پناهگاہ امنیست
آغوشت می آیی وصبح در
گرمای جانت رنگ نگاه خورشید
را می گیرد درنگ نکن،
صبحانهام کمی ذوق است
با کمی لبخندباید باشی
تا عشـق رابا بوسه بوسه
لبخنداز لبانم بگیری
چشم به راهت ماندہ ام،
باید طعم این صبح بخیرها
را از زبانِ تو چشید۰۰۰
#عرفان_یزدانی