنان در راه با شبح رودخانه، موجودی به شکل خوک، اژدهایی جوان که از خانه تبعید شده بود و میمون شاه که در کوه پنج عنصر توسط بودا زندانی شده بود ملاقات می کنند و و برای رستگاری و بخشیده شدن گناهانش از آنان پیمان می گیرند که در انتظار فرد برگزیده بمانند و در مسیر سفر او را یاری بخشند.

در ادامه سفر گوان یین و موکشا به شهری می رسند به نام "چانگ آن" و در آنجا فرد برگزیده که راهبی بود به نام شوان زانگ را می یابند. ماموریت به شوان زانگ ابلاغ می شود و او به سمت غرب‌ روانه می شود. او در طول سفر با یاری شکارچی به نام "پوکین" یا "پوشین" به کوهستان مرزی امپراطوری تانگ می رسند که از قضا همان کوهستان پنج عنصر است که شاه میمون در آن به زنجیر کشیده شده است.

شوان زانگ از پوکین جدا می شود و شاه میمون را از بند رها می کند و سون وو کونگ به عهدی که بسته بود عمل می کند و شوان زانگ را در ادامه سفر یاری میدهد. در طول سفر شوان زانگ و سوون وو کونگ از امدادهای غیبی برخوردار می شوند و به نهری دلپذیر می رسند. آنان در آنجا با همراه دیگر خود یعنی اژدهای تبعید شده روبه رو می شوند، اژدها که از هویت شوان زانگ بی خبر است به آنان حمله ور می شود و اسب شوان زانگ را می بلعد. سپس شوان زانگ با فرا خواندن گوان یین از او طلب یاری می کند. در این دم گوان یین اژدها را متوجه اشتباه خود می کند و او را تبدیل به اسبی میکند تا جایگزین اسب پیشین شوان زانگ شود.

در ادامه مسیر شوان زانگ و میمون شاه با یار دیگر خود یعنی ژو وونگ یا موجود خوک مانند که به سبب نفرین بهشتیان به این شکل در آمده بود ملاقات می کنند. آنان به دهکده ای می رسند که در آن ژو وونگ پیشتر دختری زیباروی را به اجبار به همسری خود در آورده بود و مردم دهکده او را چون آفتی برای زندگی خود می دیدند. شوان زانگ و میمون شاه مصمم شدند که این مشکل را حل کنند. به همین سبب سون وو کونگ و ژو وونگ وارد نبردی تن به تن می شوند. در هنگام مبارزه سوون وو کونگ متوجه می شود که آن هیولای عجیب الخلقه در واقع یکی دیگر از همراهان قسم خورده شوان زانگ است. به همین سبب آنان جنگ را متوقف می کنند و برای ادامه سفر به شوان زانگ ملحق می شوند و اهالی دهکده برای آنان جشنی برای بدرود برگزار میکنند.

آنان در ادامه سفر با چالش های بزرگی همچون دزدیده شدن شوان زانگ توسط دیو کوهستانی قدرتمندی رو به رو می شوند که با کمک نیرو های غیبی و هوش و زکاوت میمون شاه و بوداسفی به نام #لینگ_چی موفق به پشت سر گذاشتن این چالش می شوند.

در ادامه این سفر مقدس آنان به رودخانه خروشانی میرسند که منزلگه شبح رودخانه است، قهرمانان داستان وقتی قصد گذر از رود را دارند شبح رود را بیدار می کنند و با او درگیر می شوند. این درگیری دو روز ادامه پیدا می کند تا اینکه شوان زانگ مجددا از گوان یین یاری میطلبد و بودیساتوا مرید خود موکشا را برای کمک به آنان می فرستد.

موکشا شبح رودخانه را با نامش یعنی #شاو_وو_جینگ صدا می زند و پیمانش را به او یاد آور می شود و شوان زانگ را به عنوان فرد برگزیده معرفی می نماید، و اینگونه یار سوم (به غیر از اژدها یا همان اسب) به آنان ملحق می شود.

شوان زانگ به همراه سه یار خود از مخاطرات بسیاری عبور می کنند و در نهایت به مقصود خود یعنی تریپیتاکا یا کتاب مقدس می رسند. پس آنها با انتقال متون مقدس به شرق و معرفی دین بودا به گناهکاران و بی ایمانان و با پشت سر گذاشتن ماجراها و مخاطرات بیشمار در نهایت موفق شده و این سفر پر فراز و نشیب را به اتمام می رسانند.

باشد که همه ما در سفر های پر فراز و نشیب زندگی خود موفق و سربلند باشیم!

▫️ @Torecilik