بسیج دانشجویی دانشگاه سمنان

#قسمت_سوم
Channel
Education
Politics
Social Networks
Family and Children
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel بسیج دانشجویی دانشگاه سمنان
@SemUni_BsjPromote
2.17K
subscribers
4.72K
photos
1.05K
videos
1K
links
👨‍🎓 روابط عمومی @semuniv 🦋 واحد خواهران @basij_uni_khaharan نام‌نویسی در بسیج‌دانشجویی ✒️ survey.porsline.ir/s/wMEqRjv
Audio
❥ من دیدم هرکس در این عالم راهی انتخاب می کند...

❥ فرصت من چقدر است و اساسا مقصد من چیست؟

❥ من اگر سلاح به دست گرفتم برای ایستادن در مقابل آدم کشان بود نه برای  آدم کشتن...

❥ دخترم خیلی خسته ام، سی سال  است که نخوابیده ام... 💔

❥ من در چشمانم نمک می ریزم که پلک هایم جرات برهم آمدن نداشته باشند تا نکند در غفلت من...

•┈┈••✾❀🍃❤️🍃❀✾••┈┈•

#به_گوش_دل_بشنویم🌱
#قسمت_سوم🎵

╔═ 🇮🇷═╗  
☑️ @semuni_bsj
╚═🎓═╝
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#قسمت_سوم

🔻مستند سه قربانی

╔═🇮🇷═╗  
☑️ @semuni_bsj
╚═🎓═╝
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴🎥#قسمت_سوم پرونده ویژه #دکترسلام

💥این قسمت: ماجرای یک قتل با ۵ گلوله!

╔═ 🇮🇷═╗
☑️ @semuni_basij
╚═🎓═╝
ساعت ۲۱ به وقت شهید گمنام

💠 #قسمت_سوم 💠

وسط دفتر بسیج‌ جیغ😝 کشیدم ، شانس آوردم کسی آن دور و بر نبود🙈 . نه که آدم جیغ جیغویی باشم ، ناخودآگاه از ته دلم بیرون زد . بیشتر شبیه جوک و شوخی بود . خانم ابویی که به زور جلوی خنده اش😁 را گرفته بود ، گفت : ( آقای محمد خانی من رو واسطه کرده برای خواستگاری از تو ) . اصلا به ذهنم خطور نمیکرد مجرد باشد . قیافه جاافتاده ای🧔 داشت . اصلا توی باغ نبودم . تاحدی که فکر نمیکردم مسئول بسیج دانشجویی ممکن است از خود دانشجویان باشد . میگفتم ته تهش کارمندی چیزی از دفتر نهاد رهبریست . بی محلی 😒 به خواستگارهایش راهم از سرهمین میدیدم که خب ، آدم متاهل دنبال دردسر نمیگردد !
به خانم ابویی گفتم : ( بهش بگو این فکر رو از توی مغزش بریزه بیرون😐 ! ) . شاکی هم شدم که چطور به خودش اجازه داده از من خواستگاری کند . وصله نچسبی بود برای دختری که لای پنبه بزرگ شده است😡 . تازه شصتم خبردار شد که چرا پایش را کرده بود در یک کفش که الّا و بلّا من مسئول روابط عمومی بسیج خواهران باشم .
کارمان شروع شد ، از من انکار و از او اصرار . هرجا میرفتم سرراهم سبز میشد🚶‍♂ : معراج شهدا ، دانشکده ، دم در دانشگاه ، نماز خانه و جلوی دفتر نهاد رهبری . گاهی سلامی میپراند . چند دفعه جلوی نمازخانه که آمدم کفش👟بپوشم ، دوستم به پهلویم زد : ( محمد خانی رو نگاه ! چطور چشم 👀 انداخته به تو ! )
سردر نمیاوردم آدمی که تا دیروز در جلسه با خواهران روبه دیوار مینشست ، حالا اینطور مثل سایه بیفتد دنبالم . دائم از پشت سرم صدای کفشش مثل سوهان روی مغزم 🧠 کشیده میشد . ناغافل مسیرم را کج میکردم ، ولی این سوهان مغز تمامی نداشت . دوستانم میگفتند : ( از این آدم ماخوذ به حیا😌 بعیده دنبال یه نفر راه بیفته ! ) . کسی که حتی کارهای معمولی و عرف جامعه را هم انجام نمیداد ، حالا گیرداده به یک نفر و به نوعی رفتار میکرد که همه متوجه شده بودند👥 منظوری دارد . گاهی بعد از جلسه که کلی آدم نشسته بودند ، با چرب زبانی☺️ ، چندبار به من خسته نباشید میگفت یا بعد از مراسم های دانشگاه ، بچه ها با ماشین های مختلف میرفتند ، اما پیله میکرد به منکه ( با چی و کی برمیگردی🤔؟)
یکبار گفتم : ( به شما ربطی نداره من با کی میرم 🙁 ! ) اصرار میکرد حتما با ماشین بسیج بروید یا من برایتان ماشین میگیرم . میگفتم : ( اینجا شهرستانه . شما اینجارو با شهر خودتون اشتباه گرفتین ، قرار نیست اتفاقی بیفته😐 ! ) گاهی هم که پدرم منتظرم بود ، تا جلوی در دانشگاه میامد که مطمئن شود .
در یکی از اردوهای مناطق جنگی ، یکی دیگر از آن شیرین کاری😅 هایش را انجام داد . چندتا از بچه ها مریض شده بودند🤧😷 ، تماس گرفتیم که برسانیمشان درمانگاه . با یکی از وانت های دوکابین🚙 مثل فشنگ با معاونش رسیدند . همه پشت وانت سوار شدیم . هوای اسفند اندیمشک خیلی سرد😓 بود . چندمتر جلوتر ، صدای کشیده شدن لاستیک هارا روی آسفالت شنیدیم . پیاده شد . همه از سرما سرهایمان را درهم فروکرده بودیم . وسط اینهمه خانم که چندنفرشان سخت مریض بودند ، اورکت جنگیش را انداخت روی شانه ام 😰. به جای گرم شدن ، لرز افتاد به جانم . به بهانه سرما ، پر روسریم را گرفتم جلوی چشم و دهانم که با بچه ها چشم در چشم نشوم . آرزو میکردم زمین دهن باز کند و مرا ببلعد .
در اردوی مشهد ، سینی سبک کوکو سیب زمینی دست من بود و دست دوستم جعبه سنگین نوشابه . عز و التماس کرد 🙄 که ( سینی رو بده به من سنگینه ! ) . گفتم : (ممنون خودم میبرم ! ) و رفتم . از پشت سرم گفت : ( مگه من فرمانده نیستم 😶؟ دارم میگم بدین به من ! ) . جلوی چادرم را کشیدم پایین تر و گفتم : ( فرمانده بسیج هستین نه فرمانده آشپزخونه !😅 ) ....

#قرارگاه_خادمین_شهید_گمنام
#قصه_دلبری
🆔 @semuni_basij
بسیج دانشجویی دانشگاه سمنان
🔴یکشنبه های جهادی: ⭕️ علی (ع) این مجاهد خستگی ناپذیر در راه اسلام اگر در میدان سختی ها و مصائب کمر خم نکرد و همواره یکه تاز میدان جهاد بود به واسطه این امر است که در اول #جهاد و اول هجرت به پیروزی رسیده است اگر نبود این ارتباط معنوی و این هجرت از سیئات و…
🔴یکشنبه های جهادی:

📝تاريخ نشان داده است كه پس از ظهور هرنهضت و مكتبي دو آفت و گرفتاري همواره موجوديت آن مكتب را مورد تعارض قرار داده است، آن دو عامل عبارتند از دشمنان خارجي و اضمحلال داخلي.

🔵دشمنان خارجي آن دسته از معاندين و يا غير خودي هايي را گويند كه خارج از نهضت و مكتب به هر نحوي و به هرشكل به دنبال ضربه زدن و از بين بردن آن مكتب هستند. يعني از خارج مكتب به مكتب ضربه ميزنند و دركمينند تا آن را از پا بيندازند.

🔴اضمحلال داخلي گردانندگان و عمالش افراد داخل مكتب و يا به اعتباري مكتبي ها هستند كه به هر دليلي بر اين امر مي آيند كه خواسته يا نا خواسته سهوا يا عمدا مكتب و نهضت را از ريل خود خارج كنند.

🔵اسلام هم به عنوان يك مكتب و نهضت در اين دنيا همواره در معرض چنين آفاتي بوده و هست، اما در در اسلام براي مقابله با اين آفات چه راهي پيش رو گزاشته شده و چگونه با آن برخورد شده است؟

🔴اسلام براي برخورد و مواجه شدن با اين دوآفت جهاد را قرار داده است. جهاد به منزله ي سپر دفاعي است تا ازريشه هاي ملكوتي اين نهضت دفاع بكند و از نابودي آن جلوگيري بكند. جهاد هم در مقابل صفوف مستحكم و عيان دشمنان خارجي مي ايستد هم در مقابل منافقين كه با خدعه و دسيسه و تزوير تيشه به ريشه اسلام میزنند.

🔵شیعه مسلمان به خوبی دریافته که روزی باید با سلاح به پیشواز دشمن خارجی برود و روزی دیگر با روشنگری و صبر آتش نفاق و فتنه را بنشاند و نگذارد که نهضت اسلامی از ریل و مسیر اصلی خود خارج شود.
🖊مهدی قربانی

#گروه_جهادی_مهاجر

⚠️ #قسمت_سوم #یکشنبه_های_جهادی

#بسیج_دانشجویی
🆔 @semuni_basij
بسیج دانشجویی دانشگاه سمنان
🔴شنبه های سیاسی: #دانشجو_سیاسی در اﯾﻦ ﻣﻘﻄﻊ ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﮐﻪ ﺣﺠﻢ دﺷﻤﻨﯽها ﻋﻠﯿﻪ ﻧﻈﺎم اﺳﻼﻣﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ و ﭘﯿﭽﯿﺪهﺗﺮ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﮐﺴﺐ ﺗﺤﻠﯿﻞ و ﻗﺪرت ﺳﯿﺎﺳﯽ اھﻤﯿﺖ وﯾﮋهای ﭘﯿﺪا ﮐﺮده اﺳﺖ زیرا ﻗﺪرت ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮐﻪ ﻧﺒاشد، اﻧﺴﺎن ﻓﺮﯾﺐ ﺗﺤﻠﯿﻞِ ﻓﺮﯾﺒﮕﺮِ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ را ﻣﯽﺧﻮرد. در دﻧﯿﺎی ﺳﯿﺎﺳﺖ ھﯿﭻﮐﺴﯽ ﺻﺮﯾﺤﺎً…
🔴شنبه های سیاسی

#برگی_از_تاریخ_معاصر
#دولت_موقت
نهضت آزادی که از سال 1346 حتی پس از آزادی سران در بند خود، تا سال 56 عملا فعالیت و نقش خاصی در شکل گیری جریان انقلاب ندارد، با آشکار شدن نشانه های براندازی رژیم شاهنشاهی، فعالیت های خود را از سر گرفته و در این میان در بین قشر دانشگاهی جامعه می تواند جایگاهی برای خود دست و پا کند و مهندس بازرگان که به عنوان لیدر این حزب، از وجه اسلام گرایی بیشتری نسبت به سایر اعضا برخوردار است، جهت تشکیل دولت موقت برای اجرای مرحله گذار، مورد توجه انقلابیون قرار می گیرد و امام امت طی حکمی ایشان را به عنوان رئیس دولت موقت منصوب می کنند
اما به مرور زمان اعضای این دولت، دیدگاه های خود را که در تعارض با خواسته های مردم انقلابی بود، چه در حرف و چه در عمل نمایان کردند
حسن نزیه:«این نه ممکن و نه مفید و نه خوب است که بخواهیم تمامی مسائل سیاسی-اقتصادی و حقوقی کشور را براساس موازین و مقررات اسلامی مورد حل‌ و فصل قرار دهیم
ابراهیم یزدی:«ما قصد صادر کردن انقلاب خود را نداریم»
بازرگان:«کمیته‌های امام و گروه‌های افراطی خطر بزرگ در برابر دولت و انقلاب هستند و باید اول سراغ کمیته‌ها برویم و دست و بال آنها را ببندیم»
اعلام مواضع چنینی، اختلاف بین اعضای دولت در چگونگی اداره کشور و نهایتا اصرار بر ارتباط با آمریکا، که از نظر انقلابیون و امام امت به عنوان مصداق استکبار شناخته میشد، این دولت را تا مرز استعفا کشاند و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، پایانی بود بر کار دولتی که از دیدگاه غرب می توانست روزنه ای برای ایجاد شکاف در صفوف انقلاب باشد
🖊محمد کرمی

⚠️ #قسمت_سوم #شنبه_های_سیاسی

#بسیج_دانشجویی
🆔 @semuni_basij
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞 ببینید| #قسمت_سوم از مجموعه مستند "خارج از دید"
روایتی تازه از انتخابات ۱۳۸۸

📎لینک دانلود:
http://yon.ir/QFLe9

#هنر_و_رسانه #سراج

#بسیج_دانشجویی
🆔 @semuni_basij