〰️"ما، دایناسورها"
اینگونه به دنیا آمدهایم
در این وضعیت،
در حالیکه که صورتهای بیروح لبخند میزنند،
بانوی مرگ میخندد،
آسانسورها فرو میافتند،
چشماندازهای سیاسی محو میشوند،
پسرک کیسهپُرکن سوپرمارکت مدرک دانشگاهی میگیرد،
ماهیهای روغنی صیدهای چربشان را تف میکنند
در آنحال که خورشید پوشیده میشود.
ما اینگونه بدنیا آمدهایم
درون چنین وضعیتی.
درون جنگهایی دیوانهوار و حساب شده.
درون چشماندازِ پنجرههای شکسته کارخانۀ پوچی.
درون مشروبفروشیهایی که مردم دیگر با یکدیگر سخن نمیگویند.
درون مشتزنیهایی که به تیراندازی و چاقوکشی ختم میشوند.
درون این وضعیت بدنیا آمدهایم،
درون بیمارستانهایی گرانتر از مرگ.
در میان وکلایی گرانتر از اعتراف به گناهکاری.
درون کشوری که زندانهایش پُرند و دیوانهخانههایش بسته.
در میان مردمی که احمقها را تبدیل به قهرمانانی ثروتمند میکنند.
ما در این وضعیت بدنیا آمدهایم،
در چنین حالی زندگی میکنیم
و راه میرویم،
و به خاطر چنین وضعی میمیریم.
در چنین وضعی خفقان میگیریم،
اخته میشویم،
به فساد کشیده میشویم،
بیمیراث میشویم.
به خاطر این وضعیت،
تحمیقشده توسط این وضعیت،
سواستفادهشده در این وضعیت،
شاشمالشده در این وضعیت،
دیوانه و بیمارشده در این وضعیت،
وحشی و از انسانیت تهیشده در این وضعیت.
قلبها تیره شدهاند،
دستها به سمت گلو میروند،
به سوی تفنگ،
چاقو،
بمب.
دستها به سوی خدایی بیپاسخ دراز میشوند،
به سوی بطری مشروب
به سمت قرص
و گَرد.
ما در این وضعیتِ مرگبارِ غمانگیز به دنیا آمدهایم،
ما درون حکومتی بدنیا آمدهایم که شصت سال مقروض است،
و کم مانده از پرداختن بهرۀ قرض هم ناتوان شود.
بانکها خواهند سوخت،
پول بیفایده خواهد شد،
قتل در خیابانها آزاد و بیمجازات خواهد شد،
تنها، اسلحه خواهد بود و اوباشِ ولگرد.
زمین بیحاصل خواهد شد.
غذا بازدهی نزولی خواهد داشت.
خیلیها به قدرت هستهای دست خواهند یافت.
انفجارها مدام زمین را خواهند لرزاند.
آدمهایآهنی تشعشعزده به دنبال هم خواهند افتاد.
ثروتمندان و افراد خاص این صحنهها را از ایستگاههای فضایی خواهند دید.
دوزخِ دانته را شبیه پارک کودکان خواهند ساخت.
خورشید دیده نخواهد شد و همیشه تاریکی خواهد بود.
درختان خواهند مُرد.
تمام گیاهان از بین خواهند رفت.
انسانهای تشعشعزده،
انسانهای تشعشعزده دیگر را خواهند خورد.
دریاها مسموم خواهند شد.
رودها و دریاچهها از بین خواهند رفت.
باران ارزش طلا پیدا خواهد کرد.
جسدهای فاسد انسانها و حیوانات در میان بادهای تاریک، بو خواهند داد.
تنها بازماندهها هم توسط بیماریهایی جدید و تهوعآور از بین خواهند رفت.
ایستگاه فضایی در اثر فرسایش،
اتمام ذخایر،
و نابودی عمومی از بین خواهد رفت.
سپس از این میان زیباترین سکوتی که هرگز شنیده نشده است،
زاده خواهد شد.
خورشید همچنان آنجا پنهان است
و فصل بعدی را انتظار میکشد.
@SazoChakameoKetab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂👤 #چارلز_بوکفسکی🔃 #مهیار_مظلومی.