پاره یی از غزل ها و رباعیات «مولانا» در طی زمان به وسیله ی
#قوالان ،
#خانقاه ها دهان به دهان نقل می شد و
#شهرت می یافت، تعدادی هم بوسیله ی مسافران و
#غازیان و
#حاجیان در اکناف عالم منتشر می گشت. از جمله یک غزلش که در آن تصویری از پرواز روحانی خویش را نقش می زد چنان در خارج از دیار روم شهرت و رواج یافت که گویند در فارس نیز مورد اعجاب و تحسین سعدی گشت.
با آنکه درباره ی رابطه ی شیخ با مولانا هنوز ابهام هایی هست ، در اینکه شعر سعدی در هنگام حیات مولانا در روم شهرت داشت تردید نیستو با وجود تردد دایم قافله های حج و تجارت و رفت و آمد طالب علمان و شعرا و کاتبان دیوان مخصوصا بعد از سقوط بغداد بر دست مغول احتمال آنکه غزل مولانا در فارس به دست سعدی رسیده باشد نیز نا مقبول نیست.
اشکال در پاره یی جزییات روایات مربوط به این ماجراست که نباید در نقل مریدانه ی یاران مولانا توقع دقت و صحت تام از آنها داشت.
@sazochakameoketabبر وفق این نقل ، می گویند یک تن از محتشمان عصر که در روایت او را ملک شمس الدین هندی خوانده اند از سعدی درخواست تا «غزلی غریب محتوی معانی عجیب باشد» برای او بفرستد تا آن « غذای جان سازد» اما شیخ به جای آنکه چیزی از شعر خود را هدیه آن درگاه سازد این غزل مولانا را با تحسین و اعجابی متواضعانه برای او فرستاد و غزل نه فقط در شیراز بلکه در بخارا هم مورد تحسین مشایخ عصر واقع شد که البته جزییات نقل خالی از اشکال نیست ، اما غزل مولانا از آن گونه بود که هیچ سخن شناسی نمی توانست از شور و ذوق آن به هیجان نیاید و از تحسین آن خودداری کند :
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست
ما به فلک میرویم
عزم تماشا که راست
ما به فلک بودهایم
یار ملک بودهایم
باز همان جا رویم ج
مله که آن شهر ماست
خود ز فلک برتریم
وز ملک افزونتریم
زین دو چرا نگذریم
منزل ما کبریاست
گوهر پاک از کجا
عالم خاک از کجا
بر چه فرود آمدیت
بار کنید این چه جاست
بخت جوان یار ما
دادن جان کار ما
قافله سالار ما
فخر جهان مصطفاست
از مه او مه شکافت
دیدن او برنتافت
ماه چنان بخت یافت
او که کمینه گداست
بوی خوش این نسیم
از شکن زلف اوست
شعشعه این خیال
زان رخ چون والضحاست
در دل ما درنگر
هر دم شق قمر
کز نظر آن نظر چشم
تو آن سو چراست
خلق چو مرغابیان
زاده ز دریای جان
کی کند این جا مقام
مرغ کز آن بحر خاست
بلک به دریا دریم
جمله در او حاضریم
ور نه ز دریای دل
موج پیاپی چراست
آمد موج الست
کشتی قالب ببست
باز چو کشتی شکست
نوبت وصل و لقاست....
#مولانا@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#پله_پله تا
#ملاقات_خدا#عبدالحسین_زرین_کوب