•|غُلامِحُسَـــــین|•

#مدافعان_حریم
Channel
Logo of the Telegram channel •|غُلامِحُسَـــــین|•
@Shahid_saberiPromote
136
subscribers
6.39K
photos
1.16K
videos
1.81K
links
کـانال رسمی شهید مدافع حریم ولایت میـــــرزا مــهدی صابــری "غلامحسین" فرمانده گروهان حضرت علی اکبر(ع) لشکـــــــــر ســـــــــــرافراز فــاطمیـون با مدیریت خانواده شــهید | ارتبـــاط با خادمین @Seyed_meisam76 | @karbala19427
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
::YEKNET.IR::
@Maddahionlin
بمناسبت بازگشت پیکر شھید #محسن_حججی🌹

دوباره توی شهر بوی خدا
#مدافعان_حریم

مهدی #رسولی

#زمینه

«پایگاه رسمی جبهه‌فرهنگی لشکرفاطمیون»
telegram.me/joinchat/Cd1gGj35F-LeIAdqLNgTRw
Milad Maghsoodi - Kabotaraye Ashegh
WwW.Pop-Music.Ir
آهنگی از #میلادمقصودی برای مدافعان #حریم_ولایت مخصوصا

#مدافعان_حریم_فاطمیون

والله خیرا حافظا وهو ارحم الراحمین

کانال رسمی شهیدمدافع حرم«مهدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
•|غُلامِحُسَـــــین|•
#عشق_حسینی...🌹 #سلام ما به #خلیلی و #صابری و #علی‌دوست به #غیرت_همدانی که خیره کرده جهان را سلام ما به #عزیزی و #باغبانی و #عطری چه عاشقانه برانگیختند رشک جنان را... @Shahid_saberi
#شعر_پایداری

تقدیـــم بہ #مدافعان_حریم_اهل_بیت علیهم‌السلام

#عشق_حسینی...🌹

گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور می‌کنم امشب #غم_تمام_جهان را

غم #عراق و #یمن را که شعله‌شعله در آتش
غم #دمشق_پریشان و غزّه‌ی نگران را

دلارهای #یهودی، ریال‌های #سعودی
ببین که برده به غارت چگونه امن و امان را

چه #کودکان_یتیمی که مانده بی‌سر و سامان
چه #مادران_غریبی که برگ‌ریزِ خزان را...

صدای ناله و شیون زِ هر کرانه بلند است
چگونه خواب ربوده‌ست چشم آدمیان را؟

#جهان اگر چه #کویر_سکوت و بهت و تماشاست
در این دیار ببین رودهای در جریان را

ببین #شکوه و #شهامت چگونه ریشه دوانده
ببین #قیامت_قد هزار سرو روان را

ببین که #عشق_حسینی و #آرمان_خمینی
چگونه باز به میدان کشانده پیر و جوان را

درود بر شرف و عزت جوانِ دلیری
که در هوای حرم نذر می‌کند #سر_و #جان را

چگونه دم بزنم از #مدافع_حرم_عشق
چگونه وصف کنم آن #حماسه‌های عیان را

#سلام ما به #خلیلی و #صابری و #علی‌دوست
به #غیرت_همدانی که خیره کرده جهان را

سلام ما به #عزیزی و #باغبانی و #عطری
چه عاشقانه برانگیختند رشک جنان را

درود بر #تقوی، #شاطری و #فاطمی‌اطهر
که خوانده‌اند «أوَفَیتُ» به‌لب
#امام_زمان"؏" را

سلام بر سر #اسکندری که بر سر نیزه
گرفت از دل هر بی‌قرار تاب و توان را

«سری به نیزه بلند است در برابر زینب»
خدا کند که نبیند #رقیه زخم سِنان را

سری که بر سر نیزه رهاست عطر صدایش
وَ غرق #نور_خدا می‌کند کران به کران را

و «أی منقلبٍ» می‌رسد به گوش دوباره
دمی #نمی‌برم_از_یاد_شمرهای_زمان را...

ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
#شھداےگمنام🌹
#مدافعان_حریم
#فاطمیـوݩ
#بھشت_زھرا"س"

گفتمش ‌آخر بگو خانه‌ی دلبر کجاست
گفت همانجاکه سر بیشترافتاده است...


ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
Forwarded from عکس نگار
#زندگی_به_سبک_شهدا
تربیت فرزندان

#شهید_مهدی_قاضی_خانی سه فرزند به نامهای محمدمتین، نهال، و محمدیاسین داشت.
#همسر_شهید میگوید:

هر جا که می‌رفتیم بچه‌ها خیلی شیطنت می‌کردند. بقیه مدام می‌گفتند ببریدشان دکتر شاید دارو بدهد ساکت بنشینند!! اما آقا مهدی خیلی ناراحت می شد؛ می‌گفت اتفاقا این نشانه #سلامتی بچه است که جنب و جوش داشته باشد!....
وقتی برای #زیارت مسافرت می‌رفتیم بقیه مدام نگران بودند که بچه‌ها گم شوند و از ما می‌خواستند آنها را نبریم اما آقا مهدی اصرار عجیبی داشت که همه‌جا به‌خصوص سفرهای زیارتی با ما باشند. می‌گفت شاید #خدا به برکت وجود آنها زیارت ما را هم قبول کند. این قصه در سحرهای ماه رمضان هم وجود داشت. من سعی کردم بی‌سروصدا کارکنم که بچه‌ها بیدار نشوند. اما آقا مهدی حتی زمان شیرخوارگی بچه‌ها نیز آنها را بیدار می‌کرد!! می‌گفت بگذار خدا به‌واسطه پاکی این بچه‌ها نگاهی به ما بکند...
ماه رمضان بعد از شهادتش محمدمتین شب‌ها بالای سرش یک لیوان آب می‌گذاشت و می‌گفت من اگر بیدار نشدم این لیوان آب را روی سرم بریز چون بابا دوست داشت ما بیدار شویم!...

آقا مهدی هرجایی بود زمان اذان و #نماز به خانه می‌آمد. من هم همیشه نزدیکی‌های آمدنش بچه‌ها را حمام می‌کردم تا وقتی پدرشان می‌آید تمیز باشند. طوری شده بود که وقتی تلویزیون #قرآن پخش می‌کرد متین می‌گفت: « مامان زود باش الآن بابا می‌رسه!»...

تا قبل از شروع زندگی مشترک #دانشگاه رفته بودم، بیرون می رفتم و می خواستم تحصیلاتم را هم ادامه بدهم
اما وقتی با مهدی #ازدواج کردم و بچه دار هم شدیم آن قدر در خانه خوش بودم که واقعاً دلم نمی خواست جایی بروم!... تا جایی که همه می گفتند: تو چی از خونه می خوایی که چسبیدی به کنجش؟!

اما من آنقدر جو خانه‌مان را دوست داشتم که دلم نمی‌خواست رهایش کنم!
ماندن در این چاردیواری آنقدر برایم لذت داشت که تصمیم گرفتم جای ادامه تحصیل و بیرون رفتن از خانه بمانم داخل و بیشتر و بهتر #مادر و #همسر باشم....

#مدافعان_حریم
#بهترین_رفقا_شهدا
#سبک_زندگی_اسلامی
#زندگی_اسلامی_ایرانی


ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
شما مشهور ترین گمنامان زمینی هستید ...

بهشت معصومه
هم اڪنون

#مدافعان_حریم_ولایت


ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
باز گوئیـــد شـــما را چــہ گذشتــــ
کہ چنین رهرو و سالکــــ شده اید

یا چہ کردید ڪہ در دشتـــــ خطــر
یار و همــبال ملائکــــ شده اید

#مدافعان_حریم_عشق

@shahid_saberi
•|غُلامِحُسَـــــین|•
#شهید_رفیــعـے جزء اولین #شهداء مدافع حریم قبل از تشکیل شدن لشگر #فاطمیون پای صحبت های #همسر بزرگوار شھید مۍ نشینیم ⬇️ ─═हई╬«ڪاناڸ رسمے شــ‌هید مہدے صابرے»╬ईह═─ @shahid_saberi
#شھید_افغانستانے مظلوم تر از
#شھداء فاطمیون

دلاور مردی که از اولین #مدافعان_حریم بوده
و قبل از #فاطمیون عازم جبهه شده و
در راه #دفاع از #حرم
به مقام #شهادت رسیده است🌹

✍🏻پای گفت و گوی همسر #شهید می نشینیم...

در سالروز میلاد #حضرت_علی_اکبر دبیر  ستاد مرکزی #راهیان_نور به همراه محمد سرور رجایی و علی واحدی از فعالان فرهنگی #افغانستان با خانواده های #شهداء_مدافع_حرم فاطمیون دیدار کردند که گزارش آن را در ادامه می خوانیم.

مقصد خانه ای محقر با دیوار های سیمانی در باقر شهر جنوب شهر تهران است.وقتی زنگ خانه را به صدا در آوردیم #دختر_بچه ای از تنها پنجره ی آن خانه سر بیرون می آورد و می گوید:سلام عمو
صاحب خانه در را باز می کندـ
پله ها و نرده های زمخت آن خانه را به سختی بالا میرویم

#همسر_شهید با دختری شش ساله که دختر روسری سرکرده  اسن به استقبالمان می آید

آقای رجایی می گوید: #شهید_رفیعی پیش از تشکیل لشگر فاطمیون گروهی در #سوریه تشکیل داد
خانواده ی این #شهید گرانقدر آن وقت ساکن #سوریه بودند.
دوم فروردین سال ۱۳۹۲ به آن ها خبر میرسد که #تکفیری ها به حرم #حضرت_رقیه حمله کردند.

#شهید_رفیعی با جمعی از دوستان خود به سوی #حرم میرود و در آن درگیری به #شهادت میرسد. و پیکرش #مفقود میشود.

#گروهک تروریستی احرارالشام #اولین عکسی که از #شهداء_افغانستانی #مدافع حرم منتشر میکند
مربوط به این #شهید بود.

#همسر_شهید نیز از روزهای زندگی خود می گوید:
وقتی شما به خانه ما می آیید خیلی #خوشحال میشویم.
دل فرزندان ما را هم شاد می کنید.

ما ابتدا چند سال در #ایران بودیم و از ۱۰ سال پیش به #سوریه رفتیم و تا مدتی پس از #شهادت همسرم در سوریه ساکن بودیم.

پسرهایم به دلیل #مشکل_ویزایی که دارند در #افغانستان هستند و نمی توانند به #ایران بیایند
خودم نیز مدت ویزای موقتم تمام شده و به من گفته اند #باید از #علما نامه بگیری تا ویزایت را تمدید کنیم.

من و دو دختر کوچکم در #ایران #تنها هستیم .
دختر بزرگ من ۹ سال دارد.
جویای دختر بزرگ تر می شویم و او در تک اتاق خانه است و شرم دارد  که در جمع ما حاضر شود.
#مادر می گوید:‌
همسرم پرونده ی #اعزام از ایران نداشته و از سوریه به جمع #مدافعان_حرم پیوسته است.

از یکی از نهادها نامه ای گرفتم و به بنیاد #شهید رفتم و گفتند چون خودتان و همسرتان #افغانستانی هستید نمی توانیم شما را تحت پوشش قرار دهیم.
من هم نا امید شدم و دیگر پیگیری نکردم.
آقایانی که همراه من هستند به تکاپو می افتند و در گفت و گوی با یکدیگر به دنبال راه حلی برای این مشکل هستند.
#همسر_شهید می گوید :

همسرم وقتی #ایران بود در کنار
#نیروهایبسیجی دوره های آموزشی را میگذراند.
از آن روزها #مدارک و تقدیرنامه هایی را داشتیم  که وقتی خانه مان در سوریه مورد اصابت #موشک قرار گرفت آن ها نیز از بین رفت.

هر کدام از غیر سوری ها که برای نبرد با #تکفیری هاوارد میدان نبرد میشدند از دولت سوریه #تعهد میگرفتند امام همسرم هیچ وقت #راضی نشد چنین کاری را بکند چرا که میگفت من تنها برای #دفاع_از_حرم در عملیات ها حضور پیدا می کنم و هیچ توقع از هیچ کس و هیچ دولتی ندارم.

ما هم راضی به رضای خدا هستیم و شک نداریم که خداوند متعال یاری دهنده ی من و فرزندانم خواهد بود و هیچ گله و شکایتی ندارم.

وظیفه ی همسر من #دفاع از حرم بوده است و خوشحالم که در این راه جانش را فدا کرده است

ملیکا به آرامی درب اتاق را باز می کند و با یک چادر گلی و با شرم و حیا به جمع ما می آید.

به بالکن حیاط مانند و کوچک آن خانه نگاه می کنم.
چشمم به یک دوچرخه قرمز میخورد که دلخوشی دختران این #شهید مدافع حرم است.

مادرشان که با عزت سخن می گوید اضافه می کند:#ملیکا کلاس دومش را تمام کرده است و فرشته قرار است سال جدید به مدرسه برود .

برای #تحصیل فرزندانم نیز #مشکل داشتیم که شهردار لطف کردند و نامه ای دادند تا ملیکا در مدرسه ثبت نام شود

دیوارهای خانه مانند دل های #شهید و همسرش به زرق و برق های دنیا بسته نیست.
آن خانه ی کوچک  با کمترین امکانات مرتب است
یک تلوزیون کوچک هم داشتند که خراب شده و مادر با دو دختر ۹ ساله و شش ساله #تنهایی شان را سر میکردند.
از خانه که بیرون میرویم قبض آب و برق می بینیم که مأمور پست روی پله های خانه گذاشته است

─═हई╬«ڪاناڸ رسمے شــ‌هید مہدے صابرے»╬ईह═─
https://telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw