🍃🍃
در فصل های خونین هم
می توان عاشق بود
مگر از راه در رسی
مگر از شکوفه سر بزنی
مگر از آفتاب به در آیی
و گرنه روز
تابوتی است بر شانه های ابر
که ما را به افق های ناپیدا می سپارد
و عشق آهوی محتضری است
که سر بر شانه های باران می گذارد.
بیا
با اندامی از آتش بیا
و جلوه ای از آذرخش
هیهات
من کجا باز بینمت ای ستاره ی روشن ؟
که بی تو تا شبگیر پیر می شوم...
🌱در این فصل سرد، عشق گرمابخش وجودتان باد!
🕊🥀ـᬼ 🕊ـᬼ 🥀🕊