بسم رب العشق
#قسمت_بیست_سوم #علمدار_عشق#راوی نرگس سادات
با تذکر استاد مرعشی به مرجان
تمام سعیش میکرد مقداری پوشش رعایت کنند
وارد سالن دانشگاه شدم
بنر اعتکاف نظرم جذب کرد،
زهرا دیدم که تو سالنه
-سلام آجی خوبی؟
زهرا:ممنون تو خوبی؟
-زهرا تو اعتکاف میری؟
زهرا :آره آجی جان
من و داداشام هرسال میریم
نرگسی میگم توهم بیا بریم
-زهرا باید از مامانم اجازه بگیرم
زهرا:من مطمئنم حاج خانم اجازه میده
-آره ولی باز باید بهشون بگم
شماره خونه گرفتم
-سلام عزیزجون
مامان میگم من اسمو اعتکاف بنویسم
عزیز:آره مادر
بنویس دخترم
-ممنون که اجازه دادی
-زهرا
مامانم اجازه داد
زهرا:پس بدو بریم پیش داداشم اسمت ثبت نام کنیم
تق تق
آقای کرمی:بفرمایید
زهرا: داداش
نرگس سادات اومده اعتکاف ثبت نام کنه
آقای کرمی:خوش اومدن
این فرم لطفا پر کنید خانم موسوی
همراه با کپی کارت ملی و کپی کارت دانشجویی
آغاز اعتکاف هم که شب ۱۳رجب
ان شاالله با زهراجان میاید
ثبت نام کردم از دفتر خارج شدیم
چندروز دیگه اعتکاف شروع میشه
#ادامه_دارد...
⬅️⬅️https://t.center/shohada72_313