کلاس و کتاب توانا

#جمهوری_اسلامی
Channel
Education
Books
Psychology
Persian
Logo of the Telegram channel کلاس و کتاب توانا
@TavaanaPromote
7.04K
subscribers
319
photos
363
videos
526
links
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۳ (کتاب شنیداری)

پرویز که آشکارا از شنیدن خبر یکه خورده بود، پرسید: "فلاحیانِ وزیر اطلاعات را می‌گویید؟"  
هوفلشولته توضیح داد: علی فلاحیان که در دادخواست دادستان فدرال از وزرات‌خانه‌اش نام برده شده، به آلمان آمده است. این دیدار اگر رونوشتی از برنامه‌ی سفر وزیر به دست هوفلشولته نرسیده بود، می‌بایستی مخفی می‌ماند. برنامه‌ی سفر به چندین نهاد همچون وزارت کشور و پلیس مرزی، تلکس شده بود. تلکس را یکی از هم‌دستان خبرنگار در یکی از این نهادها به او رسانده بود.
"او دیروز ساعت یازده و سی دقیقه صبح، با پرواز ۷۲۱ ایران‌ایر به فرانکفورت آمده."هوفلشولته رویدادهای برجسته را بازگفت: "به مرکز شهر رفته، سپس کمی دیرتر، در همان روز، به بُن پرواز کرده تا برای شام ساعت هفت عصر در کاخ نخست‌وزیری باشد. امروز صبح هم، ساعت یازده، با همتای آلمانی‌اش، بِرنت اشمیت‌باوئر  دیدار می‌کند."
تبعید از سودازده‌ترین قربانیان خود، گردآورنده می‌سازد. پس از کشتار، این گرایش در پرویز به شورمندی کشیده بود. نخستین دغدغه‌اش به دست آوردن رونوشتی از برنامه‌ی این سفر بود که هوفلشولته قول داد برایش می‌فرستد.
خبرنگار پرسید: "اما چرا این جاست؟ آیا برای دیدار با تبعیدی‌ها آمده؟"
"بی‌شک از ما هم بازدید می‌کند، اگر وعده‌گاه‌مان سردخانه باشد و تنها با جسدهایمان. خب! اگر به راستی اینجا باشد، آن هم درست سه هفته پیش از آغاز دادرسی، آمدن‌اش تنها و تنها یک دلیل دارد. می‌خواهد از برگزاری دادگاه جلوگیری کند."

https://tavaana.org/assassins_turquoise13/

در یوتیوب:
https://youtu.be/kaEN7NytKmg

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579691776

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-013

نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۳ (کتاب شنیداری)

پرویز که آشکارا از شنیدن خبر یکه خورده بود، پرسید: "فلاحیانِ وزیر اطلاعات را می‌گویید؟"  
هوفلشولته توضیح داد: علی فلاحیان که در دادخواست دادستان فدرال از وزرات‌خانه‌اش نام برده شده، به آلمان آمده است. این دیدار اگر رونوشتی از برنامه‌ی سفر وزیر به دست هوفلشولته نرسیده بود، می‌بایستی مخفی می‌ماند. برنامه‌ی سفر به چندین نهاد همچون وزارت کشور و پلیس مرزی، تلکس شده بود. تلکس را یکی از هم‌دستان خبرنگار در یکی از این نهادها به او رسانده بود.
"او دیروز ساعت یازده و سی دقیقه صبح، با پرواز ۷۲۱ ایران‌ایر به فرانکفورت آمده."هوفلشولته رویدادهای برجسته را بازگفت: "به مرکز شهر رفته، سپس کمی دیرتر، در همان روز، به بُن پرواز کرده تا برای شام ساعت هفت عصر در کاخ نخست‌وزیری باشد. امروز صبح هم، ساعت یازده، با همتای آلمانی‌اش، بِرنت اشمیت‌باوئر  دیدار می‌کند."
تبعید از سودازده‌ترین قربانیان خود، گردآورنده می‌سازد. پس از کشتار، این گرایش در پرویز به شورمندی کشیده بود. نخستین دغدغه‌اش به دست آوردن رونوشتی از برنامه‌ی این سفر بود که هوفلشولته قول داد برایش می‌فرستد.
خبرنگار پرسید: "اما چرا این جاست؟ آیا برای دیدار با تبعیدی‌ها آمده؟"
"بی‌شک از ما هم بازدید می‌کند، اگر وعده‌گاه‌مان سردخانه باشد و تنها با جسدهایمان. خب! اگر به راستی اینجا باشد، آن هم درست سه هفته پیش از آغاز دادرسی، آمدن‌اش تنها و تنها یک دلیل دارد. می‌خواهد از برگزاری دادگاه جلوگیری کند."

https://tavaana.org/assassins_turquoise13/

در یوتیوب:
https://youtu.be/kaEN7NytKmg

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579691776

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-013

نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۱ و ۱۲ (کتاب شنیداری)

زمانخان گفت که قورمه سبزی را با برنج زعفرانی می‌خورند. نشان داد چگونه باید لیموی خشک را فشرد تا طعم آن در آمیزه‌ی تره، جعفری، پیازچه، گشنیز و شنبلیله فرو‌شود. سپس یک قاشق خورش را با نازکی روی یک قاشق برنج ریخت. او آدم سنجیده‌ای بود و باریک‌بینی‌اش از نحو هم در‌می‌گذشت.(هنگامی که خود را معرفی می‌کرد بر تک‌تک هجاهای نامش درنگ می‌کرد: زَ-مان-خان.) یوست تنها نگاهش کرد و سپس همه کاسه‌ی خورش را بی‌پروا روی تل برنج خالی کرد و آن را از درون کاوید. او مرد پرشوری بود که به آسانی در ناشناخته غوطه می‌زد.
اگر نمای ناخوشایندِ خورش دادستان را دلزده می‌کرد، چهره‌اش چنین چیزی را نشان نمی‌داد. پس از نخستین لقمه، درنگی کرد. به گونه‌ی غریبی خوش‌مزه بود. ترش که بی‌شک بود، اما شاداب و خوش‌بو، سرشار از طعم‌هایی که هم‌زمان با اشاره به خاستگاه جدای مواد سازنده‌اش، مزه‌ای ناآشنا و یگانه را پیشکش می‌کرد. یوست تا دستور پخت آن را نگرفت از رستوران بیرون نرفت. هیجانش همان اندازه با کام پیوند داشت که با دریافت. شگفت‌زده از اینکه هم‌نشینی سبزی‌هایی که تا آن زمان تنها کاربرد تزیینی‌شان را می‌شناخت، چنین خوراکی می‌آفریند و شگفت‌زده‌تر هنگامی که دانست غذایی به تمام معنی ایرانی است و عرب‌ها آن را نمی‌شناسند. خورش، نابیوسان و کم‌یاب، شگفتی برخورد تازه‌اش با ایران را بازمی‌تاباند.

https://tavaana.org/assassins_turquoise11_12
در یوتیوب:
https://youtu.be/3QQUrBeNBmE
در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579691205

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-011-012

نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۱ و ۱۲ (کتاب شنیداری)

زمانخان گفت که قورمه سبزی را با برنج زعفرانی می‌خورند. نشان داد چگونه باید لیموی خشک را فشرد تا طعم آن در آمیزه‌ی تره، جعفری، پیازچه، گشنیز و شنبلیله فرو‌شود. سپس یک قاشق خورش را با نازکی روی یک قاشق برنج ریخت. او آدم سنجیده‌ای بود و باریک‌بینی‌اش از نحو هم در‌می‌گذشت.(هنگامی که خود را معرفی می‌کرد بر تک‌تک هجاهای نامش درنگ می‌کرد: زَ-مان-خان.) یوست تنها نگاهش کرد و سپس همه کاسه‌ی خورش را بی‌پروا روی تل برنج خالی کرد و آن را از درون کاوید. او مرد پرشوری بود که به آسانی در ناشناخته غوطه می‌زد.
اگر نمای ناخوشایندِ خورش دادستان را دلزده می‌کرد، چهره‌اش چنین چیزی را نشان نمی‌داد. پس از نخستین لقمه، درنگی کرد. به گونه‌ی غریبی خوش‌مزه بود. ترش که بی‌شک بود، اما شاداب و خوش‌بو، سرشار از طعم‌هایی که هم‌زمان با اشاره به خاستگاه جدای مواد سازنده‌اش، مزه‌ای ناآشنا و یگانه را پیشکش می‌کرد. یوست تا دستور پخت آن را نگرفت از رستوران بیرون نرفت. هیجانش همان اندازه با کام پیوند داشت که با دریافت. شگفت‌زده از اینکه هم‌نشینی سبزی‌هایی که تا آن زمان تنها کاربرد تزیینی‌شان را می‌شناخت، چنین خوراکی می‌آفریند و شگفت‌زده‌تر هنگامی که دانست غذایی به تمام معنی ایرانی است و عرب‌ها آن را نمی‌شناسند. خورش، نابیوسان و کم‌یاب، شگفتی برخورد تازه‌اش با ایران را بازمی‌تاباند.

https://tavaana.org/assassins_turquoise11_12
در یوتیوب:
https://youtu.be/3QQUrBeNBmE
در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579691205

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-011-012

نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۹ و ۱۰ (کتاب شنیداری)

در پی به دست آمدن مهم‌ترین مدرک‌های پرونده، سه مرد به قتل عمد متهم شده بودند و دو تن از همد‌ستان‌شان به اتهام کمتری در بازداشت به سر می‌بردند. بازپرسان بانگ پیروزی سر داده بودند. اما هیچ‌کدام از این پیشرفت‌ها میان تبعیدیان سروری برپا نساخت. امید هنوز از کسانی چون پرویز، شهره و مهدی می‌گریخت. پیروزی برای آنها به معنی پرده برداشتن از دورویی سیاست‌مدارانی بود که حقیقت را از مردم پنهان می‌کردند. دادستان فدرال کماکان با نشانه گرفتنِ پ.کا.کا، همچون مظنون شماره یک، به نگرانی تبعیدیان از پنهان‌کاری دامن می‌زد. نوربرت که خود را در میانه‌ی دو برداشتِ ناهمساز می‌یافت، یکی خوشنود از پیروزی و دیگر بیمناک از ریاکاری، جانبداری را بیهوده دید. به جای آن، بار سفر بست.
زندگی‌نامه‌ی دارابی نقشه‌ی راه نوربرت شد. سال ۱۹۸۲، دارابی به دلیل نقش‌اش در مرگ دانشجویی آلمانی در خوابگاه دانشگاه ماینتس  دستگیر و مدتی زندانی شده بود. سال ۱۹۸۳، انجمن
اسلامی دانشجویان ایرانی را در برلین برپا کرده و به چهره اصلی مسجد شیعه شهر بدل شده بود. سال ۱۹۸۷، پس از شش سال دانشجویی و رد شدن پیاپی در امتحان‌ها و اخراج از دانشگاه، کار و کاسبی خودش را به راه انداخته بود.


https://tavaana.org/assassins_turquoise9_10/

در یوتیوب:
https://youtu.be/rgzGOh1sA4U

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579691066
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-09-10

نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۹ و ۱۰ (کتاب شنیداری)

در پی به دست آمدن مهم‌ترین مدرک‌های پرونده، سه مرد به قتل عمد متهم شده بودند و دو تن از همد‌ستان‌شان به اتهام کمتری در بازداشت به سر می‌بردند. بازپرسان بانگ پیروزی سر داده بودند. اما هیچ‌کدام از این پیشرفت‌ها میان تبعیدیان سروری برپا نساخت. امید هنوز از کسانی چون پرویز، شهره و مهدی می‌گریخت. پیروزی برای آنها به معنی پرده برداشتن از دورویی سیاست‌مدارانی بود که حقیقت را از مردم پنهان می‌کردند. دادستان فدرال کماکان با نشانه گرفتنِ پ.کا.کا، همچون مظنون شماره یک، به نگرانی تبعیدیان از پنهان‌کاری دامن می‌زد. نوربرت که خود را در میانه‌ی دو برداشتِ ناهمساز می‌یافت، یکی خوشنود از پیروزی و دیگر بیمناک از ریاکاری، جانبداری را بیهوده دید. به جای آن، بار سفر بست.
زندگی‌نامه‌ی دارابی نقشه‌ی راه نوربرت شد. سال ۱۹۸۲، دارابی به دلیل نقش‌اش در مرگ دانشجویی آلمانی در خوابگاه دانشگاه ماینتس  دستگیر و مدتی زندانی شده بود. سال ۱۹۸۳، انجمن
اسلامی دانشجویان ایرانی را در برلین برپا کرده و به چهره اصلی مسجد شیعه شهر بدل شده بود. سال ۱۹۸۷، پس از شش سال دانشجویی و رد شدن پیاپی در امتحان‌ها و اخراج از دانشگاه، کار و کاسبی خودش را به راه انداخته بود.


https://tavaana.org/assassins_turquoise9_10/

در یوتیوب:
https://youtu.be/rgzGOh1sA4U

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579691066
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-09-10

نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۷ و ۸ (کتاب شنیداری)

در آخرین دور، هفت مرد آستین‌هایشان را تا آرنج بالا کشیدند، و دستمال‌ها را باز کردند و کلاه‌هایشان را از سر برداشتند تا چهره‌هایشان به تمامی نمایان گردد. پرویز باز همان شماره را برگزید.
مامور پرسید که شماره هفت در آن شب چه نقشی داشته است؟ پرویز بدون لحظه‌ای درنگ گفت: "مردی است که پشت سر من ایستاده بود، تیرانداز اصلی."
هرچند تردیدهایی داشت اما همه کوشش خود را به کار برد تا مطمئن بنماید. شک از دید پرویز هنری به شمار می‌آمد که آدمی را به اندیشیدن وامی‌دارد. اما زمان شک‌گرایی نبود. او در جنگ بود و جنگ‌ها با پایداری پیش می‌روند، نه با دودلی.
مامور از او پرسید آیا پاسخش همچنان همان است؟
"بله" پرویز همان پاسخ را باز‌گفت: "من هیچ تردیدی ندارم که شماره هفت همان کسی است که او را شب هفدهم سپتامبر در رستوران، هنگام شلیک کردن دیده‌ام."
پرویز تنها نبود. مهدی هم همان مرد را میان کسانی که آنجا بودند شناسایی کرده بود، هرچند با اطمینان کمتر.
شماره هفت یوسف امین بود.

 
https://tavaana.org/assassins_turquoise7_8/

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579690828

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-09-10

نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۷ و ۸ (کتاب شنیداری)

در آخرین دور، هفت مرد آستین‌هایشان را تا آرنج بالا کشیدند، و دستمال‌ها را باز کردند و کلاه‌هایشان را از سر برداشتند تا چهره‌هایشان به تمامی نمایان گردد. پرویز باز همان شماره را برگزید.
مامور پرسید که شماره هفت در آن شب چه نقشی داشته است؟ پرویز بدون لحظه‌ای درنگ گفت: "مردی است که پشت سر من ایستاده بود، تیرانداز اصلی."
هرچند تردیدهایی داشت اما همه کوشش خود را به کار برد تا مطمئن بنماید. شک از دید پرویز هنری به شمار می‌آمد که آدمی را به اندیشیدن وامی‌دارد. اما زمان شک‌گرایی نبود. او در جنگ بود و جنگ‌ها با پایداری پیش می‌روند، نه با دودلی.
مامور از او پرسید آیا پاسخش همچنان همان است؟
"بله" پرویز همان پاسخ را باز‌گفت: "من هیچ تردیدی ندارم که شماره هفت همان کسی است که او را شب هفدهم سپتامبر در رستوران، هنگام شلیک کردن دیده‌ام."
پرویز تنها نبود. مهدی هم همان مرد را میان کسانی که آنجا بودند شناسایی کرده بود، هرچند با اطمینان کمتر.
شماره هفت یوسف امین بود.

 
https://tavaana.org/assassins_turquoise7_8/

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579690828

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-09-10

نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۶ (کتاب شنیداری)

صدها تن به گورستان آمده بودند و بیشترشان تبعیدی‌هایی که یا نوری را از نزدیک می‌شناختند و یا از راه مصاحبه‌های رادیو-تلویزیونی و مقاله‌هایش با او آشنایی داشتند. کم نبودند کسانی هم که هیچ‌چیز از او نمی‌دانستند. پس از بزرگ‌ترین کوچِ ناگزیر در تاریخ ایران، نزدیک یک میلیون ایرانی، تا سال۱۹۹۲، ‌بیرون از ایران می‌زیستند که بیشینه‌شان پناهندگان سیاسی بودند. از میان آنها، نزدیک شش هزار تن در برلین زندگی می‌کردند. همان‌ها آن روز صبح به گورستان آمده بودند، چرا که دردی مشترک خاستگاه‌ همگی‌شان بود و هریک گذرگاه دردناک همانندی را می‌پیمود. سرنوشتِ نوری آیینه‌ی تمام‌نمای سرنوشت ایشان بود. پس از کودتای ۱۹۵۳ و سرنگونی نخست‌وزیرِ پُرهوادار، مصدق، دانشجویان بسیاری به غرب رفتند و در آنجا کنفدراسیون دانشجویان ایرانی را بنیاد گذاشتند. با دفترهایی در سراسر اروپا و آمریکا، کنفدراسیون الگویی بود برای رویای دموکراسی که کودتا از میان برده بود. جوانان پیشرو، سکولار و مذهبی، گرد هم آمده بودند تا جمهوری مینیاتوری خودساخته‌ای را بگردانند که در آن هر فصل، فصلِ انتخابات بود. هموندان کنفدراسیون نمایندگان دانشگاه را برمی‌گزیدند و نمایندگان دانشگاه نمایندگان شهر را و نمایندگان شهر نمایندگان کشور را و نمایندگان کشور هیئت جهانی دبیران را برمی‌گزیدند. درآمدشان را از راه پرداخت حق عضویت به دست می‌آوردند و گزارش بودجه سالانه‌ی خود را چاپ می‌کردند. و همه اینها بر پایه‌ی اساسنامه‌های برابری‌خواهانه‌ای بود که خودشان نگاشته بودند. تا پیش از پایان عمر خود در آخرین سال‌های دهه ۱۹۷۰، کنفدراسیون نسلی را پرورده بود که از  دل آن نخبگان سیاسی نوپایی سر برآوردند.

https://tavaana.org/assassins_turquoise6/

در یوتیوب:
https://youtu.be/FKcgFD9fPbU

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-06

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579690596

نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۶ (کتاب شنیداری)

صدها تن به گورستان آمده بودند و بیشترشان تبعیدی‌هایی که یا نوری را از نزدیک می‌شناختند و یا از راه مصاحبه‌های رادیو-تلویزیونی و مقاله‌هایش با او آشنایی داشتند. کم نبودند کسانی هم که هیچ‌چیز از او نمی‌دانستند. پس از بزرگ‌ترین کوچِ ناگزیر در تاریخ ایران، نزدیک یک میلیون ایرانی، تا سال۱۹۹۲، ‌بیرون از ایران می‌زیستند که بیشینه‌شان پناهندگان سیاسی بودند. از میان آنها، نزدیک شش هزار تن در برلین زندگی می‌کردند. همان‌ها آن روز صبح به گورستان آمده بودند، چرا که دردی مشترک خاستگاه‌ همگی‌شان بود و هریک گذرگاه دردناک همانندی را می‌پیمود. سرنوشتِ نوری آیینه‌ی تمام‌نمای سرنوشت ایشان بود. پس از کودتای ۱۹۵۳ و سرنگونی نخست‌وزیرِ پُرهوادار، مصدق، دانشجویان بسیاری به غرب رفتند و در آنجا کنفدراسیون دانشجویان ایرانی را بنیاد گذاشتند. با دفترهایی در سراسر اروپا و آمریکا، کنفدراسیون الگویی بود برای رویای دموکراسی که کودتا از میان برده بود. جوانان پیشرو، سکولار و مذهبی، گرد هم آمده بودند تا جمهوری مینیاتوری خودساخته‌ای را بگردانند که در آن هر فصل، فصلِ انتخابات بود. هموندان کنفدراسیون نمایندگان دانشگاه را برمی‌گزیدند و نمایندگان دانشگاه نمایندگان شهر را و نمایندگان شهر نمایندگان کشور را و نمایندگان کشور هیئت جهانی دبیران را برمی‌گزیدند. درآمدشان را از راه پرداخت حق عضویت به دست می‌آوردند و گزارش بودجه سالانه‌ی خود را چاپ می‌کردند. و همه اینها بر پایه‌ی اساسنامه‌های برابری‌خواهانه‌ای بود که خودشان نگاشته بودند. تا پیش از پایان عمر خود در آخرین سال‌های دهه ۱۹۷۰، کنفدراسیون نسلی را پرورده بود که از  دل آن نخبگان سیاسی نوپایی سر برآوردند.

https://tavaana.org/assassins_turquoise6/

در یوتیوب:
https://youtu.be/FKcgFD9fPbU

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-06

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579690596

نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۵ (کتاب شنیداری)


تلفن، تلفن! تنها کاری که می‌خواست بکند تلفن زدن بود. آپارتمان را گز می‌کرد، از کاناپه‌ی اتاق نشیمن جلو تلویزیون، که اخبار را پخش می‌کرد، به بالکن برای هواخوری، سپس به سوی تلفنِ رویِ میزِ کنار تختش، از آنجا به سوی گاز در آشپزخانه برای چای دم کردن، می‌رفت و بازمی‌آمد. روال همیشگی صبح‌هایش به هم خورده بود. به فکرش هم نمی‌رسید که چیزی بخورد یا به تختخواب برود. تنها تلفن زدن! زنگ زد به منشی‌اش در صلیب سرخ برلین که در آنجا، همچون مددکار اجتماعی، کارهای مربوط به پناهندگان را سرپرستی می‌کرد. "امروز نمی‌توانم به سر کار بیایم." این را گفت و هنگامی که منشی‌اش پرسید چرا؟ بغض‌اش ترکید.
"دزد بهتان زده؟ مادرتان مرده؟ دخترتان گم شده؟" رگبار پرسش‌های منشی بر سرش باریدن گرفت.
تنها توانست به او بگوید: "اخبار را گوش کن!"


https://tavaana.org/assassins_turquoise5/

در یوتیوب:
https://youtu.be/7Tx51Tz43ME

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-05

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579690205

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۵ (کتاب شنیداری)


تلفن، تلفن! تنها کاری که می‌خواست بکند تلفن زدن بود. آپارتمان را گز می‌کرد، از کاناپه‌ی اتاق نشیمن جلو تلویزیون، که اخبار را پخش می‌کرد، به بالکن برای هواخوری، سپس به سوی تلفنِ رویِ میزِ کنار تختش، از آنجا به سوی گاز در آشپزخانه برای چای دم کردن، می‌رفت و بازمی‌آمد. روال همیشگی صبح‌هایش به هم خورده بود. به فکرش هم نمی‌رسید که چیزی بخورد یا به تختخواب برود. تنها تلفن زدن! زنگ زد به منشی‌اش در صلیب سرخ برلین که در آنجا، همچون مددکار اجتماعی، کارهای مربوط به پناهندگان را سرپرستی می‌کرد. "امروز نمی‌توانم به سر کار بیایم." این را گفت و هنگامی که منشی‌اش پرسید چرا؟ بغض‌اش ترکید.
"دزد بهتان زده؟ مادرتان مرده؟ دخترتان گم شده؟" رگبار پرسش‌های منشی بر سرش باریدن گرفت.
تنها توانست به او بگوید: "اخبار را گوش کن!"


https://tavaana.org/assassins_turquoise5/

در یوتیوب:
https://youtu.be/7Tx51Tz43ME

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-05

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579690205

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۴

هنگامی که رگبار گلوله‌ها فرونشست، سکوتی اتاق را فراگرفت، هراس‌انگیزتر از دلهره‌ای که جایگزین آن شده بود. پرویز دزدکی نگاهی به اطراف انداخت. یکی از تیراندازها به دکتر نزدیک شد و سه گلوله‌ی دیگر به او شلیک کرد. فشافشِ تک‌تیرها هم، مثل رگبار مسلسل، زیاد بلند نبود. صدا خفه کن! پرویز می‌توانست عقب رفتنِ ساعدِ تیرانداز را پس از هر شلیک ببیند و سپس گردش‌اش را برای هدف گرفتنِ دستیار دکتر که کنار او افتاده بود. پژواکِ خفه‌ای در هوا پیچید. پرویز خود را آماده ساخت که ساعدِ پوشیده در چرمِ سیاه بالای سر او درنگ کند، چشم‌ فروبست و منتظر ماند. اما تنها همهمه‌ی پاها به گوش رسید، گام‌هایی سنگین که گذشتند و سپس خاموش شدند.
ترس، هر صدایی را خاموش کرده بود مگر ناله‌های ناخودآگاه زخمی‌ها. نه جنبشی، نه آوایی از کسی و چیزی. تا اینکه مهدی سکوت را شکست.
-نوری؟
پاسخی داده نشد. باز پرسید.
-دکتر؟
تنها سکوت.
 -آقای عبدلی؟
باز از هیچ‌کس صدایی درنیامد.
-آقای اردلان؟ عزیز؟
در آن سوی اتاق، کسی جنبید. سرانجام آوایی به گوش رسید.
-مهدی؟
-آره منم. تویی عزیز؟
- نه، پرویزم.
آهنگ صدای مهدی به پرویز نیرو بخشید. برخاست و به سالن اصلی رفت. می‌خواست از تلفنِ بار به پلیس زنگ بزند، اما فهمید که مشتری آلمانی این کار را کرده است. به جای آن، پرویز به دوستی تلفن کرد و خبر را رساند: "آمدند رستوران میکونوس و همه را به رگبار بستند، من نمی‌دانم کی زنده‌ست، کی مرده؟ به همه بگو!"



https://tavaana.org/assassins_turquoise4/

در یوتیوب:
https://youtu.be/CCFXhKn3iJw
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-04
در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579689774
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۴

هنگامی که رگبار گلوله‌ها فرونشست، سکوتی اتاق را فراگرفت، هراس‌انگیزتر از دلهره‌ای که جایگزین آن شده بود. پرویز دزدکی نگاهی به اطراف انداخت. یکی از تیراندازها به دکتر نزدیک شد و سه گلوله‌ی دیگر به او شلیک کرد. فشافشِ تک‌تیرها هم، مثل رگبار مسلسل، زیاد بلند نبود. صدا خفه کن! پرویز می‌توانست عقب رفتنِ ساعدِ تیرانداز را پس از هر شلیک ببیند و سپس گردش‌اش را برای هدف گرفتنِ دستیار دکتر که کنار او افتاده بود. پژواکِ خفه‌ای در هوا پیچید. پرویز خود را آماده ساخت که ساعدِ پوشیده در چرمِ سیاه بالای سر او درنگ کند، چشم‌ فروبست و منتظر ماند. اما تنها همهمه‌ی پاها به گوش رسید، گام‌هایی سنگین که گذشتند و سپس خاموش شدند.
ترس، هر صدایی را خاموش کرده بود مگر ناله‌های ناخودآگاه زخمی‌ها. نه جنبشی، نه آوایی از کسی و چیزی. تا اینکه مهدی سکوت را شکست.
-نوری؟
پاسخی داده نشد. باز پرسید.
-دکتر؟
تنها سکوت.
 -آقای عبدلی؟
باز از هیچ‌کس صدایی درنیامد.
-آقای اردلان؟ عزیز؟
در آن سوی اتاق، کسی جنبید. سرانجام آوایی به گوش رسید.
-مهدی؟
-آره منم. تویی عزیز؟
- نه، پرویزم.
آهنگ صدای مهدی به پرویز نیرو بخشید. برخاست و به سالن اصلی رفت. می‌خواست از تلفنِ بار به پلیس زنگ بزند، اما فهمید که مشتری آلمانی این کار را کرده است. به جای آن، پرویز به دوستی تلفن کرد و خبر را رساند: "آمدند رستوران میکونوس و همه را به رگبار بستند، من نمی‌دانم کی زنده‌ست، کی مرده؟ به همه بگو!"



https://tavaana.org/assassins_turquoise4/

در یوتیوب:
https://youtu.be/CCFXhKn3iJw
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-04
در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579689774
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۳ (کتاب شنیداری)

جانیان قصر فیروزه، روایت لحظه‌به‌لحظه یک جنایت هولناک و سازمان‌یافته حکومتی از سوی جمهوری اسلامی است که به «ترور میکونوس» شهرت یافت.
ترور صادق شرفکندی، فتاح عبدلی، همایون اردلان و نوری دهکردی، از مخالفان جمهوری اسلامی، در شهریور ۱۳۷۱ در رستوران میکونوس در برلین که تبدیل به یک بحران بزرگ برای جمهوری اسلامی شد و رای بی‌سابقه یک قاضی در دادگاه برلین را به دنبال داشت. رایی که بر اساس آن سران جمهوری اسلامی از جمله رهبر (علی خامنه‌ای)، رییس جمهور (اکبر هاشمی رفسنجانی)، وزیر امور خارجه (علی اکبر ولایتی) و وزیر اطلاعات (علی فلاحیان) به عنوان «اعضای کمیته نهایی تصویب ترورهای مخالفان حکومت در خارج» معرفی شدند.
رویا حکاکیان، نویسنده، در این اثر با بهره‌گرفتن از آرشیو مصاحبه‌ها، یادداشت‌ها، روزنامه‌ها و دیگر منابع موجود جزئیات دقیق این جنایت و زندگی قربانیان و خانواده‌شان و نیز سرنوشت عاملان و جریان دادگاه را بیان می‌کند.
این کتاب که ابتدا به زبان انگلیسی منتشر شده بود اکنون با ترجمه آرش جودکی، نویسنده و پژوهشگر، و به همت آموزشکده توانا به فارسی منتشر می‌شود.
https://tavaana.org/assassins_turquoise3/
در یوتیوب:
https://youtu.be/p3LaDAD86lo
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-03

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579689589
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۳ (کتاب شنیداری)

جانیان قصر فیروزه، روایت لحظه‌به‌لحظه یک جنایت هولناک و سازمان‌یافته حکومتی از سوی جمهوری اسلامی است که به «ترور میکونوس» شهرت یافت.
ترور صادق شرفکندی، فتاح عبدلی، همایون اردلان و نوری دهکردی، از مخالفان جمهوری اسلامی، در شهریور ۱۳۷۱ در رستوران میکونوس در برلین که تبدیل به یک بحران بزرگ برای جمهوری اسلامی شد و رای بی‌سابقه یک قاضی در دادگاه برلین را به دنبال داشت. رایی که بر اساس آن سران جمهوری اسلامی از جمله رهبر (علی خامنه‌ای)، رییس جمهور (اکبر هاشمی رفسنجانی)، وزیر امور خارجه (علی اکبر ولایتی) و وزیر اطلاعات (علی فلاحیان) به عنوان «اعضای کمیته نهایی تصویب ترورهای مخالفان حکومت در خارج» معرفی شدند.
رویا حکاکیان، نویسنده، در این اثر با بهره‌گرفتن از آرشیو مصاحبه‌ها، یادداشت‌ها، روزنامه‌ها و دیگر منابع موجود جزئیات دقیق این جنایت و زندگی قربانیان و خانواده‌شان و نیز سرنوشت عاملان و جریان دادگاه را بیان می‌کند.
این کتاب که ابتدا به زبان انگلیسی منتشر شده بود اکنون با ترجمه آرش جودکی، نویسنده و پژوهشگر، و به همت آموزشکده توانا به فارسی منتشر می‌شود.
https://tavaana.org/assassins_turquoise3/
در یوتیوب:
https://youtu.be/p3LaDAD86lo
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-03

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579689589
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱ و ۲ (کتاب شنیداری)

دستِ دستکش پوشیده‌اش را فرو بُرد در ساک ورزشی آویزان از شانه‌اش. سپس، کلیک.
فریادی از سوی میز برخاست. "رفقا، این ترور..."، دنباله‌‌اش در غرشی که از پی آن آمد گم شد. در هوای کم‌نور، جرقه‌های آتش از پهلوی تیرانداز می‌جهید. گلوله‌ها کناره‌ی ساک را می‌دریدند و مهمانان را می‌سفتند.
پس از دو دور -بیست وشش گلوله- رگبار فرو‌نشست. در هوای انبوه از بوی باروت، از هشت مهمان، همگی یا خمیده یا افتاده بودند، مگر یکی. سالمند‌ترین‌شان هنوز نشسته روی صندلی‌اش، سرش به پایین افتاده، خون بر پیراهن سفیدش رنگ می‌دواند و با نقش‌و‌نگار کراواتش در‌هم‌می‌آمیخت. قربانی دیگر خم شده و خُر‌خُر کنان از نفس می‌افتاد. چهره‌اش بر لیوان بزرگ آبجو مچاله می‌شد. آبگونه‌ی زرفام آرام آرام به تیرگی می‌گرایید.
تیرانداز دوم رفت نزدیک میز، دست برهنه‌اش را زیر کمربند برد و تپانچه‌ای بیرون کشید. هیچ‌کس نجنبید. مرد سالمند را هدف گرفت و به سرش سه گلوله شلیک کرد. سپس چرخید به سوی یکی از پیکرهای افتاده بر زمین، مرد جوان لاغری پوشیده در چیزی که تا دمی پیش، پیراهن سفید نونواری بود. پشت سر مرد را نشانه رفت و یک بار آتش کرد. بعد برگشت به سوی پیکری دیگر و باز هدف گرفت. اما پیش از چکاندن ماشه، هم‌دستش اشاره کرد که بشتابند.
 از رستوران که بیرون جستند، نگهبان دم در به آنها پیوست. همگی دویدند به سوی ب.ام.و آبی رنگی که سر چهارراه، رو‌به‌روی بن‌بست، با موتور روشن پارک بود. تیرانداز اصلی پیش از همه رسید. دستگیره‌‌ی درهای جلو و عقب را به چنگ گرفت و هم‌زمان بازشان کرد. همین که خود را در صندلی کنار راننده ‌چپاند، ساک را هم پرت کرد پشت خودش. آن دو دیگر پریدند روی صندلی‌های پشت. راننده پا را گذاشت روی گاز، نزدیک بود رهگذری را، هنگامی که ماشین از جا کنده می‌شد، زیر بگیرد. در آنسوی چهارراه، موتور یک مرسدس سیاه هم‌ غرید، هم‌زمان راه افتاد و با چرخشی ناگهانی توی خیابان کناری پیچید.


https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise1_2

در یوتیوب:
https://youtu.be/kB2EPaBLrkk

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-01-02
در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579689398

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی #پادکست #یاری_مدنی_توانا

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱ و ۲ (کتاب شنیداری)

دستِ دستکش پوشیده‌اش را فرو بُرد در ساک ورزشی آویزان از شانه‌اش. سپس، کلیک.
فریادی از سوی میز برخاست. "رفقا، این ترور..."، دنباله‌‌اش در غرشی که از پی آن آمد گم شد. در هوای کم‌نور، جرقه‌های آتش از پهلوی تیرانداز می‌جهید. گلوله‌ها کناره‌ی ساک را می‌دریدند و مهمانان را می‌سفتند.
پس از دو دور -بیست وشش گلوله- رگبار فرو‌نشست. در هوای انبوه از بوی باروت، از هشت مهمان، همگی یا خمیده یا افتاده بودند، مگر یکی. سالمند‌ترین‌شان هنوز نشسته روی صندلی‌اش، سرش به پایین افتاده، خون بر پیراهن سفیدش رنگ می‌دواند و با نقش‌و‌نگار کراواتش در‌هم‌می‌آمیخت. قربانی دیگر خم شده و خُر‌خُر کنان از نفس می‌افتاد. چهره‌اش بر لیوان بزرگ آبجو مچاله می‌شد. آبگونه‌ی زرفام آرام آرام به تیرگی می‌گرایید.
تیرانداز دوم رفت نزدیک میز، دست برهنه‌اش را زیر کمربند برد و تپانچه‌ای بیرون کشید. هیچ‌کس نجنبید. مرد سالمند را هدف گرفت و به سرش سه گلوله شلیک کرد. سپس چرخید به سوی یکی از پیکرهای افتاده بر زمین، مرد جوان لاغری پوشیده در چیزی که تا دمی پیش، پیراهن سفید نونواری بود. پشت سر مرد را نشانه رفت و یک بار آتش کرد. بعد برگشت به سوی پیکری دیگر و باز هدف گرفت. اما پیش از چکاندن ماشه، هم‌دستش اشاره کرد که بشتابند.
 از رستوران که بیرون جستند، نگهبان دم در به آنها پیوست. همگی دویدند به سوی ب.ام.و آبی رنگی که سر چهارراه، رو‌به‌روی بن‌بست، با موتور روشن پارک بود. تیرانداز اصلی پیش از همه رسید. دستگیره‌‌ی درهای جلو و عقب را به چنگ گرفت و هم‌زمان بازشان کرد. همین که خود را در صندلی کنار راننده ‌چپاند، ساک را هم پرت کرد پشت خودش. آن دو دیگر پریدند روی صندلی‌های پشت. راننده پا را گذاشت روی گاز، نزدیک بود رهگذری را، هنگامی که ماشین از جا کنده می‌شد، زیر بگیرد. در آنسوی چهارراه، موتور یک مرسدس سیاه هم‌ غرید، هم‌زمان راه افتاد و با چرخشی ناگهانی توی خیابان کناری پیچید.


https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise1_2

در یوتیوب:
https://youtu.be/kB2EPaBLrkk

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-01-02
در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579689398

#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #جمهوری_اسلامی

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
روگردانی_عمومی_ایرانیان_از_جمهوری_اسلامی،_لادن_برومند_.pdf
979.7 KB
روگردانی عمومی ایرانیان از جمهوری اسلامی، لادن برومند

این مقاله پیش‌تر به زبان انگلیسی در نشریه ژورنال دموکراسی منتشر شده است که آموزشکده توانا آن را به فارسی برگردانده است.
لینک دانلود:
https://bit.ly/30Zv8pS

#کتاب #کتاب_توانا #لادن_برومند #دیکتاتور #جمهوری_اسلامی

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
تازه از توانا؛

روگردانی عمومی ایرانیان از جمهوری اسلامی، لادن برومند

بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی در ایران می‌گذرد. در این سال‌ها جمهوری اسلامی افزون بر این‌که ایدئولوژی‌اش را در تمام ساحت‌ها به مردم ایران تحمیل کرده است، با تز «صدور انقلاب» به هرج‌ومرج و آشوب در دیگر نقاط دنیا دامن زده است. اما هرچه از انقلاب اسلامی گذشت شکاف‌ها و اختلاف‌ها در طبقه حاکم بیش‌تر شد و البته نارضایتی طیف وسیعی از مردم از کلیت حاکمیت بالا گرفت. تا جایی که سه خیزش سراسری مردمی در دی ۹۶، مرداد ۹۷ و آبان ۹۸ در ایران رخ داد.
لادن برومند، بنیانگذار و عضو ارشد بنیاد عبدالرحمن برومند برای حقوق بشر در ایران، در این مقاله ضمن تحلیل سیاست‌های جمهوری اسلامی برای گسترش قدرت و نفوذ در دیگر کشورها، به روند افزایش نارضایتی ایرانیان و روگردانی آنان از حاکمیت جمهوری اسلامی می‌پردازد.
این مقاله پیش‌تر به زبان انگلیسی در نشریه ژورنال دموکراسی منتشر شده است که آموزشکده توانا آن را به فارسی برگردانده است.
لینک دانلود:
https://bit.ly/30Zv8pS

#کتاب #کتاب_توانا #لادن_برومند #دیکتاتور #جمهوری_اسلامی

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
More