استادِ «خاک بر سر»
#نویسنده: امیر هاشمی مقدم
(با اندکی تغییر)
@sha_afبه تازگی سخنرانی و نقد تند دکتر نعمتالله فاضلی (انسانشناس) به وضعیت دانشگاهها و استادان، با واکنشهای زیادی در فضای دانشگاهی ایران روبرو شد.
او در این سخنرانی با اشاره به برخی پژوهشهای انجامشده، میگوید وضعیت منش و اخلاق استادان
#دانشگاه در این چند دهه بسیار بدتر شده است. اگرچه به ظاهر در برخی زمینهها (همچون آشنایی با رایانه و زبان انگلیسی) بهتر شده و رزومههای طولانی (گاه چندصد مقالهای) دارند، اما بسیاریشان
#سواد دانشگاهی (به معنای درک مطلب، اندیشه انتقادی و...) ندارند. در دانشگاهها دزدی و استثمار
#دانشجو زیاد است و بسیاری
#استادان با آنکه هیچ نقشی در نگارش مقاله دانشجویانشان ندارند، اما نام خود را به زور در آنها مینویسند. بخشی از این مسئله به آییننامههای ارتقا و شیوههای ارزشیابی
#استادان باز میگردد. پس از بیان اینهاست که دکتر فاضلی میزند به سیم آخر و میگوید "خاک بر سر آن استادی که این همه نابرابری و بحران را در کشور میبیند، اما بیتوجه به اینها به فکر رزومه درست کردن است."
واکنشهای گستردهای بهویژه از سوی
#استادان علوم اجتماعی به این سخنرانی شد. موافقان از اینکه بالاخره یخ سکوت در برابر فساد و ناکارآمدی
#دانشگاه دارد آب میشود خوشحال بودند و منتقدان نگران سیاهنمایی بیش از حد وضعیت دانشگاههای ایرانی، نادیده گرفته شدن نقش سیستم و نظام دانشگاهی در این فساد، فراموشی مشکلات (عمدتا
#اقتصادی) استادان که آنان را به سوی چنین بیاخلاقیهایی سوق میدهد و... بودند.
گمان میکنم هر دو بحث مهم است و نمیتوان به بهانه یکی، دیگری را نادیده گرفت: یعنی هم بحث اخلاق علمی و دانشگاهی در میان بخش قابل توجهی از
#استادان #دانشگاه کمرنگ شده است و هم نظام دانشگاه با شیوههای گزینش و ارزیابی
#استادان، به این بیاخلاقی دامن میزند. برای بیان بهتر مطلب، این موضوع را با مقایسه نظام دانشگاهی
#ایران با
#ترکیه (که با آن آشنایم) پیش میبرم.
#استادان #دانشگاه در
#ترکیه، دغدغه مالی کمتری نسبت به
#استادان ایرانی دارند. حتی
#دانشجویان #ترکیه هم دغدغه مالی چندانی ندارند. تقریبا 40%
#دانشجویان #ترکیه کمک هزینه دانشجویی دریافت میکنند. (هر دانشجوی کارشناسی ماهانه 500 لیره، کارشناسی ارشد 1000 و دکترا 1500 لیره. هر لیره اکنون 2300 تومان). به جز اینها، تقریبا همه
#دانشجویان دکترا و بخش زیادی از
#دانشجویان ارشد، دستیار استاد میشوند که به چنین
#دانشجویان کارشناسی ارشدی، ماهانه 3 هزار لیره و به
#دانشجویان دکترای دستیار استاد ماهانه 4500 لیره میدهند (البته از این نیمسال قرار است این مبلغ 35% افزایش پیدا کند). یعنی مثلا همکلاس
ترکیهای من اکنون دارد ماهانه بیش از 10 میلیون تومان به پول
#ایران دستمزد میگیرد (اگرچه هزینه زندگی در
#ترکیه بیشتر از
#ایران است. اما اگر بخواهم به نسبت هزینههای زندگی در
#ایران بیان کنم، مانند این است که یک دانشجوی دکترا در
#ایران ماهانه 6-5 میلیون تومان دستمزد بگیرد).
اما در همان
ترکیه هم بسیاری از
#استادان تلاش میکنند خیلی زود با رزومههای سنگین،
#استاد تمام شوند و آنگاه پافشاری دارند که حتما جلوی نامشان همیشه «پروفسور دکتر...» نوشته شود. اتفاقا میانگین سن
#استاد تمام شدن در
ترکیه پایینتر از
#ایران است و بنابراین آنها هم برای زودتر رسیدن به استاد تمامی، به پایاننامه و مقالههایی که توسط
#دانشجویان نوشته شده و آنان نقش چندانی در آن نداشتند، متوسل میشوند. اما دغدغه مالی کمتری که نسبت به
#استادان ایرانی دارند، باعث شده که مثلا هیچ استادی شریک جرم پایاننامهنویسی برای
#دانشجویان نشود و نظارت و ارزیابی پایاننامهها بهتر از ایران باشد.
بنابراین
#استادان ترکیه اگرچه دغدغه مالی کمتری دارند و ساختار و نظام دانشگاهی هم فشار چندانی روی آنان ندارد، اما نقش فرد کنشگر (شخص استاد) را نباید در این زمینه نادیده گرفت (همچنانکه بسیاری از
#استادان #ترکیه و همچنین ایران، تن به بیاخلاقیهای دانشگاهی نمیدهند). یعنی ضمن پذیرش نقش ساختارها، نباید از نقش کنشگران غافل بود.
#استادان در
#ایران اگرچه نسبت به همکارانشان در کشورهایی همچون
#ترکیه حقوق کمتری میگیرند، اما همچنان نسبت به بیشتر مردم
#ایران درآمدشان بالاست. به قول دکتر فاضلی، اینها نمیتوانند به مسائل و مشکلات کشور که گریبانگیر مردم است بیتوجه بوده و به بهانه ساختار
#آموزشی و دغدغههای مالی، تنها به فکر خویش باشند. شوربختانه همه چیز را به مشکلات ساختاری کشور ربط دادن و ندیدن نقشِ فرد کنشگر، توجیهکننده هر گونه ناکارآمدی و فساد شده است. دستکم از قشر 'استاد و فرهیخته دانشگاهی که بسیاریشان لقب روشنفکر را با خود یدک میکشند، چنین توجیهاتی پذیرفتنی نیست.
#منبع: کانال مقدمه
@sha_afبا
#شعف مشعوف شوید.