🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
❣بِسْـمِ اللهِ الـرَّحـْمـنِ الـرَّحِـيـم❣💖 از زنـــدگی ات لــذت بـبر 💖🗞 قســمت ← صدو شصت وهفتم← نرمی در هرچیزی، آن را زیبا میکند
📜💖وقتی در شوط دوم به آنها رسید باز مثل سابق به او اشاره نمودند و این بار نیز چهره آنحضرت متغیر شد،ولی خاموش شده به طواف ادامه داد. در شوط سوم وقتی از کنار آنها گذشت آنها به او اشاره نمودند و کلماتی مانند سابق به او گفتند، در این هنگام آنحضرت دید نرمی به امثال اینها کارآمد نیست
📜💖 لذا در کنار آنها ایستاد و گفت: ای جماعت قریش! آیا میشنوید، سوگند به ذاتی که جانم در قبضهی اوست، آمدم تا شما را ذبح نمایم، آنگاه، پیامبر رهبر و شجاع در مقابل آنها ایستاد. وقتی آن قوم این تهدید ذبح، را شنیدند در حالی که او در میان آنها به راستگو و امین شهرت داشت.
📜💖 به لرزه درآمدند و چنان خاموش شدند که گویا بر سر هرکدام پرندهای ایستاده است و حتی شجاعترین آنها با او به نرمی درآمدند گفتند: برو ای ابوالقاسم! تو عاقلی تو جاهل نیستی، آنگاه رسول خدا از کنار آنها رد شد.
إذا قيل: حلم، قل: فللحلم موضع
وحلم الفتى في غير موضعه جهل
✍🏻یعنی: «وقتی گفته شد: صبور و بردبار باش، بگو: بردباری از خود جایی دارد و بردباری فرد در غیر جایگاهش جهل است».
📜💖کسی که در سیره نبوی به تحقیق و پژوهش میپردازد، متوجه میشود که کفه نرمی همیشه غالب است، اما متوجه باش! این ضعف و بزدلی نیست، بلکه نرمی است.
📜💖یکی دیگر از مواضع رفق و نرمی یک ماه پس از غزوه بدر، «ابوالعاص» شوهر زینب دختر رسول خدا خواست او را به مدینه نزد پدرش بفرستد، رسول خدا «زید بن حارثه» و یک نفر از انصار را به مکه فرستاد تا در جایی نزدیک مکه در مسیر راه مدینه منتظر بمانند، به آنها گفت: شما در بطن «یأجج» بمانید تا این که زینب نزد شما میآید و شما او را با خود به مدینه بیاورید. این دو نفر حرکت کردند.
📜💖ابوالعاص به همسرش دستور داد خودش را آماده کند. زینب شروع به جمع نمودن اسباب و سامانهایش نمود. دراین حال که او مشغول جمعنمودن وسایلش بود، هند دختر عتبه همسر ابوسفیان او را دید. گفت: ای دختر محمد! به من خبر رسیده است که میخواهی نزد پدرت بروی؟!
📬 ان شاءالله ادامـه دارد...
🌺🇸🇦لاٳلہَ ٳلااللّہَ🇸🇦🌺🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺https://t.center/joinchat/AAAAAE1UOE-gMQSWtIRRuw